ياسين رسولی

آزادی بیان مقدس نیست!

کاریکاتورهای دانمارکی دغدغه ذهنی دوستان شده است: مقاله "آزادی بیان، نا آزادی بیان"از میر حسین مهدوی با بیان عالمانه و دقیق از آزادی نقد دین شناسانه دفاع کرده است، نوشته مهدوی بیخی دقیق و قابل ستایش است و به ویژه این عبارت که:

"باکمال تاسف چیزی که درتمامی این نقد ها و نوشته ها دیده نشد، نگاه انسانی به پدیده آزادی بیان بود.همه نگاه ها اسلامی بودند.البته با میزان و درجه اسلامیت های متفاوت."

و نوشته های سخیداد هاتف دلنشین است، و درک و تحلیل شخصی از آزادی بیان تکیه دارد گرچه نمی دانم چرا این موضوع برای هاتف پایانی ندارد!

همچنین نوشته های غرجی در وبلاگ "نامه های باز" در دفاع از آزادی بیان جالب است. و یادداشت داکتر سروش "چه به آتش آزادی، چه به آتش غيرت" عالمانه و با دغدغه های عمیق دین شناسی است و برخلاف قضاوت مهدوی که آن را درون دینی دانسته سروش چنان که در آن نوشته آورده است و با شناختی که از او دارم فکر می کنم این نوشته اش هم حال و هوای تکیه بر خرد برون دینی و سکولار دارد.

در این یادداشت می خواهم به یک جمع بندی و نتیجه از بحران کاریکاتورها برسم، فکر می کنم ساده سازی یا ساده اندیشی است اگر صرف از منظر حق آزادی بیان دیده شود در حالی که موضوع پیچیده تر از آن است. از چند منظر و رویکرد باید تحلیل همه جانبه کنیم:

1.       از منظر فلسفی: آزادی بیان حقی طبیعی انسان است و درست نیست آن را مشروط به موضوع دیگری بدانیم.

2.       از منظر اخلاقی: این گزاره درست و دقیق است که هر چیز اخلاقی است باید آزاد باشد اما عکس آن یعنی این که هر آزادی اخلاقی نیست.

3.       از منظر سیاسی: این کاریکاتورها چه تاثیراتی بر جایگاه نیروهای بنیادگرا و لیبرال و مدرن در جهان اسلام خواهد داشت و به سود کدام طیف تمام می شود... و روابط غرب و جهان اسلام و ...؟

4.       از منظر امنیتی و استراتیژیک: امنیت جهانی و امنیت کشورها تا چه جدی تهدید می شود و چه فرصت هایی به شبکه هایی تروریستی فراهم می شود؟

بنا بر این فکر می کنم اختلاف منظر علت اصلی در اختلاف تحلیل در این موضوع است.

اگر آزادی بیان حق است، به همان میزان و همسنگ آن آزادی اعتراض حق اساسی تر است. برای اکثریت خاموش افکار عمومی جهانی همین نقد و پاسخ، حمله و دفاع معیار قضاوت می شود، اگر مسلمانی اعتراض نکند شاهدی بر این ادعاست که او هم این کاریکاتورها و مضمون آنها را می پذیرد و اگر مسلمانی بر هتک حرمت پیامبر اسلام اعتراض نکند در مسلمان بودن اش تعجب و تردید رواست.

از طرف دیگر بر اثر استفاده شخصی از آزادی بیان اگر قلب بیش از یک میلیارد انسان آزرده شود و به تعبیر داکتر سروش:

"اين نام، ناموس مسلماني است. سرمايه و ثروت قدسي امت احمدي است. پرچم خجسته غرور و شعور و آرمان و انديشه و آبروي عالم اسلامي است.نماينده و نماد همه ارواح مکرم و پاکان دو عالم است. "نام احمد نام جمله انبياست".

خوار داشت اين نام، خوارداشت تمدن کلاني است که بر صورت صاحب آن نام ساخته شده است، خوار داشت هزاران هزار جان شيفته اي است که از او هويت مي گيرند و معنويت مي آموزند، خوار داشت صدها عالم و عارفي است که از سفره او قوت و قوت گرفته اند و مي گيرند. خوارداشت غرور و شعور و عشق و ايمان پاره بزرگي از بشريت است."

کدام آدم منصف می تواند بگوید این رفتار کارکاتوریست دانمارکی اخلاقی و درست است!

از طرف دیگر در تحلیل سیاسی و استراتیژیک روابط جهان اسلام و غرب در حساس ترین وضعیت است و رفتارهای تندروان از هر دو طرف آزادی و دموکراسی را در جهان اسلام و امنیت را در غرب به خطر مواجه می سازد و فرصت گفتگوی انتقادی و سازندهاسلام و غرب جای خود را به نبرد بین اسلام و غرب می دهد و بنیادگرایان در دو طرف آماده نا امن سازی دنیا می شوند.

درست است که آزادی حق غیر قابل انکار است اما این آزادی با سایر آزادی ها و این حق با حق های دیگر اگر در یک تعادل و موازی پیش نرود خود عامل سلب آزادی می گردد . بنا بر این تساهل و رواداری نسبت به عاملی که نتیجه اش فقط به عدم تساهل می رسد روا نیست.

دفاع غرب از کاریکاتوریست دانمارکی کینه توزانه است.غرب صداقت در این رفتار ندارد و معیارهای-اش هم دو گانه است .جالب اینکه همین روزها که غرب آزادی بیان را به رخ جهان اسلام می کشدُ در لندن مورخی را به جرم انکار هلو کاست به سال حبس محکوم می کند.مشابه دادگاهی که چند سال پیش برای رژه گارودی در پاریس تشکیل شد بخاطر تردید یک فیلسوف جهانی نسبت به واقعه هلو کاست روا داشته بود. آیا هلوکاست مقدس تر و محترم تر از پیامبر یک میلیارد انسان است؟ چه مصلحتی در حفظ هلوکاست حتی به دروغ وجود دارد؟

این گونه غربیها با توهین و تحقیر جهان اسلام نه تنها پاسداشت آزادی سکولار را به جا نمی آورند بلکه رفتاری کشنده آزادی را در پیش گرفته اند.

نکته آخر اینکه:

کسانی که این واقعه را بهانه یی برای طرح آزادی نقد دین و مقدسات دینی می بینند و چنان مصلحتی آنان را همنوا با غربیان ساخته است ساده اندیشانه ره به ترکستان برده اند! چرا که برای هیچ مسلمانی پذیرفتنی نیست که راه آزادی بیان و دین شناسی با اهانت به پیامبر اسلام آغاز شود.