رسیدن: 04.09.2012 ؛ نشر : 05.09.2012 داکتر حنیف بکتاش ...در ۱۵ جولای امسا ل خداوند برایم یکبار دیگر زنده گي بخشید. در این روز بعد از دوازده سا عت در کوما که در نتیجه مسدود شدن آکسیجن در خون که در طبابت بنام pulmonary embolism یا د می شود و نزدیک به صد فیصد چشم از دنیا بسته بودم دوباره زنده شدم . در این روز تصویری دارم در شعر از پسرم ودیر که تحفه سالگردش می نمایم...ادامه... |
رسیدن: 31.08.2012 ؛ نشر : 01.09.2012 نورمحمد غفوری له همدی قلم نه : |
رسیدن: 27.08.2012 ؛ نشر : 28.08.2012 حکمت مانا
المپیک لندن: درمان دل و درد افتخار مردم و به ویژه جوانان افغانستان با استقبال گرم و پرشور از رخداد های المپیک لندن نشان دادند که تشنه افتخار و غرور اند. این تشنه گی در دل خود بحری از درد دارد... قصد من در این نوشته کاویدن همین درد است. مردم افغانستان می دانند و باید بدانند که "افغان" بودن اصلِ مقدم بر بودن – یا نه بودن در یک نوع نظام سیاسی و اجتماعی است. از همین لحاظ افتخارات اخیر قهرمانان افغان در المپیک لندن تکیه گاه عاطفی بزرگی را برای آنان به ارمغان آورد که بیرون حوزه امور رسمی قرار دارد. امر رسمی یعنی...ادامه... |
رسیدن: 14.08.2012 ؛ نشر : 15.08.2012 |
رسیدن: 08.08.2012 ؛ نشر : 13.08.2012 عبدالوکیل سوله مل له ډیر کوچنیوالی مې دا عادت و هغه کسا ن چې په مخ او او یا دبدن په کوم بل ځای به یی کوم داغ او یا دانه وه لاس نه ورکاوه او نه به ورسره په یو دسترخوان ډودۍ ته کښیناستم .په دی عادت که ښه یی بولئ او که بد څو ځلې پلار او نورو مشرا نو وهلی او ترټلی هم یم . خوما کلونه کلونه دا عا دت ورک نه کړ او هما غسې سر تمبه له هغو کسا نو لیرې ګر ځیدم چې په وجود یی د سپینکی او یا د پو ټکی د بلې نارو غۍ نښې نښنا نې لیدل کیدې. زما نه یوازې له هغوی بد راتلل چې...بشپړ متن... |
رسیدن: 31.07.2012 ؛ نشر : 01.08.2012 احمد ندیم قاسمی (نویسنده ی پاکستانی) برگردان از زبان روسی: هارون یوسفی
|
رسیدن: 22.07.2012 ؛ نشر : 24.07.2012 محمود نظری طنز له همدی قلم نه:
|
با بخش نوشتارهای سياسی-اجتماعی؛ ادبی- فرهنگی؛ گفت و شنود ها؛ گالری آثار هنری؛ فوتوگالری... |
ورود به صفحه ی نخست شماره ی: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛ 8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛ 20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30 ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37 ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 ؛ 48 ؛ 49 ؛ 50 ؛ 51 ؛ 52 ؛ 53 ؛ 54 ؛ 55 ؛ 56 ؛ 57 ؛ 58؛ 59 ؛ 60 ؛ 61؛ 62 ؛ 63 ؛ 64؛ 65؛ 66؛ 67؛ 68؛69؛ 70؛ 71 ؛ 72؛ 73؛ 74؛ 75 ؛ 76 |
نشر : 04.10.2012 حنيف بکتاش ، چشم از جهان پوشيد
همين يک ماه پيش بود آخرين اثر حنیف بکتاش تحت عنوان «بازگشت دوباره به زنده گي» همراه با شعري که براي فرزندش سروده بود در آسمايي منتشر شد. و اما امروز دانستیم که متاسفانه این بازگشت کوتاه مدت بود. روانش را شاد و آسوده ميخواهیم و براي همسر و فرزندانش صبر و توان براي تحمل اين مصيبت را آرزو میکنیم . *** و این هم آخرین اثر حنیف بکتاش ما در لندن خانواده کوچک چار نفره استیم که همه ساله دو سالگرد می داشته باشیم. مینه بکتاش مادر پسرانم، در۲۵ اگست به دنیا آمده است. پسر کوچکم ...ودیر که به زودي داکتر جوان خانواده ما خواهد بود مثل آن که تحفه سالگرد مادرش باشد در 24 اگست چشم به دنیا گشوده است. پامیر پسر بزرگ ما که ...ادامه... |
رسیدن: 27.08.2012 ؛ نشر : 28.08.2012
حکمت مانا موسیقی، مولد تجربه ی در آمیختن تن با امواج صوتی است که مردم غالبا به آن رقص، شادی و نشاط میگویند. شادی و نشاط جمعی، از شریک شدن گروه های انسانی در این گونه تجربه ها به وجود میآید. این نوع تجربه ویژه جوامع آزاد و سکولار است. موسیقی پاپ، معمولا تن آدمیان را به رقص در می آورد. لیکن آنچه غالبا ما بر آن آگاهیم نوع رویارویی و واکنش به چنین تجربه یی است، نه خود آن تجربه. وقتی از غرفه های کست فروشی در پل سرخِ کابل و یا چوک سینما در هلمند می گذریم، باید از ریسمان های ستبر دین و اخلاق دینی کومک بخواهیم تا تن و وجودمان به رقص نیاید! ممانعت از این رویارویی و سرکوب این تجربه، از سرچشمه های...ادامه... |
رسیدن: 21.08.2012 ؛ نشر : 21.08.2012 نورالله وثوق
|
رسیدن:
01.08.2012 ؛
نشر
:
02.08.2012
در تأریخ فـرهنگی ما ، به گمانم ، ابوالفضل بیهقی سر شناس ترین تأریخ نویس و محرر رسمی درباری می باشد . تأریخ بیهقی که تأریخ مسعودی نیز نامگذاری شده است ، افزون بر رخداد های دوران های سلطان محمود غزنوی و سلطان مسعود غزنوی می باشد. در تأریـخِ ابوالـفـضـل محـمـد بـن حسـین بیـهـقی که...ادامه...
|
رسیدن: 02.08.2012 ؛ نشر : 02.08.2012
شیما غفوری
|
رسیدن: 29.07.2012 ؛ نشر : 30.07.2012 رفعت حسینی
|
رسیدن: 19.07.2012 ؛ نشر : 24.07.2012 رشاد وسا کاش می شد همه چیز را فرموش کرد ...من از این آشنایان قدیمی خود نام نه می برم؛ اما مردم آنها را می شناسند و بسیار آرزو دارند که این گلهای سرسبد جامعه روزی به اشتباه خویش اعتراف نمایند تا زنگ کدورت از دلها پاک شود . برخی از آنان که بعد از فرو پاشی حکومت داکتر نجیب به کشور های غربی پناه آوردند بی آن که از گذشته ها حرفی بر زبان آرند، همچنان می نویسند و به اصطلاح...ادامه... |