20.03.2015

حمیرا نگهت دستگیرزاده

تجاوز بر کودک در خانه خدا

خبر تصویری را نگاه میکنم: زنی می گریزد مردان بیشماری بر اومی تازند چوبی که بر بدن زن فرود آمده ازبدنش به زمین می افتد زن می ایستد و به روبرویش نگاه میکند می افتد بر می خیزد می گریزد. جمیعت مردان بیشتر تر وفشرده تربه چشمم میخورد و زن تنها ست در تحمل ضربه ها ، در گریز ها و در نگاه های هراسان ناباورانه اش ! مردان پیوسته دورش حلقه را تنگ تر میکنند و هریک به دنبال وسیلۀ برای پرتاب کردن به سرو تن زنی سرگردان و گریزان اند. خیال میکنم صحنۀ از فلم است، اما یقین دارم که زنی را در شهر خرد سیندخت و شهر شهامت رودابه به آتش کشیده اند. به دنبال چگونگی خبر کانال را تغییر میدهم مردی در بارۀ صلۀ رحم در اسلام حرف میزند و حدیث های می آورد وروایت های بیشماری را بر میشمارد نمیدانم دنبال چی میگردم هنوز آن صحنه ها پیش چشمم است باز کانال را تغیر میدهم باز مردی در تلویزیونی از حقوق زن در اسلام حرف میزند و کرامت انسانی را در قران با آیه ها برجسته تر بیان میکند. می پرسم ما درکجای این متن هستیم؟

بیگمان بیرون هر چه متن دینیست قرار داریم.بیگمان به هر دینی کافریم، بیگمان به هر اصلی نابرابر و به هر ارزشی ناسازگاریم ، وقتی چنین خشونت را دست و پنجه می دهیم و پیکر می شویم. وقتی رحم را اینگونه از سینه ها رانده ایم. خبر ها تاکید دارد که زن از 16 سال به این سو از بیماری روانی رنج میبرد زن بیمار روانیست پس این مردان چی این جمع که به جای دستگیری از افتاده هابا استاده های های مهاجم دست یکی میکنند چی اند؟

فرهنگی آمده است و جایش را در این زمین باز کرده است که خشونت را نه تنها اجازه میدهد بلکه آنرا تایید و پشتبانی میکند. فرهنگی آمده است که در آن به سهولت میتوان وکیل خدا و حکومت شد و به جای هر دو به مسند داوری رفت و حکم صادر کرد. فرهنگی که در آن هیجانات به جای خرد می نشیند و احساسات به جای اندیشه ، کسی دیگر به منطق جرم نمی نگرد به طبیعت جرم نمی اندیشد و تلقین های احساسی و تحریک های هیجانی برای صدورحکم جرم کافیست و جزا پیشتر از تثبیت جرم تطبیق میشود. این فرهنگ خطری برای جامعه است. این فرهنگ جاگزین کشندۀ فرهنگ مدنیست که زیبا ترین دستاورد های انسان را در طول تاریخ هستی اجتماعی در خود پرورانده است که به تدریج، به کندی و به قیمت جنگ ها و نابودی های بیشماری شکل گرفته واینک آمده است تا انسان را در" لقد کرمنا بنی آدم" (سورۀ الاسره) دوباره ببیند و با تشکیل فدراسیون ها ، کمیسون ها ، نهاد ها ، اعلامیه ها ، سازمانهای محلی ، منطقوی و جهانی میخواهند به آدم ها بگویند که انسان کرامتی دارد که باید احترام شود یعنی به من بگوید که به کرامت خود باور داشته باشم یعنی به انسان بودن خود باور داشته باشم یعنی حدود صلاحیت ها و مسوولیت های خود را در قالب انسانی آگاه بشناسم و باور داشته باشم. دردناک است که انسان برای فهمیدن معنی خودش به این همه موسسه و تشکل نیاز دارد. برای افسار زدن به خشونت های ذاتی خویش به این همه دین و مذهب نیاز دارد و باز هم از دین به نفع خشونت و از مذهب به نفع ناروایی و از باور به نفع تجاوز بر کرامت انسانی استفاده می برد. دردا که انسان همانی شد که فرشته ها در بدو خلقتش پیشبینی کرده بودند :" آیا کسی را می آفرینی که در آنجا فساد کند و خونها بریزد؟"( سورۀ بقره )

خبر ادامه دارد مادری که خیال میکند اگر دخترش از بیماری روانی رنج نمیبرد مستحق این جزا بود با تاکید از بیماری و از علایم بیماری دخترش میگوید. او هنوز از مرگ فرزندبیمارش نمیداند.

خدایا این سخن یعنی پذیرفتن فرهنگی که تجاوز بر کودک را در خانۀ خدا را بر می تابد وتجاوز را جرم که نه حتی گناه نمی انگارد و مجرم چنین جرمی را با احترام در میان خویش جا و راه میدهد . فرهنگی که حفظ فزیکی کتاب دینی اش را بیشتر از دانستن و عمل کردن به آن ارزش میدهد. فرهنگی که مرگ را ارزان میکند. یعنی این مادر اگر فرزند سالم اش به بهانه ای به آتش کشیدن قرآن (نه به جرم آن ) به چنین مرگی محکوم میشد این حکم و مرگی بدین گونه فجیع را می پذیرفت . دردا به حال ما که هستی انسانی را چنین آسان محکوم به نیستی می کنیم. هنوز خبر ادامه دارد مسوولین دولت، شاهدان عینی حرف میزنند. در ذهن من این آیت صدا میشود: "

لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ في أَحسَنِ تَقويمٍ

ترجمه:

که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم،