رسیدن: 09.11.2012 ؛ نشر : 10.11.2012
سلیم آزاد
 

خط دیورند و پشتونستان تهدیدی برای افغانستان؟

 

کمتر دیپلماتی در کابل مایل است که یک خبرنگار سمج افغان موقف حکومت مبتوع اش را در مورد خط دیورند و معضل مرز نامعلوم میان دو کشور بپرسد. همچنان کمتر سیاستمدار افغان حاضر است که به صورت رسمی کوچکترین نرمشی در موقف خود نسبت به موضوع خط دیورند نشان بدهد چون اولین تاپه یی که در پیشانی اش خواهد خورد، "خیانت ملی" است.

سفیر امریکا در کابل به صورت ناخواسته موقف رسمی حکومت اش را در مورد وضعیت خط دیورند ابراز داشت و بحث های داغی را در کشور دامن زد. اگر از شعارهای تند شیر محمد کریمی، لوی درستیز قوای مسلح افغانستان که ادعای مالکیت افغانستان تا پل اتک در خاک پاکستان را مطرح کرد، در حکومت موجود کسی حاضر نیست که به صورت رسمی به این موضوع بپردازد. زیرا، هر اظهار نظر علنی روابط دو کشور را پر تنش ساخته و به طور ناخواسته افغانستان را در مواجهه با پاکستان قرار می دهد.

در حالی که مناطق شرقی کشور در یکسال گذشته مورد تهاجم راکتی پاکستان قرار داشته است، متحدان افغانستان، به شمول ایالات متحده، حتا کوچکترین اظهار نظری در این مورد نه کرده اند. حال اگر افغانستان بخواهد حول ادعای مرزی برخی از کشور های قدرتمند را با خویش همسو نماید، با بن بست کلان مواجه می گردد. زیرا، کشور های چون امریکا خط دیورند را به عنوان مرز بین المللی دو کشور به رسمیت می شناسند.


قواله پشت کندو

با این که در چند دهه گذشته خط دیورند موضوع اختلاف برانگیز با پاکستان بوده است، اما، دولت و نهاد های علمی ما اطلاعات بسیاری کمی در مورد معاهده دیورند در اختیار مردم قرار داده اند. جالب است که این قرارداد که میان نماینده هند بریتانوی و امیر عبدالرحمان خان به امضا رسید، به صورت رسمی از سوی حکومت افغانستان انتشار نه یافته است. نگارنده تا اکنون در جایی متوجه چاپ رسمی این سند نه شده است که این گویا خود نشان دهنده یک مخفی کاری هوشیارانه از سوی حکومت های قبلی در ارتباط خط دیورند بوده می تواند.

در نه بود اطلاعات موثق و اسناد چاپ شده رسمی و معتبر بسیاری از ادعاها و یا فاکت های داده شده مشکوک به نظر می آیند یا دستکم نه می توان به رد و یا تایید شان پرداخت. یکی از رایج ترین ادعاها این است که قرارداد دیورند برای صد سال اعتبار داشته که در سال 1993 میلادی این موعد به پایان رسید. مشابه این، قرارداد مالکیت هانگ کانگ میان بریتانیا و چین بود که پس اتمام زمان تعیین شده مسوولیت این منطقه به چین واگذار گردید.

ادعای برخی از محققین این است که در معاهده دیورند چنین معیادی قید نه شده است. هند بریتانوی می خواست که با تعیین مرزهای هند در آن زمان هم جلو حملات قبایل پشتون به هند را بگیرد و هم برای روسیه تزاری خط و نشان رسمی جهت جلوگیری از پیش روی آن ترسیم نماید. در حقیقت، امیر عبدالرحمان خان در بدل پول و سلاح این قرارداد را امضا کرد و همچنان توانست حدود اربعه قلمرو خود با هند بریتانوی و روسیه تزاری را مشخص نماید: این بزرگترین مزیت برای او محسوب می شد. فرزند و نواسه اش نیز قراردادهای قبلی با بریتانیا را محترم شمردند. به این ترتیب تا سال 1949 میلادی، زمانی که پاکستان با جدا شدن از هند کشور مستقلی شد، حکومت های افغان مرز مذکور را پذیرفته بودند. در حقیقت زمانی که پاکستان به عضویت سازمان ملل در می آمد، افغانستان به این عضویت اعتراض کرد. دلیل آن بازهم جنجال سرحدی بود.

موضع رسمی افغانستان از آن زمان این بوده که هیچ مرزی نه باید میان پشتون های دو طرف خط جدایی بیندازد. در عمل نیز پشتون های دو طرف خط آزادانه در رفت و آمده بوده و اعتنایی نیز به این خط کشی های رسمی نه دارند.

همچنان حکومت افغانستان در زمانش مدعی بود که همه پرسی برای جدایی هند و پاکستان در قسمت پشتون ها عادلانه نه بوده است. چون در آن زمان پشتون ها می خواستند که در همه پرسی موضوع تشکیل کشور سوم نیز گنجانده شود. در آن زمان، بر اساس رفراندومی که بریتانیا برگزار کرد، باشنده گان شبه قاره ی هند دو انتخاب در پیش رو داشتند: میان هند و پاکستان یکی از انتخاب نمایند. برخی از پشتون ها در آن زمان این همه پرسی را تحریم کردند.

از آن زمان تا اکنون، این اعتراض در میان ملی گرایان پشتون همچنان به قوت خود باقی بوده و آنها همواره خواهان کشور مستقل اند. سیاست رسمی افغانستان هم حمایت از داعیه پشتونستان مستقل است. البته، دلایل این حمایت نیز تا حدی روشن است: از یکسو پیوند های قومی میان پشتون های دو کشور زمامداران کابل را به حمایت از تشکیل پشتونستان واداشته ، و از سوی دیگر، به باور آنان، در صورت ایجاد چنین کشوری، متحد ستراتژیک برای افغانستان به حساب آمده می تواند.


پشتونستان تهدیدی برای افغانستان؟

خط دیورند تنها به دلیل اختلافات دو دولت یک موضوع جنجال برانگیز نیست. این موضوع در قلب جدایی طلبی و ملی گرایی پشتون های پاکستان و افغانستان قرار دارد. پشتون های پاکستان از زمان تقسیم شبه قاره ی هند خواهان تشکیل یک کشور مستقل بوده و تا هنوز نیز بر این امر پافشاری دارند. پس قبل از هر چیزی خط دیورند مساله حیاتی پشتون های دو طرف خط می باشد.

در شبکه های اجتماعی نقل قولی از آقای موسا شفیق، آخرین نخست وزیر ظاهر خان، در مورد پشتونستان دیده می شود که مضمون اش چنین است: "افغانستان را قربانی پشتونستان نه کنید." موضوع خط دیورند در اثر اختلافات داخلی و قومی میان طبقه ی سیاسیون و تحصیلکرده های افغان رنگ و روی قومی پیدا کرده است. خط دیورند برای پشتون های افغانستان اهمیت بسیار فراوانی دارد چون از حیث ستراتژیک موجب اتحاد قومی و عظمت سیاسی آنها در منطقه می گردد. تشکیل یک پشتونستان بزرگ وزنه سیاسی پشتون های افغانستان را نیز افزایش می دهد. برای همین، پشتون ها حکومت افغانستان و سیاستمداران آن را بر سر هر نوع معامله یی جز حل این منازعه به نفع اقوام دو طرف خط، به خیانت متهم خواهند کرد.

جالب اینجاست که روسیه تزاری نیز در زمان خود منطقه ی پنجده را با غصب نظامی از افغانستان گرفت. اما کمتر احساس ضدیت با این کشور بر سر غصب پنجده در میان افغانها، به ویژه پشتون ها، دیده می شود که این بیشتر خصوصیت قومی ضدیت افغانها با پاکستان بر سر خط دیورند را آشکار می نماید.

در عین حال به نظر می آید که غیر پشتون ها روز تا روز در برابر الحاق خط دیورند به افغانستان حالت بی تفاوتی اختیار می نمایند. در میان غیر پشتون ها گرایش قوی برای مذاکره بر سر خط دیورند وجود دارد چون گمان میبرند که با این کار زمینه دخالت پاکستان گرفته می شود. اما کسی از میان سیاستمداران غیر پشتون از ایده مذاکرات حمایت رسمی نه کرده چون از واکنش پشتون های افغان احساس واهمه دارند. در حالی که واقعبینی سیاسی حکم می نماید که افغانستان و پاکستان باید در چارچوب توافقات ستراتژیک موضوع حل اختلافات مرزی خود را مدنظر بگیرند. البته، نادیده نه میگیریم که در حال حاضر، حکومت افغانستان به خاطر موقعیت متزلزل سیاسی و امنیتی خود نه میتواند موضوع خط دیورند را مطرح نماید. همچنان که این موضوع در اولویت اش قرار نه داشته و بیشتر مایل است که همکاری اسلام آباد روی موضوع طالبان را جلب نماید.

با وجود این که در میان پشتون های افغانستان احساس برادرانه نسبت به پشتون های پاکستان دیده می شود، اما، داعیه تشکیل پشتونستان مستقل نه تنها تمامیت ارضی پاکستان که تمامیت ارضی افغانستان را نیز تهدید می نماید. دلیل اش این است که پشتونستان مستقل به معنای اتحاد ارضی و تشکیل افغانستان بزرگتر نیست. اگر زمامداران پشتون ما هنوز بر این تصور اند، باید در پیشفرض های خود تجدید نظر نمایند.

پشتون های پاکستان در قرن بیست همانند بلوچ ها و کردها رویای تشکیل سرزمین مستقل را در سر داشته اند تا از حاکمیت پنجابی ها و سندی ها رهایی یابند. ولی پشتون های افغانستان، خود را در درون کشوری به نام افغانستان تعریف کرده و این جا را وطن خود می دانند. آنها دوست دارند که پشتونستان بخشی از افغانستان باشد و نه برعکس. با این که در تیوری، دولت های افغانستان حتا تشکیل پشتونستان مستقل را پذیرفته اند، اما، در عمل ایجاد چنین کشوری احساسات قومی جدایی طلبانه را در افغانستان زنده کرده می تواند. به ویژه اگر بعضی از حلقات تندرو قومی شعار اتحاد ارضی افغانستان و پشتونستان را سر بدهند.

از سوی دیگر با واقعبینی باید گفت که سایر اقوام افغانستان نفع سیاسی از تشکیل پشتونستان مستقل در کنار افغانستان نه میبینند. چون آنها در آن صورت با اکثریت سیاسی یک قوم وزنه ی سیاسی برای نماینده گی نه خواهند داشت. حل شدن و تحت شعاع قرار گرفتن سیاسی و فرهنگی این اقوام در اثر از دست رفتن توازن قدرت، به لحاظ سیاسی خوشایند آنان نیست. برای آنها حمایت از این داعیه یک پالیسی فاقد موضوعیت و معقولیت سیاسی است. چون با ادغام اقتصادی و سیاسی پشتون ها در پاکستان و اقتدار اسلام آباد داعیه ایجاد پشتونستان تنها در صورتی ممکن است که پاکستان در اثر بحران های داخلی تجزیه شود. آیا افغانستان نفعی از فروپاشی پاکستان دارد، هرچند که چنین چیزی در محاسبات ستراتژیک بعید به نظر می آید؟


برخورد معقول سیاسی با معضله خط دیورند

برخلاف نظر برخی از منتقدان، خط دیورند یک موضوع مهم برای افغانستان است. زیرا، جمعیت بزرگی از مردم این کشور-پشتون ها- به این موضوع علایق قومی و عمیقی دارد. نا دیده گرفتن این موضوع مشکل ما را پیچیده تر می نماید. به ویژه که خط دیورند زمینه جدیدی پشتون ستیزی در جامعه فراهم کرده است. دفاع از خط دیورند شاید از لحاظ سیاسی و حقوقی بیش از این قابل دفاع نه باشد اما نه باید به این بهانه رواج پشتون ستیزی و تحقییر یک قوم در گفتمان خط دیورند را شاهد باشیم. جالب این جاست که همان منتقدان فارسی زبانی که به خاطر واژه دانشگاه به خیابان برای تظاهرات می آیند، نه باید از هموطن پشتون خود توقع بی تفاوتی در برابر همزبانان و هم قومان اش را داشته باشد. چی بخواهیم و یا نه خواهیم در حافظه ی جمعی و تاریخی پشتون های افغانستان یک ارتباط فرهنگی، زبانی و تاریخی با پشتون های آن سوی خط دیورند وجود دارد.

واقعیت این است که باید در افغانستان سیاستمداران تمام اقوام کشور یک راه حل معقول برای خط دیورند پیدا نمایند. زیرا، حل نه کردن ادعای ارضی همواره نقطه ی تنش میان افغانستان و پاکستان خواهد بود. چون این ادعا عملا ما را رو در روی همسایه قدرتمند ما که خیلی زیاد به لحاظ اقتصادی به آن وابسته بوده و تاثیر آن بالای بسیاری از جناح های سیاسی، به ویژه در میان سیاسیون پشتون، چشمگیر است، قرار می دهد. بنا با ذکر چهار نکته در رویکرد ما به خط دیورند این نوشته را به پایان می برم:

۱- دلتمردان و مدافعان مالکیت افغانستان بر خط دیورند بایستی دریابند که پشتون های پاکستان خواهان تشکیل دولت مستقلی اند و نه طرفدار پیوستن به افغانستان. آنها خواهان وطن مستقل برای تمام پشتون ها اند، همان گونه که بلوچ ها و کردها خواهان چنین کشوری اند. پس افغانستان به دلیل داشتن اقوام مختلف به هیچ وجه صاحب و یا ادامه طبیعی پشتونستان نه میباشد. پس ادعای خط دیورند و داعیه پشتونستان با هم در تناقض قرار دارند. افغانستان همان قدر برای یک پشتون پاکستانی بیگانه است که یک کشور دیگر.

۲-هر پشتونستانی از دل تجزیه پاکستان به وجود می آید، و پاکستان در حال تجزیه عواقب زیانباری برای کل منطقه دارد. در حال حاضر ارتش و نخبه گان پنجابی و سندی تسلط خود را بر تمامیت ارضی و مهار زدن جنبش های جدایی طلب نشان داده اند.

۳-افغانستان به خاطر مشکلات عمیق اقتصادی و سیاسی، ناامنی فراگیر، زیر ساخت های ضعیف، وحدت سست ملی و..... به نظر نه می آید که حاکمیت آن برای پشتون های پاکستان جذاب باشد. چنین دولت ضعیفی وارث چنین مناطق و مردمی که از نظام اقتصادی، نظامی و سیاسی به مراتب قوی تر بهره برده اند، بوده نه می تواند.

۴- اما در نهایت افغانستان در بلندمدت نیاز به آغاز گفتگوهای جدی بر سر حل معضل خط دیورند دارد. تمام جناح های سیاسی افغان بر اساس گفتگو و اجماع ملی رویکرد و مواضع واقعبینانه را در ارتباط به خط دیورند اختیار نمایند. متاسفانه افغانستان در موقعیت فعلی در حدی نیست که مناقشه ارضی با پاکستان را به پیش برده بتواند. اما نه می توان نادیده گرفت که خط دیورند در قلب ملی گرایی پشتونی همواره جایگاه رفیع خواهد داشت، هرچند که عملی شدن آن با واقعیت سال های طولانیی فاصله دارد.
 

   ***

لینک های مرتبط با موضوع در آسمایی:

- چند نکته در مورد دیورند

- حمید عبیدی: افغانستان و خطر صوبه ششم شدن

- بحث روی مسایل مطروحه در مناسبات افغانستان و پاکستان

*

سایر لینک های مرتبط با موضوع :

 ویدیو - گفت و شنود با زید حامددر مورد دید پاکستان در مورد افغانستان

گروسمن به هالبروک اقتدا کرد

*** *** ***

برای ابراز نظر در مورد مطلب در فیسبوک لطفن همین جا کلیلک کنید 

*** *** *** ***