ورود به آسمايی :  24.03.2007 ، نشر در آسمايی:  24.03.2007

علی پیام

 كارشناس تقنين و قواي مسلح دارلانشای شورای وزیران


درنگی بر ایجاد و گسترش جامعه مدنی در افغانستان


مفهوم جامعه مدنی مفهوم مدرن و نو در افغانستان امروزی است که جامعه ی افغانستان را به محاکمه ی تاریخی کشانده و درصدد بنیاد سازی جامعه ای است با قالب معیاری که در آن قالب، جامعه مدنی جامعه پیش بینی شده ی خواهد بود که هم با گذشته ی تاریخی فرق دارد و هم یک چشم انداز نوین در آینده ی کشور و حیات جمعی این مردم که تاریخ شان از معیارهای این نهاد پیش بینی شده عاری بوده است. بنیاد تیوری جامعه ی مدنی، رویکرد عملی دولت و مردم افغانستان است به ایجاد و گسترش جامعه ای که ساخت و ساز نوین آن در موافقتنامه ی بن تهداب گذاری گردیده است و سپس با قانونی شدن این نهاد، افغانستان را در مسیر تثبیت جایگاه شایسته در جامعه ی جهانی قرارداده است.
جامعه مدنی، قالب معیاری پیش بینی شده در قانون اساسی افغانستان است. ولی، قانون اساسی جامعه مدنی را تعریف نکرده است، اما مؤلفه ها و عناصر آن را چنین برشمرده است: "...ایجاد جامعه مدنی عاری از ظلم، استبداد، تبعیض و خشونت و مبتنی بر قانونمندی، عدالت اجتماعی، حفظ کرامت و حقوق انسانی و تآمین آزادی و حقوق اساسی مردم" بدین منطور، قانون اساسی برای ایجاد و استحکام جامعه ی مدنی در افغاسنان گام عملی اش را با رسمی ساختن و قانونی شدن این مفهوم برداشته است.
تعریف جامعه مدنی:
جامعه مدنی جامعه ای است که بر مبنای اشتراک آزادانه و خواست آگاهانه ی اکثریت مردم در شکل گیری و رعایت حقوق بشر و قانونمندانه اداره می شود.
عناصر جامعه مدنی:
جامعه مدنی از مؤلفه ها و عناصر سازنده و مقوم خودش ساخته شده است که به قرار زیر است:
1- اشتراک آزادانه
2- خواست آگاهانه
3- رعایت حقوق بشر
4- قانونمندی
این سؤال همیشه مطرح است که جامعه مدنی همان جامعه اوتوپیایی و یا مدینه فاضله و یا همان آرمان شهر فلاسفه و نویسندگان است یا خیر؟ شاید هم یک چیزی غیر آن. ممکن است در بررسی عالمانه هریک با هم فرق هایی داشته باشد. ولی، چیزی که مطرح است این است که جامعه مدنی محصول جهان جدید و نظام بعد از کمونیسم است. همواره جامعه مدنی در نظام سیاسی قابل بحث است و رابطه افراد و حکومت را به بررسی می گیرد.
فرد سالاری و قرار گرفتن فرد به عنوان مرکز توجه و استخدام تمام عرصه های حکومتی در خدمت شهروندان، ویژگی های جامعه مدنی است. در جامعه غیر مدنی مردم رعیت است و حکومت حاکم بر سرنوشت آن ها. ولی در جامعه مدنی مردم شهروند است و این شهروند سالار عرصه هاست و حکومت خدمت گذار شهروندان. و این شهروند از حق برخوردار است و با حکومت در تعامل است. هم بر ذمه ی حکومت حق دارد و ضمن حق، مکلفیت هایی در برابر حکومت دارد.
در تعریف حکومت مردم سالار و یا حکومت مبتی بر دموکراسی و یا حکومت خدمت گذار این موضوع شاخص است که شکل گیری جامعه در جامعه مدنی از پایین است و در جامعه غیر مدنی از بالا. در جامعه مدنی مردم سرنوشت و اختیار خویش را در اختیار دارد و در یک قرارداد سیاسی مردم و نهاد حکومت رابطه دوستانه و متقابل دارند. مردم قدرت و اراده ی شان را به حکومت تفویض می کند تا حکومت به نمایندگی مردم اداره عمومی نظام را به عهده داشته باشد. مردم ناظر عملکرد حکومت است و حکومت در استخدام مردم. حکومت نهاد مردمی است و مردم، محور حکومت.
در جامعه ی مبتنی بر بنیادهای جامعه مدنی این سؤال پیش می آید:
- جامعه مدنی چه گونه شکل می گیرد؟
- اگر جامعه مدنی شکل نگیرد چه آسمان به زمین می آید و یا دنیا کن فیکن می شود؟
- عناصر و مؤلفه های جامعه مدنی چیست؟
چگونه یک جامعه به اشتراک آزادانه، خواست آگاهانه، رعایت حقوق بشر و قانونمندی می رسد؟
قانون اساسی افغانستان به عنوان مرجع تصمیم گیری و اصول مدون، قبل از همه در مقدمه ی خود ایجاد جامعه مدنی را منظور کرده است و سپس در مندرجاتش به عوامل و عناصر آن اشاره کرده است و چگونگی شکل گیری جامعه مدنی را در افغانستان تصویر کرده است.
نحوه شکل گیری جامعه مدنی:
جامعه مدنی با اعتبارات و شکل گیری نهادها و مفاهیم خاص شکل پیدا می کند و وقتی پا به عرصه وجود می گذارد که نهادهای زیر به وجود بیاید. این نهادها مقدمه ی پیدایش جامعه مدنی است:
- شکل گیری انجمن ها
- شکل گیری مدارس خصوصی و نهادهای آموزش خصوصی
- شکل گیری احزاب سیاسی
- شکل گیری انجمن های قلم، مطبوعات و رسانه های مستقل
- شکل گیری شوراهای مردمی، نهاد شورای ملی و یا مجلس نمایندگان
- مشارکت مردم در تصمیم گیری های کلان جامعه و شتافتن مردم به کمک دولت
- شکل گیری فضای رقابت برای تشکل های مختلف
- تکثر و تنوع آراء اجتماعی و سیاسی و صداهای متخلف در چارچوب قانون
- شکل گیری جامعه از پایین به بالا
مهم ترین مؤلفه جامعه مدنی:
مهمترین مؤلفه یک جامعه مدنی را وجود شوراها دانسته اند. آیا این مؤلفه ها در جامعه افغانستان قابل تأمین است یا خیر؟ آیا قانون اساسی چه پیشنهادی کرده است؟ در تشریح آن باید به سراغ قانون اساسی رفت. قانون اساسی پس از اینکه جامعه مدنی را در افغانستان پیش بینی کرده است، سپس در مندرجاتش به نحوه ی شکل گیری جامعه مدنی تصریح کرده است، که به آن ها اشاره می شود:
1- وجود شوراها
الف- شورای ملی:
قانون اساسی در فصل پنجم به شورای ملی پرداخته و در ماده 81 شورای ملی را به حیث عالی ترین ارگان تقنینی و مظهر اراده ی مردم و نماینده ی قاطبه ملت اعلام کرده است. مطابق به همین ماده، مصالح عمومی و منافع علیای مردم افغانستان مدار برنامه حکومت پیش بینی شده است که توسط نمایندگان مردم در حکومت تأمین می گردد.
ب- شوراهای ولایتی:
قانون اساسی علاوه بر شورای ملی و یا مجلس نمایندگان، در ماده 138 شورای ولایتی را نیز طرح و پیش بینی نموده است. این شورا به منظور تأمین اهداف انکشافی دولت و بهبود امور ولایت های افغانستان لحاظ گردیده است.
ج- شوراهای ولسوالی:
ماده 141 قانون اساسی به منظور تنظیم امور و تأمین اشتراک فعال مردم در اداره ی محلی شوراهای ولسوالی های افغانستان را پیش بینی کرده است. اگرچند تا هنوز در دولت جدید شوراهای ولسوالی ها شکل نگرفته است، ولیکن وجود این نهاد در قانون اساسی طرح و منظور گردیده است.
د- شوراهای قریه ها:
در ماده 141 قانون اساسی به منظور تنظیم امور و تأمین اشتراک فعال مردم در اداره ی محلی شوراهای قریه ها را مطرح و پیش بینی کرده است.
2- اشتراک مردم در تصمیم گیری ها و تأمین اهداف انکشافی دولت و بهبود و تنظیم امور:
براساس پیش بینی های قانون اساسی مردم می توانند و مردم حق دارند تا در قالب شورای ملی، شوراهای ولایتی، شورای ولسوالی ها و قریه های افغانستان در تصمیم گیری ها با دولت اشتراک کنند و در تأمین اهداف انکشافی و بهبود تنظیم امور مشارکت کنند. مشارکت مردم در مواد 81، 138 و 141 قانون اساسی پیش بینی شده است.
3- شکل گیری احزاب سیاسی و انجمن ها و تشکل های مردمی:
برابر حکم ماده 35 قانون اساسی اتباع افغانستان می توانند به منظور تأمین مقاصد مادی و یا معنوی جمعیت ها و احزاب سیاسی تأسیس نمایند. ماده سوم قانون احزاب سیاسی افغانستان اساس سیستم سیاسی دولت افغانستان را مبتنی بر دموکراسی و تعدد احزاب سیاسی دانسته است. ماده 2 همین قانون، حزب سیاسی را جمعیت سازمان یافته از اشخاص حقوقی می داند که برای نیل به اهداف سیاسی در سطح ملی یا محلی فعالیت می کنند.
4- شکل گیری مدارس و آموزشگاه های خصوصی:
قانون اساسی شکل گیری مدارس و آموزشگاه های خصوصی را حق اساسی اتباع اعلام کرده و در ماده 46 می گوید: اتباع افغانستان می توانند با اجازه دولت به تأسیس مؤسسات تعلیمات عالی، اختصاصی و سواد آموزی اقدام نمایند.
5- انتخابات
حق انتخاب شدن و انتخاب کردن و وجود فضای انتخابات از عناصر تشکیل دهنده ی جامعه مدنی است. حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در مواد 33، 61،83، 138، 140و 141قانون اساسی پیش بینی گردیده است.
6- توسعه عرصه های خصوصی به شکل اجتماع از شهروندان:
به وجود آمدن نهادهای خصوصی، سندیکاهای کارگری و نهادهای جامعه مدنی یکی از مشخصات شکل گیری جامعه مدنی است.
معیار آزادی در مشارکت:
اشتراک آزادانه معیاری است که در قانون اساسی افغانستان و قوانین موضوعه کشور مانند قانون انتخابات پیش بینی شده است. مطلع البیت آزادی، ماده 24 قانون اساسی است که آزادی را حق طبیعی اتباع کشور دانسته و گفته است: آزادی حق طبیعی انسان است. این حق، جز آزادی دیگران و مصالح عامه که توسط قانون تنظیم می گردد، حدودی ندارد. آزادی در مشارکت و رأی دهی در مواد 61 در مورد انتخابات ریاست جمهوری از طریق رأی گیری آزاد، 83 انتخابات نمایندگان مردم در شورای ملی از طریق انتخابات آزاد و ماده 138 رأی گیری آزادانه اعضای شوراهای ولایتی اشاره شده است.
معیار خواست آگاهانه:
از آن جا که مردم و شهروندان جامعه محور اصلی جامعه افغانستان را تشکیل می دهد، آگاهی و یا خواست آگاهانه مدرک و مرجع اصلی جامعه به حساب می آید. مشارکت، انتخابات و اشتراک در تصمیم گیری ها و شکل گیری جامعه مدنی مبتنی است بر آگاهی. جامعه ای که خواست شان بر اساس آگاهی نباشد، موفق به تشکیل جامعه مدنی نخواهد شد.
معیار رعایت حقوق بشر:
قانون اساسی دولت افغانستان را به رعایت حقوق بشر مکلف کرده است. ماده ششم این قانون، به صراحت یکی از مکلفیت های دولت در برابر اتباعش را رعایت حقوق بشر اعلام کرده است. بر این اساس در تعقیب مسیر حرکت متعهدانه ی دولت برای رعایت حقوق بشر، ماده هفتم دولت را مکلف کرده است به رعایت منشور ملل متحد، معاهدات بین المللی، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ها ملحق شده اند و نیز رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر. به طور صریح و قاطع ماده 58 قانون اساسی بهبود و رعایت حقوق بشر را لازمه ی زندگی افغانی دانسته و به هیمن منظور کمیسیونی را پیش بینی کرده است که وظیفه ی نظارت و بررسی و بهبود و رعایت حقوق بشر را به عهده دارد.
معیار قانونمندی:
قانونمندی یک پروسه ی جمعی و ملی است که سطح عمومی جامعه را تحت پوشش قرار می دهد. قانونمندی از دو زاویه مورد بررسی قرارمی گیرد:
1- قانونمندی به این معنا که قانون اساسی، معیارهای جامعه مدنی را قانونی ساخته و اعلام کند و دولت و شهروندان را ملزم بدارد به رعایت و بهبود آن.
2- شهروندان و اتباع کشور با شناخت از قانون حرکت قانونمدارانه داشته باشد و قانون را در حیات فردی شان نهادینه ساخته و در مسیر قانمندی حرکت قانونمند داشته باشد. قانونمندی یا قانونمداری نهادی است برخاسته از متن آگاهی و خردمندی. وقتی قانونمندی در جامعه تطبیق می شود، که نهاد آگاهی در وجود شهروندان شعله ور گردد. وگرنه، قانونمند ساختن جامعه با زور برچه و تفنگ و باتوم نتیجه ی مطلوب نخواهد داشت.
بر این اساس، جامعه مدنی چون از پایین شکل می گیرد، این مردم است که با ابزار شکل گیری جامعه مدنی، جامعه را به سوی مدنیت هدایت کند. در این روند آگاهانه مفاهیم چون: گفت و گو، تفاهم، پلورالیزم، مدارا، بیرون شدن از انحصار مطلق گرایی و خشونت از جمله مشخصه های جامعه مدنی است.
روند ایجاد و گسترش جامعه مدنی:
جامعه مدنی صورت عملی آن در قالب اقدامات عملیی زیر در افغانستان جدید تعقیب شده است:
1- ایجاد نهادهای جامعه ی مدنی:
متکی به مندرجات قانون اساسی و روح توافقنامه ی بن و اراده ی جمعی مجامع جهانی، با شروع اداره ی موقت افغانستان فضای فعالیت نهادهای جامعه ی مدنی ایجاد گردیده است و از آن تاریخ تا به اکنون تعداد زیادی از نهادهای جامعه ی مدنی به فعالیت پرداخته اند و بدین طریق به نهادینه ساختن جامعه ی شتافته اند.
2- اطلاع رسانی مفهوم جامعه مدنی:
از ابتدای شروع اداره موقت افغانستان، تبیین، تشریح، تحلیل و اطلاع رسانی مفهوم جامعه ی مدنی در افغانستان شروع گردیده و در این زمینه سرمایه گذاری های مادی، معنوی و فکر ی انجام شده است. از طریق رسانه های همگانی و نهادهای جامعه ی مدنی افغانستان برنامه های متنوع از قبیل کورس های آموزشی، اطلاع رسانی تصویری و نوشتاری، ورکشاپ ها و کارگاه های آموزشی درخور فهم و درک طبقات عامه ی افغانستان صورت گرفته که پلان و اهداف ایجاد جامعه ی مدنی را در افغانستان تعقیب می کند.
اگر برای ایجاد و گسترش مفاهیم جامعه مدنی در افغانستان، فضای سازی نشود و اراده ی مدنیت در افغانستان تبارز نکند و جامعه مدنی پشتوانه های قانونی پیدا نکند، بدیهی است که با جامعه مدنی فاصله خواهیم داشت. البته این جای بحث دارد اینکه جامعه ی معیاری همان جامعه ی مدنی است یا خیر؟ اما آن چه معلوم است جامعه مدنی و جامعه ی مبتنی بر بنیادهای مدینه فاضله و جامعه ی اتوپیایی همگی یک نقطه مشترک دارند که همانا حفظ کرامت وارزش های انسانی است. حفظ کرامت انسانی روح جامعه مدنی است. کرامت انسانی آن چیزی که در افغانستان فراموش شده است.
چیزی که لازم است اشاره شود سهم مردم و شهروندان افغانستان است در شکل گیری جامعه مدنی. یک وقتی ممکن است مؤلفه های نهاد جامعه مدنی شکل بگیرد، ولی جامعه مدنی دچار آسیب ها و خطرها گردد و آن وقت مثل میوه ی سرما زده شهروندان را مسموم کند. جامعه مدنی در یک موقعیت مطلوب و در یک فضای مطلوب رشد باید بکند. و اگر توسط شهروندان فرهیخته شکل بگیرد، آن وقت است که می توانیم بنازیم که درود بر شهروندان این کشور. اما و اگر آمادگی و فرهیختگی آن را نداشته باشیم تا برای ایجاد جامعه مدنی تلاش کنیم، تا مرز رسیدن به این آمال ممکن است تلف شویم. یعنی، فرهیختگی جامعه و شهروندان موجب تأسیس یک نهاد آرمانی به نام جامعه مدنی می گردد. و باید روی این اما و اگرها باید دقیق شویم. تا مصداق فرد فرد تشکیل دهندگان جامعه مدنی قرار بگیریم. تا باشد که...
پایان