نشر : 30.01.2012

سخیداد هاتف : «آقای امرالله صالح تصویر مخدوشی ارایه کرده است»

 

سخیداد هاتف: امرالله صالح «خواسته این تصور غلط را در ذهن مخاطبان خود استوار کند که شیعه ها و هزاره ها تسهیل گران جریان مداخلات زیانبار ایران در افغانستان هستند».

حکمت مانا:  «... امرالله صالح زیاد راست گفته است! پرده از رازی بر نداشته است، اما چکُشی بر پیکر یک کرختی خطرناک زده است که بیدار مان کند. البته او احتمالا قصد اش از این چکش چیزی دیگری بوده است. اما حالا که این چکش به کرختی ما اصابت کرده است و بر ماست که از کدام پهلو بلند شویم. یا از پهلوی چپ می خیزیم و فحش می دهیم و یا از پهلوی راست بلند می شویم و به وضع خود فکر می کنیم".

عزیز حکیمی: «... به گمانم بهترین راه این است که دوستانی که دستی در نوشتن دارند، مطلبی حرفه ای و بدور از احساسات قومی تهیه کنند و بگویند که چرا فکر میکنند آقای صالح در تحلیل خود اشتباه کرده و حساب سازمانهای و احزاب شیعی را از شیعیان و هزاره ها جدا نکرده. من هم دوست ندارم کسی من فارسی زبان را با جمعیت اسلامی و یا شورای نظار یکی بداند. اما اینکه جمعیت اسلامی و شورای نظار تسهیل کننده نفوذ ایران در افغانستان بوده اند، به من بر نمیخورد. هویت من و میلیونها نفر دیگر در افغانستان رهبران جهادی و سازمانها و احزاب جهادیشان نیستند".

میر حسین مهدوی: « ...آقای صالح با رویکرد ایدئولوژی محورانه ی خود شاید توجه نکرده باشند که شیعیان و هزاره ها متشکل ازافرادند و این افراد، به راستی افرادند و هر کدام استقلال عمل و رای دارند و هر کدام می تواند با دیگری تفاوت و گاه تضاد سلیقه و فکر داشته باشد. اگر یک عده ی انگشت شماره هزاره و شیعه هنوز نسبت به دولت ولایت فقیه ارادت داشته باشند، جمعیت بسیار بزرگی از همین مردم نه تنها هیچ ارادتی به این نظام ندارند بلکه وجود شان از نفرت نسبت به ولایت جهل و جور پر است.»

*

مقایرله ی اخیر آقای امرالله صالح، با واکنش های نسبتن گسترده یی مواجه شد. این مقاله نخست تحت عنوان«امرالله صالح - د افغانستان د ملي امنیت ننګونې او ایران »  نخست به زبان پشتو در سایت بی بی سی منتشر گردید. گزارش کوتاه مقاله ز عنوان «ایران از طریق گروه‌های شیعه در افغانستان دخالت می‌کند» در سایت فارسی بی بی سی بازتاب یافت. سپس عنوان این گزارش هم به « ایران در امور افغانستان مداخله میکند» تغیر کرد. بالاخره هم متن کامل مقاله زیر عنوان «امرالله صالح - ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان» در بخش ناظران سخن میگویند نیز انتشار یافت.

برخی از اعتراض ها برمیگردند به عنوان اولی گزارش مقاله . شمار دیگری بر این باور اند که آقای صالح حقیقت را گفته است ؛ اما تنها یک بخش حقیقت را. شمار دیگری و از جمله آقای سخیداد هاتف  بر این باور اند که آقای صالح خواسته است تا تصویر مخدوشی از قضیه را ارایه نماید. ما در این مورد گفت و شنودی داریم با آقای هاتف که آن را به توجه تان میرسانیم.

ما البته خواهیم کوشید تا در این مورد با آقای امرالله صالح نیز گفت و شنودی داشته باشیم.

*

حمید عبیدی : آیا شما نخست مقاله ی پشتوی آقای صالح تحت عنوان «امرالله صالح - د افغانستان د ملي امنیت ننګونې او ایران » که ترجمه ی آن میشود: «امرالله صالح - ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان» خواندید و یا هم گزارش بخش فارسی از مقاله را که نخست تحت عنوان : « امرالله صالح: ایران از طریق گروه‌های شیعه در افغانستان دخالت می‌کند» منتشر شد؟

سخیداد هاتف : من مقاله ی آقای صالح را نخست به زبان پشتو خواندم.

 

حمید عبیدی: آیا ممکن است انتقادات محوری تان را در مورد نوشته ی آقای صالح در چند جمله ارایه بفرمایید؟

سخیداد هاتف: به نظر من آقای صالح پاره هایی از ماجرای دخالت دولت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان را مسکوت گذاشته و سعی کرده فقط بخشی از قضیه را برجسته کند. این که دولت ایران می کوشد از مجاری مذهبی نفوذ خود در افغانستان را گسترش بدهد، فقط بخشی از ماجرا است و البته درست هم هست. آقای صالح در مقاله ی خود همین قدرش را می گوید. این که ایران از مجاری دیگری چون پیوندهای نژادی (یا نژادپرستانه) هم در افغانستان عمل می کند، در مقاله ی آقای صالح کنار گذاشته شده بود. در ضمن، در افغانستان کثیری از مردم هزاره-که آماج اغواگری های بی امان جمهوری اسلامی بوده اند- امروز به شدت با سیاست های دولت ایران و دست اندازی ها و اغواگری های اش مخالف اند و این مخالفت خود را پیوسته ابراز می کنند. بعید است آقای صالح از این واقعیت بی اطلاع باشد. اما ایشان در مقاله ی خود به این مساله هم اشاره یی نداشت. به همین دلیل، برخورد گزینشی آقای صالح با این قضیه ی چند لایه این ظن را به یقین تبدیل کرد که ایشان در پی ارائه کردن تصویری مخدوش از رابطه ی مردم شیعه و هزاره ی افغانستان با دولت ایران است.

 

حمید عبیدی: این که برخورد ها در مجموع با مهاجران افغان و به خصوص هزاره ها در ایران چی گونه بوده است، بازتاب رسانه یی داشته است.  در قبال تاثیر این وضع بر ذهنیت مهاجران و نتیجه گیری های آنان کم از کم برخی  روشنفکران هزاره تبار که من با آنان گفت و شنودهایی داشته ام، به روشنی سخن گفته اند. و اما،  مخالفتی که شما به آن با تاکید اشاره کردید آیا توسط رهبران و کادرهای ساختارهای سیاسی ، مذهبی و فرهنگی نیز بیان شده است؟

سخیداد هاتف: نه. سیاستمداران در این مورد کمتر سخن گفته اند و مخالفت هایی هم که نشان داده اند علنی نبوده اند. امروز کمتر سیاستمدار افغان می تواند به صورت آشکار و صریح در برابر سیاست های دولت ایران سخن بگوید. علت اش هم این است که دولت ایران سر کسانی که از لحاظ سیاسی وزن قابل توجهی دارند سرمایه گذاری می کند. یعنی حاضر است برای خاموش نگه داشتن شان پول هزینه کند. در این مورد سیاستمداران پشتون و هزاره و تاجیک و ازبک وضعیت مشابهی دارند. بنا بر این، برای به دست آوردن میزان مخالفتی که در میان هزاره ها در برابر اغواگری های جمهوری اسلامی ایران وجود دارد نباید به گفتار سیاستمداران مذهبی شان رجوع کرد. همین حالا ما یک رئیس جمهور داریم و دو معاون رئیس جمهور. هر سه نفر شان شنیده اند (حتما با جزئیاتی که بر ما پوشیده است) که ایران به جنگجویان طالب اسلحه می دهد. هیچ شنیده اید که یکی از این سه نفر در هیچ جایی در پیوند با این مساله سخنی بر ضد جمهوری اسلامی گفته باشد؟ شاید کسی بگوید که مقامات بلند پایه ی کشور ناگزیر اند ملاحظات سیاسی زمانه را رعایت کنند. این هست. اما بیش از این هم هست. یعنی در سکوت این مقام ها محاسبات دیگری هم دخیل اند. مثلا همین چند سال پیش رسانه ها گزارش دادند که سفیر ایران کیسه یی از پول یورو را به طیاره ی رئیس جمهور افغانستان آورده و به یکی از دستیاران او تحویل کرده است. خود رئیس جمهور هم قبول کرد که چنین کمکی از کشور دوست و برادر ایران دریافت کرده. البته در آن ایام ایشان تاکید کرد که آن پول به مصرف عمومی رسیده و برای شخص رئیس جمهور نبوده است. در چنین فضایی، نادرست ترین کار این است که برای ارزیابی افکار عمومی مردم افغانستان و نوع نگاه شان به سیاست همسایه گان و غیر همسایه گان برویم و در گفتار و موضع گیری های سیاستمداران افغان خیره شویم.  

 

حمید عبیدی:  شما میگویید که آقای صالح  «در پی ارائه کردن تصویری مخدوش از رابطه ی مردم شیعه و هزاره ی افغانستان با دولت ایران است » . اگر چنین باشد، سود آن برای آقای امرالله صالح و جریان سیاسیی که وی از آن نماینده گی میکند چیست؟!

سخیداد هاتف: من نمی دانم ایشان چه سودی بر این کار مترتب دیده بود. آنچه من گفتم از روی مقاله ی ایشان بود. به این معنا که وقتی آدم هوشمندی از یک وضعیت تصویری مخدوش ارائه می کند، شما از روی مشخصات خود همان تصویر می توانید تشخیص بدهید که تصویر مخدوشی ارائه شده است. از آن سو، وقتی چنین کاری از یک آدم هوشمند و آشنا به رموز کار سیاسی سر می زند، لاجرم فرض شما این است که او در این کار سودی برای خود و پروژه ی سیاسی خود دیده است؛ و گرنه می توانست به نحو درست تری عمل کند. ما که نمی توانیم به نیات درونی یک سیاستمدار دسترسی داشته باشیم. این است که قضاوت های مان را بر نشانه هایی که خود او بیرون می دهد بنا می کنیم.  

 

حمید عبیدی: آقای عزیز حکیمی در پای تاپیک شما در فیسبوک نوشته اند:
"آقای هاتف، ممکن است مقاله آقای صالح قابل تعبیر به سوء نیت سیاسی شود، تا جایی که من خواندم آقای صالح در رابطه با اصل موضوع صحبت کرده که همه موافقیم؛ اینکه ایران از طریق نهادها و احزاب سیاسی شیعی همواره قصد نفوذ در افغانستان را داشته، اما آنچه که صالح ذکر نکرده این است که شورای نظار و دیگر احزاب هم کارنامه بهتری از احزاب شیعی ندارند. این هم قابل درک است چون آقای صالح روزنامه نگار نیست که مجبور به رعایت انصاف و صحت و بی طرفی باشد. یک سیاستمدار است و آنچه در بی بی سی نوشته یک نظر شخصی حساب میشود. انتشار یک دیدگاه در یک رسانه به معنای درست بودن آن نیست. من اطمینان دارم همین مطلب در وبسایت فارسی بی بی سی در بخش ناظران میگویند منتشر میشد. اما با تعبیر و تفسیر این مقاله توسط دوستانی مثل شما، ممکن است این سوء تفاهم بوجود آید که مخالفت با این مقاله به معنای طرفداری از احزاب و شخصیتها و نهادهای شیعی است و نه مردم هزاره و یا شیعیان. به گمانم بهترین راه این است که دوستانی که دستی در نوشتن دارند، مطلبی حرفه ای و بدور از احساسات قومی تهیه کنند و بگویند که چرا فکر میکنند آقای صالح در تحلیل خود اشتباه کرده و حساب سازمانهای و احزاب شیعی را از شیعیان و هزاره ها جدا نکرده. من هم دوست ندارم کسی من فارسی زبان را با جمعیت اسلامی و یا شورای نظار یکی بداند. اما اینکه جمعیت اسلامی و شورای نظار تسهیل کننده نفوذ ایران در افغانستان بوده اند، به من بر نمیخورد. هویت من و میلیونها نفر دیگر در افغانستان رهبران جهادی و سازمانها و احزاب جهادیشان نیستند".

حال پرسش من این است که اگر آقای صالح تیر خود را در تاریکی رها کرده اند، شما و دوستان دیگری که از این بابت وی را انتقاد میکنند ، چرا تیر را درست به هدف نشانه نه میگیرند؟

 

سخیداد هاتف : من فکر نمی کنم آقای صالح تیر در تاریکی رها کرده باشد. برخورد گزینشی او هدف دارتر از آن می نماید که بتوان آن را تیر انداختن در تاریکی خواند.

 

حمید عبیدی:  پس به نظر شما هدف - و یا اهداف - آقای صالح از نوشتن این مقاله چیست؟

سخیدادهاتف: من واقعا نمی دانم هدف ایشان چه بوده. ایشان این مقاله را با هر هدفی نوشته باشد، مقاله یی نامتوازن وکم عمق نوشته است. این نوشته ی ایشان یک مقاله ی تحقیقی نیست، یک یادداشت ناقص سیاسی است. گمان من آن است – و این را نه از کاوش در نیت های آقای صالح، بل از روی نشانه های خود نوشتار ایشان می گویم- که ایشان خواسته این تصور غلط را در ذهن مخاطبان خود استوار کند که شیعه ها و هزاره ها تسهیل گران جریان مداخلات زیانبار ایران در افغانستان هستند.

 

حمید عبیدی: آقای حکمت مانا، مقاله ی جالبی نوشته اند که از جمله مثلن چشمدید های خود شان را نیز در آن ذکر کرده اند. چون شما آن نوشته را خوانده اید ، متن کامل را نه میاورم و برای آگاهی خواننده گان لینک نوشته ی ایشان را خواهم گذاشت . (حکمت مانا- چرا بد واکنش نشان می دهیم؟ )

آقای مانا از جمله مینویسند: «نوشته ای که اینجا میخوانید ممکن است به طبع خیلی از دوستان هزاره خوش نیاید. ممکن است مرا به خامی و بی مغزی و بی سوادی سیاسی محکوم کنید. که البته من هم ادعای ندارم.

اما معتقدم که امرالله صالح زیاد راست گفته است! پرده از رازی بر نداشته است، اما چکُشی بر پیکر یک کرختی خطرناک زده است که بیدار مان کند. البته او احتمالا قصد اش از این چکش چیزی دیگری بوده است. اما حالا که این چکش به کرختی ما اصابت کرده است و بر ماست که از کدام پهلو بلند شویم. یا از پهلوی چپ می خیزیم و فحش می دهیم و یا از پهلوی راست بلند می شویم و به وضع خود فکر می کنیم".

نظر شما  شما در مورد چشمدید های آقای مانا و نیز اشاره ی ایشان به پهلوی راست چیست؟

سخیداد هاتف: حکمت مانا جوان بسیار خوش فکری است و در همان نوشته ی مورد اشاره ی شما هم نشان می دهد که چه هوش لایه شکافی دارد. منظورش در آنچه نقل کردید هم این است که هزاره ها باید با واقعیت های زنده گی جمعی خود با صداقت و شجاعت رو به رو شوند و به جای گلاویز شدن با دیگران سر در گریبان خود فرو برند و ببینند که واقعا در چه وضعی هستند. به بیانی دیگر، آقای مانا می خواهد که از موضع " کشف حقیقت" با نوشته ی امرالله صالح برخورد کنیم. نظر من این است که آن مقاله از موضع " جا انداختن یک نگرش سیاسی" نوشته شده و بنا بر این نمی توان با آن تنها از موضع "کشف حقیقت" معامله کرد. اگر مساله ی اصلی بیان مجموعه یی از حقایق راهگشا در مورد رابطه ی ایران و افغانستان می بود، آن وقت می شد به وجوه متعدد این رابطه پرداخت و از برجسته کردن یکی از این وجوه پرهیز کرد.

 

حمید عبیدی:  آیا ممکن است تا شما این حقایق رهگشا و یا کم از کم برجسته ترین آن ها را بر شمارید ، تا در ادامه ی گفت و شنود به آن ها بپردازیم؟

سخیداد هاتف: مثلا آقای صالح می توانست مجموعه یی از نمونه های مشخص دست اندازی ها و اغواگری های ایران فراهم کند و در این مجموعه به صورت مشخص نشان بدهد که چه گونه سیاستمداران افغان ( از هر قوم و مذهب و گروهی) به جریان مداخلات ایران در افغانستان کمک کرده اند. فرض من این است که آقای صالح، به عنوان رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، به نمونه های مشخص در این زمینه دسترسی داشته و دارد. وقتی که او می داند سر رشته ی فلان ابتکار اطلاعاتی همسایه گان به مثلا "بیرجند" ایران و یا در "باجور" پاکستان می رسد، لابد اطلاعات بهتری در این زمینه هم دارد که سازمان های اطلاعاتی و تبلیغی همسایه گان در ساختار حکومت افغانستان به صورت مشخص چه کار می کنند و با کی کار می کنند. اگر آقای صالح به خاطر ملاحظاتی که دارد نمی تواند همه ی حجم این تعاملات را روی میز بگذارد و برای ما باز کند، از پاره هایی از این روند برای مخدوش کردن چهره ی بعضی اقوام یا گروه های اجتماعی هم استفاده نکند. اگر او صلاحیت و شجاعت باز گفتن کامل این قصه را دارد، پا پیش بگذارد و ما هم از او حمایت خواهیم کرد.

 

حمید عبیدی:  خوب با توجه به انتقادات و گفته های شما و  انتقادات برخی هموطنان دیگر ، آقای صالح  چی واکنشی باید نشان بدهد تا آن چی را که خود ایشان سووتفاهم خوانده اند رفع شود؟

سخیداد هاتف: مساله فقط روشن شدن فضا در این مورد خاص نیست. من امیدوارم آقای صالح در درازمدت رویکرد پخته تری در پیش بگیرد که در آن نگرانی ها و انتظارات تعداد بیشتری از هم وطنان اش لحاظ شوند. تصور من این است که امرالله صالح یک سیاستمدار مدرن است و قدر و قیمت عقلانیت سیاسی را به خوبی می شناسد. به همین خاطر کسان بسیاری به او علاقه دارند. کسی عاشق قیافه و قامت او نیست. این علاقه بیشتر ناشی از این واقعیت است که نسل جوان از سیاست های کلاسیک قبیله یی در افغانستان خسته شده است. همین نسل وقتی می بیند که کسی از موضع یک آدم ملی اندیش – که تصویر روشنی از اوضاع جهان وافغانستان مدرن دارد- سخن می گوید، به او توجه می کنند. این سرمایه ی اجتماعی آسان به دست نمی آید و آقای صالح هم در ضایع کردن اش نباید شتاب کند. 

***

لینک ها :

امرالله صالح - ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان

امرالله صالح - د افغانستان د ملي امنیت ننګونې او ایران

تاپیک های آقای سخیداد هاتف در فیسبوک و مباحثات پیرامون آن ها

چرا بد واکنش نشان می دهیم؟ – حکمت مانا

میر حسین مهدوی: کالای نو و کلام کهنه- درنگی بر گپ های آقای صالح

اسد بودا: انگار، طوفاني در راه است

جمهوری سکوت: واکنش‌ها به مقاله امرالله صالح در مورد جامعه شیعه‌ی افغانستان