28.03.2015

زرغونه عبیدی

در اوج لگام گسیخته گی ها

و آغاز مبارزه فرخنده

 

تاریخ سرزمین ما شاهد موارد بی شمار و شرم آورِ نقص حقوق زن بوده است و اما، جنایتی که به تاریخ 28.12.1993 مطابق به 19.03.2015 توسط تعدادی از نامردان در جوار مسجد شاه دو شمشیره در شهر کابل باعث قتل فرخنده دختر جوان افغان گردید، در شکل و شیوۀ قساوت نهفته در آن در تاریخ مملکت ما بیسابقه میباشد. این فاجعه توانست بالاتر از مرز، نتنها فعالین و نهادهای مدافع حقوق زن افغان،‌ بل تمام هموطنان ما را به شوک شدید مواجه نماید. برای اولین بار مردم دسته جمعی با خشم شدید با یک صدا و از یک گلو ، علیۀ ابعاد و عمق این تاریک اندیشی، لگام گسیخته گی و خشونت، مبارزۀ خویش را اعلام نموده اند.

پایان بخشیدن به بهار زنده گی فرخنده با فریاد های نفرین، ضربات مشت و لگد، پرتاب سنگ، افگندن او بزیر چرخ های موتر و بالاخره به آتش کشیدن او، باعث گردید تا اولین نفس های بهار در پایتخت کشور، با ضبحه های خونین و سوخته ی شهید فرخنده در تلاش گفتن ( من قرآن را نسوختانده ام ) آغاز گردد. این فاجعه ثابت نمود که در پایتخت مملکت امکان آن موجود بوده است که تنها بر اساس یک صدای بلند تهمت،  به زنده گی یک انسان طی یک «محاکمۀ صحرایی» در موجودیت تماشاچیان و پولیس خاتمه داده شود. یعنی حق در روز روشن به پای دار کشانیده شده و در ملای عام غرغره گردد.

قاتلان فرخنده از شمار باشنده گان  شهر کابل و رهگذرانی اند که در اثر صدمات جنگ و بحران درازمدت در افغانستان و نفوذ مزمن افکار سیاه بنیادگرایان و افراط گرایان، با تعقل و بردباری بیگانه شده و  تعصب و خشونت تا مغز استخوان شان نفوذ کرده است. فقط سوال زمان و مکان باقی بود تا قیافه اصلی و خصوصیت شیطانی شان چون جرقه باعث نابودی خرمن گردد. چه تعداد از این اشخاص هنوز نیز  همه روزه در کوچه و بازار بدون آن که جلب توجه نمایند، منتظر فرصت برای دریدن اند؟

 این جنایت ثابت میکند که صدمات همه جانبه جنگ بیماری افراط گرایی و خشونت را به جایی رسانیده که قاتلان فرخنده با شنیدن اتهام بی بنیاد اهانت به مقدسات فورا منفجر شوند و انسان بیگناه و بی پناهی را با زجر و شکنجه به قتل برسانند. رفتار جمع تماشاچی صحنۀ قتل فرخنده  نیز  میزان و وسعت  سقوط اخلاق اجتماعی را نشان میدهد. هیچکدام از این حاضران نه تنها کوششی برای نجات فرخنده نکردند،‌ بل یا فیلمبرداری نموده اند یا مصروف تیلیفون کردن و یا هم  جهنم یک کشتار را به تماشا نشسته اند. و بدین ترتیب هر کدام  آنان را کم از کم از نظر اخلاقی میتوان در این جنایت شریک دانست.

اولین عکس العمل ناشی از فریاد اتهام  بر فرخنده، همانا حملۀ مهاجمان بر حجاب فرخنده، دریدن آن، برهنه نمودن صورت پاک و حمله بر موهای سیاه و زیبای او بود. این و آنچه به تعقیب آن رخ داده است، میتواند قلب بیننده و شونده را به توقف مواجه بسازد.

آیا فرخنده برای آن چشم به جهان گشوده بود که بتواند چهره و تفکر سیاه زن ستیزی و دین ستیزی افراطیون را پیش خدا و خلق رسوا نماید؟

 هر چند  فرخنده نمیدانست که شهادت او یک حماسه و آغاز یک فصل نوین در نوع مبارزۀ زن افغان خواهد گردید و اما به طور تعجب آور در تمام صحنه های دهشت بار فلم ویدیو های منتشر شده از این زجرکشی، در هیچ کجا نمیتوان صورت فرخنده را با چشمان گریان و یا چهرۀ متضرع مشاهده نمود ؛ برعکس تعجب شدید و مصمم بودن او تا آخرین لحظات جهت اثبات بیگناهی و حقانیت اش کاملا قابل دید است.

این فاجعه را باید بلندترین زنگ یک خطر بزرگ دانست. زنگ خطر از مواجه شدن به اتهاماتی که میتواند هر بیگناه را در ظرف ثانیه یی نابود نماید.

عکس العمل جامعه مدنی در مقابل این جنایت به طور سنجیده شده صورت گرفته است. جامعه مدنی با فریاد دادخواهی و  من و ما فرخنده ایم ، توانست هزاران هموطن را در یک صف واحد در عقب خویش به حرکت انداخته و خواستار  دستگیری و محاکمۀ جنایتکاران و تامین عدالت از مجرای قانون، گردد. این عکس العمل جمعی باعث گردید تا آنانی که کوشیده بودند تا با سوء استفاده از نام دین، ‌این جنایت هولناک را به نوعی توجیه نمایند و یا با تهدید مانع  دادخواهی گردند،‌  خود را در مضیقه بیابند.

زنان افغان با انتقال تابوت دختر افغانستان بر دوش خویش تابوی قرون را شکستند و یک فصل نوین را درنوع مبارزۀ خویش آغاز نمودند- فصل شکستن تابو ها، فصل مجادله و مبارزۀ مصممانه در مقابل سیاهی، جهالت زن ستیزی و جهالت دین ستیزانۀ  افراطیون دین.

آنچه این آغاز فرخنده را از تمام اشکال دیگر مبارزات در مقابل زن ستیزی و افراط گرایی متمایز میسازد اینست که، برای بار اول جمع قابل توجۀ مردان افغان از آغاز تا این لحظه با قلم و قدم این مبارزه را لبیک گفته و همرایی نموده اند.

هرگاه این دادخواهی برای فرخنده را شکستن سد و حرکت جدید موج مبارزه تلقی نماییم، باید آگاه باشیم که تنها ادامه ،‌ تعمیق و گسترش این جریان  خواهد توانست موانع را از سر راه برداشته و منجر به یک تحول بزرگ فکری، فرهنگی و اجتماعی گردد. قتل فرخنده و روز این جنایت را باید در تاریخ ثبت و آویزه ی گوش نمود. حرکت دادخواهی برای فرخنده را باید تا فرجام تعقیب نمود. این حرکت  آغاز گردیده نباید تنها به حل و فصل دوسیه قضایی تقلیل داده شود. تنها با شناسایی ریشه ها و زمینه هایی که بروز همچو جنایتی را موجب گردیده است، خواهیم توانست روش مؤثر مجادله و برچیدن آن ها را امکان پذیر بسازیم. تنها با روشنگری و مبارزه مدنی، خواهیم توانست جامعه یی را که در آن "تفکر" و "فرهنگ " زن ستیزانه با " فکر " و " فرهنگ " افراط گرایی، خشونت، خود سری و زور گویی به شکل گسترده رواج یافته و جز عادت گردیده است، به یک جامعه یی که در آن خردگرایی و فرهنگ انسان دوستانه حاکم باشد ،‌ مبدل نماییم .

نیروی ما در آگاهی ،‌حقانیت،‌ اراده و اتحاد ما نهفته است.  

***

پیوندمطالب مرتبط با موضوع در آسمایی:

پیشنهاد کانون هماهنگی زنان افغانستان به تمام هموطنان عزیز جهت ابراز نظر: "۲۸حوت برابر با ۱۹ مارچ، «روز فرخندۀ همبسته گی ملی با زنان افغانستان»

قطعنامهٔ تظاهرات فعالان مدنی و شهروندان کابل در پیوند با فاجعهٔ دردناک شهادت فرخنده-کابل ۴ حمل ۱۳۹۴

جنایتکاران باید دستگیر و محاکمه شوند(اعلامیه در مورد جنایت شکنجه و کشتن بانو فرخنده )

تجاوز بر کودک در خانه خدا

برپایی"پنجشنبه سوری" با آتش زدن فرخنده

در انترنت:

تاوان این خون تا قیامت ماند برما جنازه فرخنده به خاک سپرده شد

اجازه ندهیم آدم‌سوزی به یک رویه معمول بدل شود

جنازه 'دختر افغانستان' روی شانه‌های زنان افغان تشییع شد

سعدالدین شپون- دا هم شو نوی کال؟، دا هم شو و طن؟

غالب ګمان-  فرخندې قرآن شریف ندی سوځولی بلکې

عصمت بهیر- تر صحرایي محاکمې لا بدتره!!!