08.2014 .17

 کاکه تیغون

بی بی حاجی و سرنوشت مطربی

شبنم ثریا آواز خوان طناز تاجیک، پس از یک جهانگردی مفصل سرانجام به آخرین منزل یعنی کعبه رسید. قرار معلوم قبل از آنکه بیت معروف زیر به او برسد، او به حج رسید:

دل به دست آور که حج اکبر است

از هزاران کعبه یک دل بهتر است

کسی که چند قدم دورتر از خانۀ خدا، دل میلیون ها بندۀ او را به دست آورده( مخصوصاً از آن های را که حس آمیزی کرده و موسیقی را از راه چشم می شنوند)، آیا در کعبه...ادامه...

 

Gaza Israel Krieg Zivilbevölkerungفرهنگ و هنرمندان

در جنگ غزه

07.2014 .19

هارون یوسفی

بی نظمی-۲!


باز هم از همین قلم:

- خوشم می آید!

- این حرامزاده ها!

- بی نظمی

-استخاره

- نمیکنم!

- زندانی

 29/06/2014

 زرغونه عبیدی

 

انگشت بریده

 

22/06/2014
پرتو نادری

واژه شناسی مدرن « پاتک» !

روزی از روز‌ها که پای بحث واژه گان در میان بود، دوستی از من پرسید که تو اندرباب واژۀ« پاتک» چه می دانمی؟ درپاسخ گفتم: واژۀ پاتک در ادبیات کشورما، پیشینۀ درازی ندارد؛ با این حال این واژۀ غریب در دهه‌های پسین، بیشتربر زبان حادثه ها جاری بوده است. یک واژۀ ساده نیست که به ساده‌گی بتوان به مفهوم آن پی برد؛ بلکه یک واژۀ مرکب است. مفهومی پیچیده‌یی دارد و اندکی خوف انگیز.

دوست گفت چگونه! گفتم: اگر این واژه را که تجزیه کنیم به دو بخش تجزیه می شود. نخست،« پا» و دیگر« تک». در توضیح بیشتر این واژه در قاموس‌ها آمده است که...ادامه...

 

مسابقه ی عکاسی آسمایی

انتخابات در تصاویر- ورود به صفحه ی ویژه 

06.2014 .03

معروف قیام

اشک سیاسی

نمایشنامه ی طنزی
ــــــــــــــــــــ


فاروق: مرید صاحب ! آماده استم...
مرید: (داخل میشود) چراغه زیاد ده رویم نندازی که بدم میایه...
فاروق: صاحب یک کمی راست بشینین، کمی بالا، سر تانه کمی خم بگیرین..شروع میکنیم، یک دو سه...
مریدی: بسم الله  الرحمان الرحیم...(میخندد) بسم الله خو میگه آدم...
فاروق: از سر، یک..دو..سه...ادامه...

روش املای زبان دری

صفحه ویژه حمید عبیدی در آسمایی
با بخش نوشتارهای سياسی-اجتماعی؛ ادبی- فرهنگی؛ گفت و شنود ها؛ گالری آثار هنری؛  فوتوگالری...

ورود به صفحه ی نخست شماره ی: 1 ؛  2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛  8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛  20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30  ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37  ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 ؛ 48 ؛ 49 ؛ 50 ؛   51 ؛ 52 ؛ 53 ؛ 54 ؛ 55 ؛ 56 ؛ 57 ؛ 58؛ 59 ؛ 60  ؛ 61؛  62 ؛ 63 ؛ 64؛ 65؛ 66؛ 67؛ 68؛69؛ 70؛  71 ؛ 72؛ 73؛ 74؛ 75 ؛ 76؛ 78؛ 80؛ 81 ، 82 ؛ 83 ؛ 84 ؛ 85؛ 86؛ 87؛ 88 ؛ 89؛ 90 ؛ 91 ؛ 92 ؛ 93 ؛ 94; 95 ; 96 ; 97 ; 98 ؛

ورود به ویژه نامه ها و صفحات آرشیف آسمایی

 

07.2014 .28

اکبر کرگر

د انځر گلونه

زه هم لکه دځينو هغو کسانو په څير چې څه يې ورک کړي وي لالهانده ووم . دا لالهاندي او تلوسه را سره له ډېره وخته ملگرې وه  ان له هغه وخته چې...بشپړ متن...

*

گوگوشتو

07.2014 .12

کاکه تیغون

غیرتِ فوتبال و عزتِ سیاست

بر جهانیان پوشیده نیست که فوتبال با آنکه ورزش است ( و این یعنی که ارزش است) کرامات و هنرهای پوشیده و آشکار غیر ورزشی بسیار دارد. از برشمردن همه که بگذریم، یک هنر فوتبال که ظاهراً با خود فوتبال هیچ همخوانی ندارد، ایجاد...ادامه...

باز هم از همین قلم:

ترسم که از این خانه گداخانه بسازند

 07.2014 .08

غلام حیدر یگانه      

          نبریم انتخابات را !

 

درخت پیر
| نبشت.کام

...همی هر چيزه که ببينی همرای کيچپ يا مايونيز ميخورن . گيچپ خو باز يک چيزی ، خو ای مايونيزه خداجان گـُم کنه ، که عين همو قواريش بد آمدم شده . نه شور اس ، نه شرين ، نه ترش ، نه تند ، نه تلخ . عاروسم عاشق مايونيز اس . يگان وخت همرايش مزاق ميگنم ، که ده چای صبح هم مايونيز ميخوره .

ده وخت های اول از خوراک های چتی پتی که خلقم تنگ ميشد شکايت ميکدم . از حق تير نه شم ، اگه بگويم که اينی چيز يا اونو چيز مزه دار اس ، وخت داشته باشن يا نه داشته باشن برم پخته ميکنن . خو مگرم آدم ميشرمه ، که هر روز زن های شکم دار واری بگويه ، که اينی چيز دلم شده و اونو چيز دلم شده . باز اگه کچری‌قوروت پخته کنن ، قروت مزه دار وطنی از کجا شوه ، روغن زرد مالداری از کجا شوه ، نعنای خشک خوش بوی از کجا شوه . . .

يک روز از قدم زدن که ميآمدم ده دکان ترک کشنيز وطنی ديدم . گفتم بيا امروز يک جشن ميکنم و يک چکنی وطنی جور ميکنم . سير و مرچ و کشنيز خريدم . نارنج خو پيدا نميشه ، سرکه ره هم نمی فاميدم که چی ميگن ، خو خير به جای نارنج ليمو خريدم . خوب شکم سير چکنی خوردم و باقی مانديشه ده يک مرتبان انداختم و ده الماری ورداشتم . همو روز نان خوب مزه داد . شام که عاروسم آمد و بوی سير ده بينيش خورد ، بوی بوی کده جای مرتبان چکنی ره پيدا کد و يک حالی ره انداخت ، که راه خوده گم کدم .
.