12.08.2016 دکتور اکرم عثمان به جاودانه گی پیوست !
با درد و دریغ بسیار اطلاع یافتیم که دکتور اکرم عثمان، به تاریخ ۱۱ اگست در سویدن چشم از جهان بست.
دکتور اکرم عثمان ، انسان مهربانی، بزرگوار و پاک دست، افغان وطندوست و مردم دوست، روشنفکر آزاده ، ترقیخواه و عدالتخواه و نویسنده و شخصیت بزرگ فرهنگی بود.
دکتور اکرم عثمان بیش از دو دهه همکار آسمایی بود. کانون فرهنگی آسمایی نبود دکتور اکرم عثمان را یک ضایعهٔ بزرگ فرهنگی میداند. روانش شاد و یادش همیشه گرامی باد! |
14 جولای 2016 امشب برای خودم می گریم و برای سرزمینم که پیراهن پار پارۀ بی پناهی بر تن دارد و انگور باغ هایش با خون دختران
|
هشتم جولای 2016 پرتو نادری در رنگین کمان سرودههای واصف باختری
برای جست و جوی شعر مقاومت در سرودههای استاد واصف باختری نیازی نیست تا شعرهای او را زیاد برگ گردانی کنیم. می شود گفت که او از همان سپیده دم شعر و شاعری با تعهد، آگاهی و پرخاش و اعتراض روشنفکرانه سروده است. واصف تا از مرزهای تجربههای نخستین این سوتر گام می گذارد، صدای پرخاش، اعتراض و تعهد او اوج و رسایی بیشتری پیدا می کند. این صدا گاهی...ادامه... |
اول جولای 2016 پرتو نادری دوستی دارم ، نامش قاضی مستضعف است از مردمان بدخشان. روانی دارد آرام و پر ژرفا ، چنان دریایی که از دشت های هموار می گذرد، بی هیچ هیاهویی. کم سخن می گوید؛ اما شیرین. یادم می آید که قاضی روزی از روزها در حلقه یی از دوستان روایت می کرد: روزگاری مردی بود از اهل حدیث و عمر بر سر گرد آوری حدیت های پیمبر کرده بود. چون حدیثی می شنید در تلاش آن می شد که بداند روای حدیث چقدر صادق القول است تا حدیث بی بنیادی را جایی روایت نکرده باشد و هر سخنی به نام پیغمبر رنگ نخورد. باری با چنین مشکلی گرفتار آمده بود. همه جا جستجو می کرد تا...ادامه...
|
06.2016.19 هارون یوسفی میخواستم مشاورِ عالی شوم نشد یا که رییسِ دفتر...ادامه...
|
18جون 2016 پرتو نادری در سالهای اخیرالهۀ شعر کمتر به دیدار من می آید؛ حتا شبانه ها هم که بسیار دلتنگم. من نیز او را دنبال نمی کنم. می ترسم که روی برگرداند وبگوید: مگر آزرمی نداری که پیرانه سرهم، مرا رها نمی کنی! با این حال گاه گاهی شرفۀ نازک بالهایش رامی شنوم که چنان نسیمی از دهلیز ذهن من می گذرد؛ اما تا بر می خیزم که پنجره یی به رویش بگشایم، با دریغ که نه شرفۀ بالیست ونه جرقۀ الهامی ! دوباره همان سکوت سنگین دلتنگیست که برهمۀ هستی من سایه می افگند. او وقتی این گونه می آید و بر می گردد، دردناکترین لحظه ها را برای من...ادامه...
|
18جون 2016 محمود نظری موږ به هیڅ وخت دجنت مخ ونه وینو په عقبا ځکه جنت مو نه کړ...بشپړ متن...
|
12.06.2016 هارون یوسفی یک عمر غصه خوردیم، این غصه سر نیامد آن روزگار شیرین بار دگر نیامد...ادامه...
|
06.06.2016 پوهاند دوکتور مجاور احمد زيار در آستان هفتادمين زاد روز استاد ناظمی
فرهېخته مردی که زنده گی پر بار و پر افتخاری را پشت سر گذاشته است در رسوم وعقايد وفرهنگ مردم سرزمين ما که هنوز اوسط عمر شان از پنجاه و اندی فرا نه رفته، سال شصت زنده گی را معمولاً سال شکست می نامند. و اگر کسی پابه مرز هفتاد ساله گی می گذارد، ناگزير نوعی حسرت و دلهُره بر ذهن و روانش هجوم می آورد: حسرت به خاطر جوانی از دست رفته، ودلهُره به خاطر نزديک شدن به مرز آخير زنده گی. و لی استاد لطيف ناظمی ما به فحوای مقولۀ...ادامه...
|
11.06.2016 پرتو نادری مولانا جلال الدین محمد، فرزند بهاء الدین ولد معروف به سلطان العلما، در 604 هجری قمری برابر با 1207 میلادی در بلخ زاده شد و تا جایی که پژوهشها نشان می دهد نیاکان اوهمه از بلخ بوده اند. او خود روزگارانی که در قونیه می زیست، بلخیان آن سامان را همشهری می گفت و جایی نیز در مثنوی معنوی گفته است...ادامه... |
07.06.2016 هارون یوسفی
اگر پرسند از «میهن» چطوری جمله میسازی؟
|
با بخش نوشتارهای سياسی-اجتماعی؛ ادبی- فرهنگی؛ گفت و شنود ها؛ گالری آثار هنری؛ فوتوگالری... |
ورود به صفحه ی نخست شماره ی: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛ 8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛ 20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30 ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37 ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 ؛ 48 ؛ 49 ؛ 50 ؛ 51 ؛ 52 ؛ 53 ؛ 54 ؛ 55 ؛ 56 ؛ 57 ؛ 58؛ 59 ؛ 60 ؛ 61؛ 62 ؛ 63 ؛ 64؛ 65؛ 66؛ 67؛ 68؛69؛ 70؛ 71 ؛ 72؛ 73؛ 74؛ 75 ؛ 76؛ 78؛ 80؛ 81 ، 82 ؛ 83 ؛ 84 ؛ 85؛ 86؛ 87؛ 88 ؛ 89؛ 90 ؛ 91 ؛ 92 ؛ 93 ؛ 94; 95 ; 96 ; 97 ; 98 ; 99; 100 ; 101 ; 102 ; 103; 104 ; 105 ; 106 ; 107 ; 108; 109; 110 ؛111 ; 112; 113; 114; 115 |
30 اگست 2016 پرتو نادری شاعری دیدم گیسو سپید، نشسته در چهار راه بی چارهگی خویش. سلامی کردم، سر بر افراشت از گریبان اندیشه های دراز. خم شدم دستان اش بوسیدم. گفتم ای همزاد من! چگونه سر در گریبان کشیده ای و بی خبر از غوغای روزگار در این چها راه نشسته ای؛ مگر با الهۀ شعر گفت و گویی داری؟ - گفت: نه، آخرین باری که الهه در آغوشم بود و تمام هستیام را دیگرگونه کرده بود، همین دیروز بود...ادامه...
|
26 اگست 2016 هارون یوسفی گاهی یکی شوند و گهی دور دور دور ملت فتاده است به دست دو لندهور...ادامه...
|
03.08.2016 نیکولای واسیلوویچ گوگول ترجمه از هارون یوسفی دوست داران ادبیات و نویسنده های نازنین! یکی از معروفترین داستانهای کوتاه در ادبیات جهان- داستان بالاپوش یا «شنل» است. نویسندهء این داستان - الکسی نیکولایوویچ گوگول « ۱۸۰۹ -۱۸۵۹ » یکی از بزرگترین و با استعداد ترین نویسنده ها و نمایشنامه نویس های روس و جهان به شمار میرود. مفکوره نوشتن این داستان برای گوگول در سال ۱۸۳۴ به وجود آمد و نویسنده، این اثر را در سال ۱۸۴۲ -یعنی هفت سال بعد از آن به پایان رساند. پیش از خواند داستان، لطفن به گفته های بعضی از بزرگان ادبیات جهان در مورد نویسنده و به خصوص همین اثر او توجه کنید...ادامه...
|
هارون یوسفی آنجا که با سواد نباشه دَرش بتی فرهنگ و اقتصاد نباشه دَرش بتی این گوزوکان به درد...ادامه... باز از همین قلم : |
27 جون 2016 پرتو نادری تجربه های نخستین من در شعر وشاعری، به پرپر زدن پرندۀ جوانی می ماند که می خواهد نخستین پرواز را تجربه کند. پرپرمی زند و به آسمان نگاه می کند، از ژرفا و پهنای آسمان می هراسد، به بالهایش نگاه می کند و پرپر می زند و تا می خواهد پروازکند که حس نا شناخته ای در رگهایش می دود و می هراسد که مباد بالهایش درآسمان از پروازبماند ونفس سوخته چنان پاره سنگی بر زمین افتد. کس چه می داند که نخستین پرواز برای پرندۀ جوانی چه تجربۀ لذت بخشی است! شاید لذت بخش تراز نخستین دیدارعاشقانه در یک شب مهتابی. شعرهای گردآمده در گزینۀ «با گامهای نخستین» گویی...ادامه...
|
25 جون 2016 پرتونادری کاربرد ضرب المثل ها در ادبیات کلاسیک فارسی دری از سابقه و سرگذشت دراز و گسترده یی برخوردار است. حتی می توان گفت که شعر فارسی دری از همان سپیده دم پیدایی به نوعی با ضرب المثلها آمیخته بوده است. چنان که در شعر رودکی سمرقندی نیای بزرگ شعر فارسی دری می توان جلوه های رنگا رنگ کاربرد ضرب المثلها را دید. یک چنین چیزی در شاهنامه ء فردوسی، مثنوی معنوی، غزلیات حافظ و سروده های شاعران دیگر نیز وجود دارد. ضرب المثها افکاری اند که...ادامه... |
12.06.2016 پرتو نادری و پی آمد های آن به کشور های حوزه ! دانشمندان ناسیونالیست ایران زمانی که خواستند تا نام فارس یا پرشیا را به ایران تغیر دهند می دانستند که با این کار بر دور خرمن بزرگ فرهنگ، تاریخ و تمدن یک حوزۀ بزرگ تمدنی ریسمان انحصار می کشند و همه چیز را به نام خود تسجیل می کنند. این خود گونۀ تجاوز بر حق فرهنگی و تاریخی کشور های می تواند تعبیر شود که در برپایی این کاخ بلند تارخی و تمدنی در این حوزه سهم داشته و امرزه کشورهای جداگانه یی اند. تا سال 1314 خورشیدی برابر با 1935 میلادی کشوری که امروز در هم سایه گی ما به نام ایران زنده گی می کند، به نام فارس یاد می شد که در زبان های دیگر از آن به نامهای پرشیا، پرشین، پرس، پرسی، پرسیس و پرسیدا نیز یاد شده است. پس از جنگ جهانی اول در اروپا رشته اندیشه های ناسیونالیسی و نژاد پرستانه یی...ادامه...
|
10.06.2016 پروفیسور عبدالخالق رشید عریان الغیب- اثری جدیدی دیگری از عارف بزرگ افغان حضرت بایزید روشان
صحفه اول عریان الغیب آثار و افکار عارفان و صوفیای کرام روشانیه در جمع آثار و افکار تصوفی و عرفانی شرق به حساب میایند که در اکثر مواقع توجه نویسنده گان و محققین نیم قاره هند، افغانستان و ایران را به خود جلب نموده است. موسس و پیرکامل سلسله روشانیه بایزید روشان پسرعبدالله اورمر از متولدین جلندهر پنجاب و پرورده گان کانی گورم وزیرستان می باشد. از ایام جوانی در تلاش حقیقت و راستگاری گردید با اهل عرفان و تصوف پیوست، از ایشان آموخت و بالاخره به مرحله یی خود را رسانید تا متیقین شد که : در طلب زن دایمآ تو هر دو دست کی طلب در راه نیکو رهبر است (مثنوی ) و بایزید نیز خود را در گراماگرم شور و هلهله تصوف شرق به مقام و منزلت پیر کامل رساند. بایزید این عارف بزرگ افغان و خانوادۀ ایشان نه تنها در راه درک حقانیت حق به تلاش پرداختند بل به خاطر پرورش نسلهای دیگر از سرسپرده گان راه حقانیت نیز عملا سرپرستی و مراقبت نموده است . روشان خود به خاطر رسیدن به این هدف والای انسانی به تصنیف آثار عرفانی و مذهبی پرداخت که مشهورترین آن عبارت اند از : خیرالبیان، حالنامه ، مقصود المومنین ، صراط التوحید، فخرالطالبین ، مکتوبات و شمار دیگر می باشند. خیرالبیان اثری در باره شناخت و توضیح مقامات تصوفی...ادامه... |