نشر :  04.07.2013
سخن روز

کودتای مصر- آغاز نو و یا تکرار دور باطل؟!

در مصر پس از سقوط حسنی مبارک، شاهد رعایت برخی اصول و موازین مهم «دیموکراسی» مانند وجود تعدد احزاب و برگزاری انتخابات آزاد بودیم . و اما در عین زمان برخی از پیشرط های اساسی برای شکل گرفتن و استقرار نظام مبتنی بر دیموکراسی- مثلن:  احزاب مردمی باورمند و وفادار به دیموکراسی؛ قوانین دیموکراتیک؛ فرهنگ دیموکراسی- یا غایب بودند و یا هم بسیار ضعیف. به عبارت دیگر "دیموکراسی" در مصر پس از مبارک بيشتر یک امکان بود تا یک واقعیت. مبدل کردن امکان به واقعیت، و بالفعل ساختن آن چی که بالقوه است، به صورت خود به خودی صورت نه میگیرد. این قبل از همه وظیفه ی نیروهای سیاسی  و در واقع  نخبه گان سیاسی مصر بود تا حرکت مصر در مسیر ایجاد نظام مبتنی بر دیموکراسی را میسر سازند که چنین نه شد.

کودتاگران توانستند مرسی را خلع کنند و قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورند . و اما این پایان ماجرا نیست.  با توجه به تجارب گذشته میتوان گفت که  حزب منسجم و منضبط اخوان المسلمین  ، همچنان به حیث یک وزنه ی سیاسی قابل توجه باقی خواهد ماند.  به همین سبب صرف نظر از این که قضاوت ها در مورد اخوان المسلمین چی گونه باشند، بدون اشتراک اخوان المسلمین در پروسه ی سیاسی، تامین ثبات در مصر دشوار به نظر میرسد. 

از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود نه دارد  که  «سکولار» ها و «لیبرال» ها  در صورت برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه این بار  بتوانند  اسلامگرایان را شکست بدهند.  و باز هیچ تضمینی وجود نه دارد که این «سکولار»ها و «لیبرال» ها ولو بتوانند  از طریق انتخابات به قدرت هم برسند، انتظارات مردم را تا حد قناعت بخشی  برآورده سازند.

مخالفان سیاسی مرسی متشکل از طیف وسیع و دارای اندیشه ها و مرام های گوناگون  اند.  و اما، شکی نیست که برای توده های میلیونی مردم عادی مصر امرار معاش در صدر اولویت ها قرار دارد.  صنعت توریزم مصر که مهمترین منبع درآمد ارزی کشور و همچنان عرصه ی اشتغال و امرار معاش برای شمار کثیری از مردم است،  از بحران خسارات بزرگی را  متحمل شده است. این صنعت در صورت اعاده ی ثبات و اطمینان میتواند به سرعت دوباره شگوفا شود. و اما، عرصه های دیگر اقتصاد مصر  در کنار ثبات سیاسی و امنیت ، به سرمایه و برنامه های موثر و دراز مدت تر نیاز دارند.

مردم با براندازی حکومت مبارک ، نشان دادند که دوران «صغارت» را پشت سرنهاده اند و اما جریانات پس از دوره ی مبارک نشان میدهند که هنوز «بحران دوره ی بلوغ» ادامه دارد.

حضور پر شمار مردم در میدان تحریر که  موجبات سقوط  مبارک و اینبار مرسی را فراهم ساخت، وقتی میتواند  به اهداف خودش برای تامین بهروزی است برسد  که نیروهای سیاسی حامل این اهداف را نیز تولید کند- در غیر آن باز انتخابات میدان رقابت همان نیروهایی خواهد بود که در انتخابات گذشته بود.

همچنان  نظامیان گرچی اینبار  با  برخوردار از حمایت بخش قابل ملاحظه یی از مردم، حکومت اخوان المسلمین را از قدرت برانداختند، و اما این به آن معنا نیست که خواست مردم و خواست فرماندهان نظامی مصر یکی است.

شاید مهمترین مساله این باشد که آیا نیروها و گروه های سیاسی مصر و مردم مصر از ناکامی های دوره ی پس از مبارک، درس های لازم را گرفته اند، یا این که مصر باز در آغاز یک دور باطل دیگر قرار گرفته است. این پرسشی است که اکنون نه میتوان به آن پاسخ داد.