10.02.2016

از سلسلهٔ «رویاهای من برای افغانستان»

حکیم نعیم

رویایی که من ندارم...

به خاطر دارم که در آخرین سال های رژیم حزبی، زمانی که  شعار های " دفاع مستقلانه"،  " حفظ وطن"، "میثاق ملی" و "وحدت ملی"  فراوان تکرار می شد، تلویزون دولتی محلی هر شب  در یکی از    قطعات نظامی می رفت و  در تبلیغ نیروی جنگی رژیم  با عساکر و افسران صحبت می کرد. در یکی از این گونه  برنامه ها،  مجری برنامه با گروهی از مردان ملیشا که در آن وقت برای شان "قوای قومی" می گفتند، صحبت میکرد. مصاحبه کننده  از یک جوان جنگی  پرسید: " خوب شما که در این حالت خطر ناک از وطن دفاع می کنید، چی رویای برای آینده دارید؟"  

جوان جنگی تفنگش را بر داشت و  با خونسردی گفت " رویای ما همی است که همینجا هستیم و هر وقت که دل ما خواست نشان می گیریم  و می زنیم."

اگر یک کمی دقت شود، آنچه را که آن روز آن جوان گفت، ولو نا آ گاهانه، خیلی ها رویاهای قشر نخبه مان را خلاصه می کند. سالهاست با همین "زدن" از گذشته به  آینده گذار می کنیم. "زدن" هر روز  و از هر جنس آن: با تفنگ، بی تفنگ، با نشان، بی نشان و یا هم  با شعار های  روشنفکرانه،   فرار  مان را از  گذشته ممکن  می سازد؛ حال حاضر را ویران  می کند؛ و  در جستجوی یک آینده کاذب سوق مان می دهد. با "زدن" تضاد های مان را می پوشانیم، برای خود هویت می بخشیم و اعتماد جستجو می کنیم.  "زدن"  تناقض ها  روز مره گی مان را ستراتیژیک می سازد، و به قدرتی که  وابسته  ایم، نزدیکتر می شویم. وابسته گی را توجیه می کنیم و به بیگانهٔ تبا کن خدمت می کنیم، ولی برای آزادی "پل می زنیم" . در حیطه صلاحیت مان، سانسور می کنیم، حذف می کنیم، و نفرت داریم، ولی از  "آزادی اندیشه" حرف می زنیم. می کُشیم ولی به ظاهر به انسانیت لبخند می زنیم.  "زدن" قدرت رویایی است که منافقت فکری، زور گویی و فریبکاری های مدرن مان را برائت می دهد و عقلانی می سازد.

من رویایی ندارم. تنها آرزو می کنم   در مورد رویا های مان در گذشته فکر کنیم. این به معنای بازگشت به گذشته نیست. گذشته  آمدنی نیست،  می دانیم،  و می شناسیم.

*

پیوندهای مرتبط با موضوع:

- ورود به صفحهٔ‌ویژهٔ این سلسله

نوشتارهای منتشره در این سلسله :

(۱) - شامل آهنگ: اوباما و رویای افغانی- نیروی نگرش

(۲) -  حمید عبیدی: آيا ميتوانيم يک «روياي قابل تحقق افغاني» داشته باشيم؟

(۳) - عبدالرحمان مجددی- «رویای قابل تحقق افغانی»

(۴)- عمران راتب: «رؤیاهای من برای افغانستان»

(۵) - یعقوب ابراهیمی : «من به حد اقل های می اندیشم»

(۶) - عباس فراسو: چه گونه میان رویا و واقعیت پُل بزنیم

(۷) - خالد خسرو: رویایی برای افغانستان

(۸)- یما ناشر یکمنش : "رویا های یک جیب خالی"

(۹)- اسماعیل فروغی   :   چرا بیشترینه رویا های ما تحقق نمی یابند ؟

(۱۰) - دستگیر روشنیالی: هيلې او اميدونه

(۱۱)- رزاق مامون: آرمان «قابل تحقق» مدینۀ خیالی است...

(۱۲) - محمدامین فروتن: تنها راه نجات - بازگشت به خویش (!) است

(۱۳)‌ - غرزی لایق : چند يافته گى در باب آرزو براى فردا

(۱۴) - حکیم نعیم : رویایی که من ندارم...