10.06.2016

پروفیسور عبدالخالق رشید

 استاد مرکز مطالعات فارسی ، پشتو و آسیای میانه

پوهنتون  جواهر لال نهرو  - هند

 

عریان الغیب

 اثری جدیدی دیگری از عارف بزرگ افغان حضرت بایزید روشان

 

صحفه اول عریان الغیب

 

آثار و افکار عارفان و صوفیای کرام روشانیه در جمع آثار و افکار تصوفی و عرفانی شرق  به حساب میایند که در اکثر مواقع توجه نویسنده گان و محققین نیم قاره هند، افغانستان و ایران را به خود جلب نموده است. موسس و پیرکامل سلسله روشانیه  بایزید روشان پسرعبدالله اورمر از متولدین جلندهر پنجاب و پرورده گان  کانی گورم وزیرستان می باشد. از ایام جوانی  در تلاش حقیقت و راستگاری گردید با اهل عرفان و تصوف پیوست،  از ایشان آموخت و بالاخره به مرحله یی خود را رسانید تا متیقین شد که :

در طلب زن دایمآ تو هر دو دست

کی طلب در راه نیکو  رهبر است (مثنوی )

و بایزید نیز خود را  در گراماگرم شور و هلهله تصوف شرق به مقام و منزلت پیر کامل رساند. بایزید این عارف بزرگ افغان و خانوادۀ ایشان نه تنها در راه درک حقانیت  حق به تلاش پرداختند بل  به خاطر پرورش نسلهای دیگر از سرسپرده گان راه حقانیت نیز عملا  سرپرستی و مراقبت نموده است . روشان خود به خاطر رسیدن به این هدف والای انسانی به تصنیف آثار عرفانی و مذهبی پرداخت که مشهورترین آن عبارت اند از : خیرالبیان، حالنامه ، مقصود المومنین ، صراط التوحید، فخرالطالبین ، مکتوبات و شمار دیگر می باشند. خیرالبیان اثری در باره شناخت و توضیح مقامات تصوفی است که آن را بایزید روشان به خاطر تربیت سالک و عارف روشانی توصیه می کند و وانمود کرده است که هرآنچه درین اثر نوشته و شرح داده است همه آن در پرتو ارشادات قرآنی و احادیث محمدی بوده است که  میتواند رهنما و رهبر روشن ضمیران و عارفان باشد.  نظریات و آیده های حضرت بایزید هادی  نه تنها منحصر به عهد و زمانش بود بل این دروس و ایده های عرفان اسلام بعد از پیر روشان  توسط عارفان پیرو طریقه روشانیه چون ارزانی خویشکی ، میزا خان انصاری ، دولت لوحانی (لوانی ) و ده های دیگر پیگیری شد که اینها هرکدام شان به نوبۀ خود ستون های  استوار قصر مرمرین عرفان روشانیه را تشکیل دادند و صاحبان دها دیوان و آثار گرانبها در زبان های پشتو و فارسی دری نیز گردیدند . ارزانی خویشکی ( وفات  1028 هجری  در پتنه بیهار) اولین شاعر تصوفی صاحب دیوان زبان  پشتو نیز از ارکان بزرگ این سلسله به شمار آمد که بعداز شهادت پیرکامل اش   (روشان ) از پشتونخوا به هندوستان تشریف فرما شد .  از آنجا مطابق  نوشته های سجاده نشین کنونی درگاه و خانقای آن ( دوکتورحسین صاحب ) به مکۀ مکرمه و مدینه به خاطر ادای حچ سفرکرد و بعد از بازگشت دوباره به هند برگشته و آخرین مقر  زنده گی اش  شهر پتنه بیهار گردید که در آنجا درسال یاده شده با حق پیوسته است. مزارش  درقلب شهر پتنه بوده خانقاهش ارادتگاه هزاران ارادتمندش بوده  است که روزانه  به آنجا تشریف می برند .

 باید گفت که طریقه وسلسله عرفانی  روشانیه و تلا ش های این سلسله درنیم قاره هند برای مدت زیادی از نظرعرفان شناسان اسلامی بدور نمانده است ، ازآنجایکه تعلیمات این سلسله  از طرف پیروان آن در هندوستان دوران مغلی در شمال این کشور جریان داشته است ازینرو شاعران و عارفان که منسوب به این سلسله افغانی بودند به نوبه خود به نوشتن وایجاد آثاری نیز پرداخته اند که با تاسف  برخی ازین آثار دراثر تعصبات  سیاسی وفکری که در مقابل نظریات وتفکر خاصی عرفانی  روشانیان عمدآ ازطرف حلقات شناخته استخدام شده ازطرف حکومت مغلی هند پیشبرده می شد یا از بین رفته ویاهم بالاثر تلاش های دانشمندان وپیروان این طریقه در اوقات مختلف از گزند زمان در امان مانده است که اکنون آهسته آهسته این گنج پربها و ذخیره علمی عرفان جاویدان شرق از گوشه گوشه هند و جهان سرمی کشند که اینک یکی ازین گنجینه ها درین آواخر درهندوستان شمالی به  دست ما رسید که آن عبارت از  ( عریان الغیب ) اثری از حضرت بایزید روشان بزرگ  بوده  که بزبان دری نوشته شده ویکی از بهترین اضافه های در تصوف و عرفان شرق به حساب آمده میتواند.

عریان الغیب نسخه پربهای است که با خط زیبای نستعلیق تحریریافته است . دوصفحه اول وآخر ویک صفحه از مابین نسخه را شما  دوستان گرانقدرملاحظه می فرمایید ، درآن ذکری بعمل آمده است که این نسخه را بایزید هادی در مقابل سوالات که ازطرف یکی از عزیزان و شاگرادن ومریدان وی بنام حسین بن حسن  ارایه گردیده است. اینکه حسین کی است وچه رابطۀ بابایزید دارد درباره صراحتی در حالنامه آمده ، چون من حالنامه را درموقع این نوشته باخود نداشتم  این موضوع را کنون به آینده  می گذاریم.  مشخصات این نسخه معتبر عرفانی ذیلآ رقم می گردد

اندازه  :  ۵/۱۲   =  ۵/۲۲

سطر   :   ۱۱   

صفحات   :  ۲۸۲

خط  : نستعلیق

زبان  : فارسی دری 

 سال تحریر آن درمتن و حواشی  نسخه به نظر نرسید ولی روی صفحه اول ( پشتی ) تنها نام یکی از مالکان این نسخه  بنام  سید محمد مرتضی خان اصفهانی با دستخط اش دیده می شود که معلوم این نسخه تا سال 1311 هجری قمری درملکیت ایشان بوده است. درباره نام وهدف عریان الغیب  درضمن نسخه  بزبان عربی می خوانیم که :

" یا بایزید طاعت شیخ  الکامل طاعتی النبی وطاعت فینبعی ان مطلبی عن شیخ الکامل ویحذرعن جمع الحرام ویاکل قلیلآ حلال الطعام  ولا یقول کسیر الکلام ویحذر عن کثیر المنام والا عتزال عن الانام ویذکرنی بذکر الدوام حتی یسهُ کل شی ونفسه ولم یسبُه سوایي حتی وجد جمع المقام جعلنا اسم هذا  الکتاب عریان الغیب ومن عمل به یخرجنا له من الکفر الی الایمان ومن ذنوب الی الطاعته ومن غفلته الی الذکرومن سیته الی رویهته من صمیته الی السماع ومن فضال الی الوصال ....    

 درعریان الغیب سوالات ومسایل به جواب گرفته شده که ازطرف حسین بن حسن ازبایزید هادی ، مسکین ، شیخ و پیرکامل طرح می شود که این موضوعات  ومسایل چون ایمان ،  پیرکامل ،  چهارعلم ویا چهار مقام ( شریعت ، طریقت، حقیقت ومعرفت ) می باشد که همه آنرا برمبنای آیات قرآنی و احادیث نبوی و قدسی تشریح نموده است. تشریح آن تا حدی زیاد با تشریح مسایل ومقامات  که درخیرالبیان بزبان پشتو ارایه شده است همسانی دارد.  درخیرالبیان نیز  بایزید یک مطلب را در قدم اول بامدلل ساختن آن با ذکرآیه مبارکه از قرآن مجید بعدآ  با آوردن احادیث نبوی  تشریح می کند  که دربعضی موارد ترجمه آیه ها را بزبان فارسی نیزباآن  توام می یاورد که همین شیوه در عریان الغیب نیز درنظرگرفته شده است. طوریکه در خیرالبیان می خوانیم :

" اوبايزيده ! دخپلې پوهې په اټكل يې وكښه تمام. ګوره انا كل شئ خلقنا بقدر``

( تحقيق هرشى راپيداكرده ام بااندازه ) په قرآن كې دي عيان ( كان بقدرعلم وعقل الانسان ) هادي ويلې دي رحمت دخداى په ده داكلام "

درعریان الغیب در باره علم  به مرید خود  ذکر می کند که :

" علم نبی چهار است اول شریعت ودوم  علم طریقت وسوم علم حقیقت وچهارم  معرفت  باین چهار علم کفتنی (گفتنی ) هرمقام  مکویی (میگویی )  وهرکردنی میکنی وازناکفتنی (گفتنی) وازناکردنی حذرمیکنی واز رویت واز یافتن وازشناختن و ازقربت واز وصلت وازتوحید حق خبرداری فهو المراد پس خود را صادق مطلق بشمار وبعد ذلک بیقین راست باورکن که ایمان بخدای ورسول وی آوردۀ وهرکه درین وصف بود اجروی آنست که درقرآن یاد کرده است ولهم اجرهم نوُ رُ هم ُ ...  (ص 64 قلمی )                 

همزمان با نوشته ذکرشده  درباب آموختن این چهار علم ، برداشتن و موقف پیرکامل  نیزتاکید می کند ومی نویسد :                                 

   " ای عزیز این چهار علم که بیان کردم بی پیرکامل حاصل نمیشود پس سالک را باید که طلب پیرکامل بکند تا از پیر راه بیابد وبی دین نماند وپیر را باید که راه نمائی کند  وباندازۀ ومعنی ترتیب آنست که چون زراعتی غله را زراعت کرده باشد وهرکیاه (گیاه) که باغله برآمده باشد پرورده ونیکو برآید چون اخلاق بد از وی بستاند بعداز آن اخلاق نیکو بجا بنهد و شرط اول چست  (چیست ) که چه کند اول شرط آنست که عقل ویرا درسر خواب برده است آن (را) بیدارکند وخواب ازوی بیرون کند تا کوهر (ګوهر) عقل وی منورکردد ( گردد ) وتا هنوز عقل کار منفعت دین بود آن بکند واز ان (آن ) که زیان دین باشد ازآن حذرکند بنکر (بنگر ) که مشایخ کامل فرموده است  العقل ینامُ فی الانسان من لم استیقظ عقله لم یخرج من ظلمت الی النور ولم یروه ُ ولم یعرفه فی الظلمة اضر الدین ولانفعهُ  دوم آنکه ازهوای نفس یعنی ازآرزوی تن بازکرداند (گر)وچشم عقل بهوای نفس دارد یعنی آرزوی تن بچشم عقل فهم دارد تا بفرمان هواٌ نفس کارنکند ازآن که سرمایۀ کناه (گناه ) آرزوی تن است و هرنبی وغیرنبی را از راه گمراه کر (گر) داند...  " ( 80 مخ قلمی)

عریان الغیب  صفحات  ۱۱ – ۱۲  قلمی

سبک نوشتن این نسخه مهم ومعتبر:

طوریکه در آغاز یادآوری گردید عریان الغیب دربرابر سوال های یکی ازعزیزان و مریدان روشان ارایه  گردیده است وتقریبآ شکل ملفوظات  بایزید هادی را دارا می باشد. ازآنجایکه روند تصوف در درهندوستان وخراسان وفارس وخت  نشان می دهد نوشتن  و گفتن ملفوظات  پدیدۀ ناآشنا در مطالعات تصوفی نبوده است . اکثر از مرشدان سلاسل عرفانی که درهندوستان  رشد نموده  ملفوظات شانرا به مریدان خود به میراث مانده است در طریقۀ چشتیه  ملفوظات  حضرت نظام اولیا بزرگترین رهنمای این طریقه  بنام  (فوائد الفواد )  تا کنون در دسترس ماست  همچنان بزرگان نقشبندی مانند باقی باالله وحضرت مجدد الف ثانی نیز ملفوظات ارایه داشته اند که تا کنونی برای حلقات معین تصوفی  حیثیت  رهنمود عرفانی وطریقتی دارد . خلاصه  اینکه  این نوع ازآثاردر بین عارفان ادوارمختلف معمول بوده است  که بایزید نیز عریان الغیب را  تقریبآ به شیوه و شکل ملفوظات خود  ارایه داشته است. وازهمه جالبتر اینکه  بیان  و ارایه مطالب ارایه شده به زبان فارسی برای کسانیکه درباره روشانیا ن وآثار شان مطالعه دارند یک برجسته گی استثنایی  را در میان تمام آثارروشانی ازآن خود می کند  علامه حبیبی  یک  اثر بایزید روشان  را از لحاظ ارایه زبان فارسی ( شکسته وریخته ) خوانده است ولی دراثنای مطالعۀ این اثربا شیوه خاص وطرز نوشتن خاص  زبان فارسی که از لحاظ املا وانشا کمی ها وکا ستی های اندکی دارد روبرو می گردیم . به این معنی که عریان الغیب  با زبان دری عالی مانند شماری از بهترین آثاراز عارفان این دوره  ثبت کرده می توانیم.  دوست عزیز و نویسنده توانای افغان جناب محمد معصوم هوتک نیز با خواندن چند ورق از این اثر با انشای عالی این اثربا این ینده هم نظر بوده است.  

 

صفحات آخر عریان الغیب

به  هرصورت  این یاد واره  آگاهی بخاطر دوستان بوده  که با آثارفارسی عارفان روشانی که  بدون شک از افتخارات بزرگان گذشته وعرفان جاویدان ما اطلاعی دارند ارایه گردید. و تلاش خواهیم کرد که  این نسخه  و این در نایاب که یک اضافه عرفانی درزبان فارسی بوده است ترتیب و تصحیح نموده  و در خدمت ( یاران حقیقت و طریقت)  قرارخواهیم داد ما باورمند یم که کشف این گونه آثاری که توسط نیاکان  ما ایجاد و بعد به آن دیار رسیده است باعث سربلندی نسل های بعدی ما خواهند بود .

 دربیان عریان الغیب ازشیوه  نثر مسجع دری که حضرت بایزید  روشان از آن در نثرنویسی زبان  پشتو بکار برده کارگرفته شده است که با یک نمونه آن این آگاهی را نیز پایان می بخشیم .

" یا حسین درین تمثیل فهم کن که عزازیل چند علم خوانده بود و چند ملک ومملکت را دیده بود وچند جای طاعت وعبادت کرده بود چون حق سبحانه وتعالی امرکرد که به آدم سجده کن ووی سجده نکرد چون بیک امر خداوند بی فرمانی کرد بخدای عاصی شد باز توبه وزاری وبازکشت (گشت) نکرد مجرم و درتاریکی دور راند کجا و در زیان کاری بماند بخدای عاصی شد که درقرآن یادکرده وکفته (گفته ) است  ان الشیطان کان للرحمن عصیآ یعنی توبه نکرد ودرمعصیت ماند صفت ونامش بدل شد شیطان کشت (گشت)  ومطیع وی دایم درعذاب شد باز بقصۀ آدم فهم کن که آدم صلواۀ الله علیه چه کونه (چگونه ) صورت یافته بود  وروح درآمده بود وبه بزرکی (گی ) رسیده بود وعالم ملکوة ویرا سجده کرده بود و دربهشت در آمده بود و از نعمت بهشت کوناکون (گوناگون ) خورده وچسیده (چشیده ) بود  وکوناکون  (گوناگون ) حلۀ بهشت بتن وی پوشیده بود و تاج بهشت برسروی نهاده بود لیکن یکنهی پیش آدم صلواة الله علیه نهاده بود که به نزد درخت مکرد (مگرد) وفرمان شیطان نیز چون این یک بی فرمانی کردوهرچند که فضل درجه مذکور یافته بود ... "