02.02.2016
یعقوب ابراهیمی
من به حداقلها میاندیشم
هر انسان لیستی از آرزوهای بزرگی برای وطن اش دارد. آرزوهایی که میشود در آیینۀ آن وطن را جای امن و خانه مملو از نشاط و سرزنده گی دید. اما تحقق هر آرزوی بزرگی از جایی و با خواستهای حداقلی اما مشخص آغاز میشود. من بیشتر به حداقلهایی میاندیشم که راه رسیدن به آرزوی های بزرگ را هموار میکنند. من به طور مشخص آرزو دارم روزی دولت قدرتمند و در عین حال حسابده در افغانستان شکل بگیرد- دولتی که هم بتواند برای شهروندان امنیت و عدالت و خدمات ارایه کند و هم از دید مردم مشروع باشد. هیچ جامعهٔ ناامن و بیثبات مانند ما قادر به پرورش رویاهای بزرگ نیست؛ این جوامع گورستان آرزوها اند. پس، برای تشکیل جامعه یی که آرزوهای بزرگ در آن پرورش یافته و بالنده شوند، آرامش و رفاه شرط است. جامعه یی که دغدغه اصلی اش نان و امنیت باشد، هرگز آبستن رویاهای بزرگ نخواهد شد. بنابراین من بیشتر به زمینه های عملیی میاندیشم که جاده امنی برای رسیدن به آرزوهای بزرگ شود. آرزو دارم مردم، فارغ از تعلقات سیاسی، برای ساختن دولت قوی در افغانستان با هم دست دهند و کژراهه هایی را که درین راستا تا حال پیموده شده از سر نه پیمایند. ثروتهای اجتماعی ما تا حال عمدتا به دلیل عمومیتِ مطلقانگاری و حاکمیت دوالیسم خیر و شر در روانشناسی جامعه ما به باد فنا رفته اند. آرزو دارم مردم شخص یا گروهی را که جامعه را به سمت خیر و ایجاد دولت باثبات میراند، ولو با وجود اختلاف سیاسی، دشمن نه پنداشته و با نقد و نظارت کومک کنند. میشود رویای "سلطنت لایزالی" یا "آرمانشهر زمینی" در سرداشت، اما جامعه و وضعیت فعلی افغانستان نیازمند برنامه های مشخص و عملی است. در غرب جنبشهای فراملیِ انارشیستی، محیط زیستی، کارگری و حتی عاشقان ماریجوانا با آروزی ایجاد جوامع خود شان شکل میگیرند. چنین خواستهایی فقط در متن دولتهای مرفه و آرام پرورش میابند. در وضعیت هابز یی که ما بسر میبریم، حالتی که جنگ اعلام ناشده همه علیه همه جریان دارد، نخستین آرمان انسان چیزی جز رسیدن به میثاق اجتماعی برای آرامش نیست.
*
پیوندهای مرتبط با موضوع:
- ورود به صفحهٔویژهٔ این سلسله
نوشتارهای منتشره در این سلسله :
(۱) - شامل آهنگ: اوباما و رویای افغانی- نیروی نگرش
(۲) - حمید عبیدی: آيا ميتوانيم يک «روياي قابل تحقق افغاني» داشته باشيم؟
(۳) - عبدالرحمان مجددی- «رویای قابل تحقق افغانی»