30 اپریل  2016

سخن روز

دادخواهی و یک قدم فراتر از دادخواهی برای اباسین و اباسین ها

آدم ربایان ربایان اباسین ځاځی نوجوان  چهارده ساله را ربوده و سپس او را به قتل رسانده اند.

امنیت ملی اعلام کرد که آدم ربایان را دستگیر کرده است. ویدیویی از اعترافات آدم ربایان در صفحه رسمی فیسبوک امنیت ملی منتشر شده است. آدم ربایان گفته اند که جسد این کودک را در منطقه چنار کیلی ولسوالی خاک جبار کابل دفن کرده بودند.

این کودک پنج ماه پیش از منطقه کارته نو شهر کابل ربوده شده بود.

آدم ربایان با بریدن یک انگشت دست اباسین و فرستادن آن برای خانواده‌اش، برای رهایی او درخواست یکصد هزار دالر کرده بودند.

دیروز جسد این نوجوان نامرداد از سوی خانوادهٔ‌سوگوارش به خاک سپرده شد. امروز هم شماری از نهادها و فعالان جامعه مدنی در گردهم آیی خواهان اشد مجازات برای رباینده گان و قاتلان اباسین شدند.

البته که رباینده گان و قاتلان اباسین باید محاکمه و  مجازات شوند.

البته که احتمال غفلت وظیفوی مسوولان ارگان های ذیربط در نجات جان اباسین باید مورد بررسی قرار بگیرد .

البته که برای اباسین باید سوگوار بود و با خانواده اش غمشریکی کرد.

و اما، دادخواهی برای اباسین را نباید  تنها به خواست اشد مجازات برای رباینده گان و قاتلان وی محدود کرد.

همچنان دادخواهی برای اباسین را نباید  تنها به خواست بررسی در مورد احتمال غفلت وظیفوی از سوی پولیس محدود کرد.

باید پرسید پولیس ،  ارگان های کشفی  و مجموع دستگاه حفظ نظم و امن عامه چرا این همه ناتوان است؟!

باید پرسید چرا این همه جنایت در جامعه اتفاق می افتد؟!

باید پرسید چه گونه ممکن است تا با وجود این همه ملا  ، مولوی ،  مسجد و مدرسه ؛ با وجود این همه معلم و مکتب و استاد و  دانشگاه – پوهنتون ؛با ‌این همه رسانه و ژورنالیست و روشنفکر و فرهنگی ؛  با‌ این همه نهاد مدنی و فعالان مدنی و مدافعان حقوق بشر و ... با این همه ادعا ها در مورد اسلام و مسلمانی ،‌ با این همه ادعا در مورد  غیرت و عزت افغانی  و ... این همه مجرم و جنایتکار داریم ؟!

و یک ردیف طولانی پرسش ها در مورد وضعیت  جامعه و دولت را باید مطرح کرد...

باید فکر کرد که وقتی متهمان به ارتکاب جنایات ضد بشری بر روی سینهٔ ‌مردم با افتخار راه بروند و خود را قهرمان جا بزنند ؛ وقتی دزدان بزرگ دارایی های عامه و مهره های مافیایی نه تنها در صدر جامعه قرار داشته باشند ،‌ بل با عناوین بلند بالا  مورد ستایش نیز قرار بگیرند ؛  وقتی که دولت در درون خود حاکمیت قانون را تطبیق کرده نتواند و وقتی که عالیترین مقامات دولتی در برابر عناصر سرکش و قانون شکن در درون دستگاه دولت کاری کرده نتواند ،‌ ‌مگر میتوان انتظار داشت که چنین دولتی حاکمیت قانون در جامعه را تطبیق کند و آیا بدون حاکمیت قانون استقرار نظم و امن عامه و مبارزه با جنایات  و جنایتکاران و شبکه های حمایتی آنان ممکن است؟!

و باید دید چرا چنین است ...

و یک ردیف پرسش های مهم دیگر که برای برچیدن عوامل و زمینه های جرم و جنایت در جامعه  باید در مورد شان فکر کرد...

با شاخه بری نمیتوان جنایات را از میان برد- عوامل و زمینه های بروز جنایات را باید شناخت و برچید.