رسیدن به آسمایی: 19.10.2009 ؛ نشر در آسمایی: 21.10.2009

جهان پسا - امریکا-14

دنیایی فراسوی غرب-2
 

نویسنده : فرید ذکریا؛ برگردان : غفار صفا
 


جهانگردان اروپایی درسدهء هفده هم پیوسته خاطر نشان کرده اند که سطح زندگی درچین وهند بمراتب پاینترازجوامع شمال غرب اروپا بوده است. گریگوری کلارک اقتصاد دان محاسبه کرده است که درسدهء هژدهم اوسط درآمد روزانهء یک کارگردرامستردام مساوی به نرخ 21 پوند گندم، در لندن 16 پوند و در پاریس 10 پوند بود. درحالیکه درچین 6.6 پوند گندم ویا معادل آن بود. تحقیقات کلارک درزمینهء میزان فقرو گرسنگی نیز یک چنین تفاوتی را نشان میدهد. میزان رفاه غرب در کوتاه مدت بمراتب بالاترازمیزان رفاه شرق دردرازمدت پیش ازسدهء هژده هم بود.

اما همیشه شرایط این گونه نبوده است، درنخستین سدهء هزارهء دوم، شرق درتمامی زمینه ها نسبت به غرب پیشقدم بود. چنانکه اروپا دراواسط سده های میانه بشکست مواجه شد، درحالیکه هم کشورهای شرقمیانه وهم کشورهای آسیایی با استفاده ازعلوم، اختراعات وتجارت به رفاه دست یافته بودند. شرقمیانه درزمینهء ایجاد تمدن، انکشاف و حفاظت ازعلوم یونان وروم و نو آوری دررشته های مختلفی چون ریاضی، فزیک، طب، انتروپولوژی وروانشناسی، پیشگام بود. ارقام عربی مانند مفهوم صفردرهمین جا اختراع شد. واژهء " الجبر" از نام کتابی تحت عنوان"الجبروالمقابله" تألیف یکی دانشمندان عربی گرفته شده وواژهء " لوگاریتم" ازآثار خوارزمی آمده است. درعرصهء نظامی، عثمانی ها دررقابت با دشمنان شان برای توسعهء امپراتوری خود تا سدهء هفده هم، درآسیای مرکزی واروپا به مبارزه ادامه دادند. هند دراوج دورهء درخشان خود به قدرت علمی، خلاقیت هنری ومعماری شکوهمند افتخارمیکرد. حتی درسالهای اول سدهء شانزدهم دردوران حاکمیت کرشنادیوه رایا، بسیاری ازجهانگردان ازویجایانگردرجنوب هند به عنوان یکی ازشهرهای بزرگ جهان توصیف کرده اند که با روم قابل مقایسه بود. چندین قرن پیش ترچین احتمالاً نسبت به هرکشوری ثروتمند ترو از لحاظ تکنولوژی متکامل تر بود. البته با استفاده از تکنولوژی متعدد درزمینه های باروت سازی ورکاب سازی، که غرب قرن ها بعدتر اقدام به ساختن آن کرد. حتی افریقا دراین دوران دارای اوسط بلند عواید نسبت به اروپا بود.

موج برگشت درسدهء پانزدهم آغازشد ودرسدهء شانزدهم اروپا بجلو حرکت کرد. با انقلاب درتفکر که رنسانس نامیده میشود، افرادی چون کوپرنیک، سیلیوس و گالیله علوم جدید را پایه گذاری کردند. درواقع فاصلهء زمانی صدساله بین 1450 و 1550 بیانگرنقطهء عطف درتاریخ انسانی است یعنی تقابل میان دین، سنت وایمان از یکطرف ومشاهده، تجربه و تفکر انتقادی ازطرف دیگر. با این رویداد ها دراروپا بود که تمدن برای سده ها بجلورانده شد. درسال 1593 کشتی انگلیسی مجهز با 87 تفنگ، 3700 مایل سفر کرد تا به استانبول رسید. یک مؤرخ عثمانی این واقعه را " یکی ازشگفتی های عصرنامید که تا آنزمان سابقه نداشت." 3 درسدهء هفده هم تقریباً تمام انواع تکنولوژی، تولید وسازمان پیچیده (ازیک شرکت تجارتی گرفته تا یک اردوی مسلح) دراروپای غربی نسبت به هرجای دیگردنیا متکامل تر بودند.

باوربه این مسأله که طی سالهای 1700 و یا 1800 جوامع آسیایی درتمام زمینه های مادی همطرازغرب بوده است به این معناست که آن پیشرفت های علمی و تکنولوژیک که جهان غرب را طی سه صد سال به انقلاب کشانیده دروضعیت مادی این جوامع هیچگونه تأثیری نداشته است. چیزی که واقعاً قابل فهم نیست.* * * پیشرفت های علمی تنها درعرصهء ساختن ماشین آلات جدید نبود. این پیشرفتها دیدگاههای فکری را دررابطه به جوامع غربی از نو شکل داد. ساعت های میخانیکی را درنظر بگیرید که درسدهء سیزدهم دراروپا اختراع شد. مؤرخ مشهوردانیل بورستین این اختراع را " مادرماشین ها " نامید. " همین ساعتها بودند که دیوارهای بین انواع دانش ها، ابتکارات ومهارتها را فروریختتد وسازندگان این ساعت ها نخستین کسانی بودند که آگاهانه نظریهء بکاربردن میخانیک و فزیک را برای ساختن ماشین آلات مطرح کردند" 4 تأثیر گسترش آن حتی بیشتردگرگون کننده بود. این ساعتها انسان راازوابستگی به خورشید ومهتاب آزاد کرد واین امکان را فراهم ساخت تا روز ها را مرتب و شبها را تشخیص داده وسیستم کاررا منظم کنند و شاید مهمتراز همه تعین اندازهء مزد کارازطریق محاسبهء زمان کاربود. قبل ازاختراع ساعت، زمان ارزش قابل سنجش را نداشت.

وقتیکه پروتوگوس درسدهء شانزدهم این ساعتها را به چین آورد، آنوفت ساعت های میخانیکی ساخت اروپا نسبت به ساعتهای آبی بدریخت چین بمراتب ظریف تر بودند. چینایی ها با وجود آگاهی ازارزش این ساعت ها به عنوان یک بازیچه بآنها نگاه میکردند وهرگز این زحمت را بخود هموار نمیکردند تا چگونگی بکارانداختن آنرا بیاموزند. با بدست آوردن شماری از این ساعتها، آنان به اروپاییان نیازداشتند تا خودبرای بکارانداختن اختراع شان درچین خدمت کنند. همینگونه، آنگاه که پورتاگوس صدسال بعد ترتوپ را به پیکن آورد اروپایی ها باید افرادی را که آن ماشین ها را بکاراندازند نیزازاروپا تأمین میکردند. چینایی ها بدون شک مصرف کننده گان تکنالوژی مدرن بودند اما خود قادربه تولید آن نبودند ودرسدهء هژدهم حتی دیگر پیکن نمیخواست وسایل و ابزار خارجی را ببیند. امپراتورکوین لانگ که از 1736 تا 1795 درچین حکمروایی میکرد طی نامه ای مشهورعنوانی جورج سوم درخواست تجارت با بریتانیا را رد کرد. درآن نامه آمده که " ما هرگز بازارهای زیادی را برای اهداف عجیب و ابتکاری نساخته ایم، و نه بیشترازاین به منابع شما ضرورت داریم." در واقع چینایی ها افکار شان را دربرابر جهان بسته بودند. 5

آسیا درنبود تکنالوژی وتخنیک جدید - بدام طرح کلاسیک مالتوس افتاد. رسالهء مشهورتوماس مالتوس که درسال 1793 تألیف شده " رساله ای دراهمیت نفوس" نام دارد که امروزبا یک نوع بدبینی ازآن یادآوری میشود. اما درواقع بسیاری ازدیدگاههای مالتوس عاقلانه بوده است. اومشاهده کرد که میزان تولیدات غذایی درانگلند به طرز تساعد حسابی( 1، 2، 3، 4...) ومیزان رشد جمعیت به گونهء تساعد جیومتریک (1، 2، 4، 8 ...) افزایش یافته بود. این عدم تطابق، تا آنگاه که اصلاح نگردد، فقروورشکستگی را درکشورببارخواهد آورد. وتنها کاهش نفوس بواسطء آفات طبیعی، قحطی وامراض کشنده میتواند باعث بالا رفتن سطح زندگی شود. ****

نگرانی مالتوس درست بود، اما اونتوانست نیروی تکنالوژی را درک کند. او نتوانست درک کند که اینهمه فشارهای زیاد دراروپا پاسخ انسانی را در قبال خواهد داشت. مثلاً انقلاب زراعتی که محصولات غذایی را بطور گسترده ای افزایش داد، هم چنان مهاجرت های بزرگی که به مستعمرات اروپایی صورت گرفت مخصوصاً امریکا، فشار جمعیت را درقارهء اروپا بطور قابل ملاحظه ای کاهش داد. بنااً اگر چه نظریهء مالتوس درمورداروپا درست نبوداما تحلیل های اومیتواند درموردآسیا و افریقا صادق باشد.

پاورقی ها:

* دراین بخش من مثال های فراوانی ازچین وهند بمثابهء نمونه های جهان غیراروپایی آورده ام زیرا این کشورها ازجملهء پیشرفته ترین تمدنهای آسیایی درعصرماقبل صنعتی هستند. تمام حقایقی که درمورد عقب ماندگی این کشورها درمقایسه با غربی ها درسده های پانزده و شانزده وجود دارد درمورد سایر جهان غیر اروپایی وغربی نیز صدق میکند.

* * اطلاعات راجع به رشد داخلی (جی دی پی) تا سال 1950 درسرتاسراین فصل وسایر فصلها ازاثرانگوس مدیسن بنام اقتصاد جهان گرفته شده.

*** ریکاردهای باستان شناسی یک نمونهء بسیارجالبی را تهیه دیده است. بقایای یک اسکلیت ازسدهء هژدهم نشان میدهد که درآن زمان آسیایی ها نسبت به اروپایی ها بسیار کوتاه قد بوده اند. این امرنشان دهندهء تغذیهء ضعیف وضمناً درآمد پایینتر است.

**** امراض کشنده، سطح زندگی را از طریق کشتن شمارزیادی ازانسانها و تقسیم عواید در بین مردمی که باقیمانده اند، ارتقا بخشید. از جانب دیگرانباشت ثروت موجب آن شد که انسانها به تولید نسل بپردازند ومدت درازتری زندگی کنند. بناً عواید سقوط کرد. همین امر" دام مالتوس" نامیده میشود. ومیتوان فهمید که چرا او به عنوان یک پسیمیست شناخته شد.

ادامه دارد