10.11.2020

آصف بره کی

نگاه دقیق تر بر مسأله سینما پارک

افغانستان این روزها شاهد بدترین رویدادهای خشونتبار است. این روزها یکبار دگر دیو مست خشونت که از خود چهره ی خون آشامتر از هر وقت دگر به نمایش گذاشته است، نیروی بشری آينده يی این کشور یعنی جوانان دانشجو و دانش آموز را هدف حملات خونین خود قرار داده است.

دیو مست خشونت که نزدیک به ۴۰ سال پیش پس از تهاجم ارتش اتحاد شوروی (دسامبر ۱۹۷۹) بر افغانستان در لابراتوارهای مراکز پروپاگندی رقابت جنگ سرد غرب نطفه گزاری شد، امروز به یک هیولای مهار ناشدنی مبدل شده است. هیولای که هیچ معیار اخلاقی در جنگ برایش وجود ندارد.

هیولای که به ادامه ویرانی هزاران مکتب و مدرسه و کشتارهای دوامدار ۴۰ ساله، اینک بازهم چند هفته پیش دانش آموزان مرکز آموزش کوثر در شهر کابل را به خاک و خون کشید که در میان شان جوانانی بودند مثل محمد نعيم زماني (شاگرد نانوا)، ميثم انديشه، محمد هادي احمدي و .... اندکی پس از آن به دانشگاه کابل حمله ور شد و شماری از جوانان دانشجوی آن دانشگاه را که سرمایه ی گرانبها برای شگوفایی این کشور جنگزده بود، نیز به خاک و خون کشانید که در میان شان جوانانی بودند مثل هدايت الله سعادت، رقيه كريمي، مرضيه طاهري، محمد بلال هاشمي، حنيفة افشار، مريم حكيمي و شمار دگر. و تنها چند روز پیش بود که یما سیاوش جوان پرشور دگری را که کار در تلویزیون بحیث مجری و سپس نماینده گی در پارلمان را تجربه کرده بود و اخیرا در بانک مرکزی کشور ایفای وظیفه میکرد، با بمی که در موتراش جا سازی شده بود با دو همراهش از میان برداشتند و صدای رسای اعتراضاتش را خاموش کردند.

و اینک در میان این همه درد و رنجی که امروز کشور را فرا گرفته و جوانان را در یک سراسیمگی بیسابقه و پرسش کلان از سرنوشت  تاریک آینده ی شان قرار داده است، سر و صداهایی هم بخاطر تخریب ساختمان فرسوده سینما پارک شهر كابل راه اندازي شده است.

تخریب ساختمان سينما پارك اعتراضات بیسابقه جامعه ی روشنفکری افغانستان را برانگیخته، اعتراضاتی که بسیار کسان از حلقات گونه گون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به آن پیوسته و با پخش و نشر اعلامیه ها و نامه های سرگشاده عنوانی مقامات دولت کنونی از ورای رسانه ها و برگه هاي دنياي مجازي بازتاب داده مي شود.

من پیش از آن که با موج بزرگ این اعتراضات در حمایت و یا مخالفت از تخریب سينما پارك پیوسته باشم، در اینجا و از وراي همین پیام می خواهم چند تا پرسش را با دوستان مطرح کنم.

۱-آیا واقعا میتوان تخریب ساختمان سینما پارک را با تخریب بوداهای ۱۴ صد ساله ی بامیان مقایسه کرد، آيا اين كار مثل اين نيست که تلفون مبایل را با نسخه ی قلمی شهنامه مقایسه کنیم؟

اگر آنرا با پیکره های بودای بامیان مقاييسه مي كنيم، پس روی چه معیارها؟

۲- آیا ساختمان سینما پارک دارای اهمیت تاریخی بزرگی بوده است که آنرا بحیث یک بنای جز میراثهای فرهنگی و تاریخی باید دست نخورده باقی گذاشت؟ اگر آری، پس این اهمیت تاریخی در چه نهفته است:

۳-آیا خود ساختمان سينما پارك از دید پیشینه ی تاریخی و یا از ديد ساختار خود نمادی بوده از کدام دوران خاص هنر معماری و یا هم تنها یک ساختمان کانکریت و فلز معمولی بوده که باز سازی اش ارزش مصرف بازسازی را نداشته است؟

آیا سینما پارک ستیژی که داشته با معیارهاي سالن های بزرگ سینما تياتری اعمار شده بود که درآن بتوان نمایشات تیاتری را هم اجرا کرد؟

ستیژی مثل آن یکی که در کابل ننداری (افغان ننداری) داشته ایم، همان ساختمان کابل ننداری که کاملا فنی برای نمایش فلم، اجرای کنسرتهای کلاسیک و اجرای نمایشات تیاتری اعمار شده بود. یعنی ستیژ دارای مکانیزم خاص تخنیکی قابلیت چرخیدن و جایگاه تحتانی برای جابجا شدن آرکستر موسیقی بود.

۴-آیا ساختمان سینما پارک شامل لست بناهاي میراث تاريخي - فرهنگی بود؟ دراین مورد نظرادارات باستانشناسی، حفظ میراثهای فرهنگی و مورخان فرهنگی-هنری چیست؟

۵-هرگاه این ساختمان را به مثابه ی خاطرات درخشان زنده گی مدنی شهری در کابل به یاد داریم و برای ما اهمیت بزرگ نوستالژیک دارد، پس از دید اهمیت نوستالژیکی دراین ساختمان شاهد چه رویدادهای بزرگ هنری، فرهنگی و تاریخی بوده ایم؟

بهرحال پرسش ها میتواند زیاد باشد ولی عجالتا خواستم تنها همین ها را مطرح کنم.

و حال پس از تخریب سینما پارک قدیم، اگر برنامه ی برای ساخت و ساز بنای دگری به بحیث یک نهاد بزرگ فرهنگی – تاریخی در زمین كنوني سینما پارک و بخش های دگری از پارک شهرنو رویدست باشد تا بتواند در قلب اين شهر نماینده گی شایسته تر فرهنگي از این شهر بکند، پس چه باکی دارد که این ساختمان فرسوده (متروكه) از میان برداشته شود. ساختمانی که بجای آن بنا شود نه تنها دارای یک سالن نمایشات فلم که همزمان بتواند برای اجرای نمایشات بزرگ تیاتري، همایشات بزرگ فرهنگی و هنري هم بكار برده شود.  

ضمن این، اگر این ساختمان جدید بحیث یک مجمع بزرگ فرهنگی – هنری در این شهر دارای سالن های چندگانه به هدف برگزاری نمایشگاه آثار هنری و بخش آموزشي باشد. اگر این مجمع بزرگ هنری جدید همزمان سالن های متعدد جنبی برای اجرای همایشات هنری – فرهنگی مثل جشنواره های فلم داشته باشد، و سود بزرگ معنوی براي شهر كابل و شگوفايي هنر و فرهنگ افغانستان به بار آورد، آیا در آن صورت نیز چیزی برای حیف و حسرت از تخریب این بنای فرسوده باقی خواهد گذاشت؟

و يك ياداشت در پايان: هرگاه دير يا زود اين ساختمان فرسوده زير فشار برف و باران هاي موسمي فرو مي ريخت و جان ده ها تماشاچی و شماري از معتادان را مي گرفت، نميدانم واكنش سرزنش كننده نسبت به بي تفاوتي دولت به آدرس اشرف غني و دگر مقامات رده هاي بالايي اش تا چه اندازه شدیدتر می بود؟

لینک های مرتبط:

لینک های مرتبط:

حمید عبیدی تخریب سینما پارک - عاشق گپ خود ماندن و نظر دیگران را نه شنیدن عاقلانه نیست!

نامه‌ی سرگشاده‌ی فرهاد دریا به جناب امرالله صالح

دومین نامه‌ی فرهاد دریا به جلالت مآب معاون صاحب اول

فرهاد دریا: انتخاب در دستان خودماست. یا به خواب خود ادامه می‌دهیم و یا بیدار می‌شویم!

آصف بره کی: نگاه دقیق تر بر مسأله سینما پارک

غرزی لایق: سرنوشت سینمای پارک و چند گفتنی از من

طارق ارسلایی: چند نکته در موردسینمای پارک

حمید عبیدی: نامهٔ سرگشاده به جناب امرالله صالح معاون رییس جمهور افغانستان در مورد سینما پارک

حمید عبیدی: تخریب سینما پارک چرا حساسیت بر انگیخت

عارف عباسی : سینما پارک -خاطره یی که تخریب شد

تصامیم و گفته های آقای امرالله صالح در مورد سینمای پارگ در گزارش هایی مربوط به جلسات شش ونیم صبح

مسعود ارسلا: یک نامه به ارتباط سینما پارک

توضیح شاروالی کابل به ارتباط سینمای پارک

 بی بی سی : سینما پارک کابل، تخریب حافظه‌ فرهنگی یک شهر