حکیم نعیم


ملالی جویا و قبیله گرایان دین فروش


مطلبی تحت عنوان " مصاحبه ملالی جان جویا" در وب سایت "سرنوشت" به نظرم افتاد که در آن شخصی به نام اجرالدین اقبال بیهوده و محیلانه تلاش ورزیده که یکی از موفقترین مصاحبه های خانم جویا را که به تاریخ 14 اپریل 2007 با تلويزيون آریانا افغانستان، که از شهر لاس آنجلس کالیفورنیا پخش شد، " انتحار سیاسی" خانم جویا بنامد. جالب آنست که آقای اقبال در مقال شان نابغه وار، شاید هم با الهام از "نابغهٍِ پسین خراسان"، پیشگويی کرده اند که گویا "پس از این دیگر ستارهٍ این خانم" قهرمان" قوس افولی خود را طی خواهد کرد."
قابل یاد آوریست، که بعد از آن مصاحبه صدها ایمل و پیام به طرفداری از خانم جویا به کمیته دفاع از ملالی جویا مواصلت کرده و نگارنده که به نماینده گی از انجمن دانشجوی صلح و عدالت پوهنتون های سکرمنتو و حومه به مدت دو روز مهماندار خانم جویا در شهر سکرمنتو کالیفورنبا بودم ده ها تیلفون و پیام به هواداری از خانم جویا دریافت کرده ام.
آقای اقبال مطلب شان را با یک اتهام رندانه به تلويزيون آریانا افغانستان آغاز کرده اند که گویا تلويزيون آریانا افغانستان "ظاهراً از طرف شخصی به نام مسکینیار اداره میشود." بسیار خوب، پس لازم بود با دلیل و سند آشکارا بیان میشد که کی و یا کیها در عقب تلويزيون آریانا افغانستان قرار دارند؟ در غیر آن اتهام بستن های شورای نظاری وار کار درستی نیست.
در رابطه به خانم زهره يوسف داوود* به قول آقای اقبال "نطاق مشهور کشور" ولی به قول خود خانم زهره " اولین ملکه زیبايی کشور مان" باید یاد آورشوم که نگارنده شخصاً خبر دارم که خانم زهره يوسف داوود قبل از مصاحبهءِ خانم جویا با تلويزيون آریانا افغانستان به خانم جویا تیلفون نموده گستاخانه وبا تهدید میگوید "که تو باید تنها با من مصاحبه کنی." انگار که خانم جویا را گروگان گرفته باشد. فقط بنابر محدودیت زمان و بخاطری که پروگرام خانم جویا مدت ها قبل از طرف یکی از خانم های آزادی دوست ایرانی بنام آزاده غفاری، کسی که خانم جویا را یکجا به کمک پوهنتون کالیفورنیا در لاس آنجلس به امریکا دعوت نموده بود، تنظیم و ترتیب شده بود و هیچ وقت برای مصاحبه با " اولین ملکه زیبايی کشور مان" نداشت. ولی بازهم خانم زهره يوسف داوود بی ادبانه وبا تهدید مکرراً به خانم آزاده غفاری تیلفون میکند و خواهان مصاحبه میشود. و حتی باری هم به ملت ایران توهین میکند و همچنان ادعا میکند که گویا "خانم جویا از طرف چند جوان ایرانی اداره میشود که بی احترامی به افغان هاست." بی آنکه بداند که در جریان محفل بزرگی که در پوهنتون کالیفورنیا در لاس آنجلس برگزار شده بوده خانم آزاده غفاری با آن که تمامی زحمات سفر خانم جویا را به تنهايی متقبل شده بود نخواست جایزه پوهنتون کالیفورنیا را به خانم جویا اهدا کند و بخاطر احترام به افغانها از یک محصل افغان خواهش نمود تا جایزه را به خانم جویا اهدا کند.  
آشکار است که ملالی جویا در انحصار هیچ فرد، گروه و ملت خاصی نیست. ملالی جویا به همان اندازه که فریاد آزادی خواهی و عدالت خواهی مردم ستمدیده افغانستان را بلند میکند، به همان اندازه هم قلبش برای آزادی ملت مظلوم کردستان در تپش است. این کاملاً مسخره خواهد بود که یک قبیله گرای فرهنگ مرده و مسخ شده ولو که " اولین ملکه زیبايی کشور مان" هم باشد ادعا کند که گویا " کسی که خود افغان نیست چرا یک افغان را دعوت کرده و این بی احترامی به افغان هاست." خوب، اگر خانم زهره يوسف داوود اینقدر علاقمند مصاحبه با ملالی جویا بودند، چرا از افغانستان دعوتش نکردند؟
با اطمینان کامل میتوانم بگویم که خانم زهره يوسف داوود بعد از اینکه تیرش به خطا رفت، چون یک مار زخم دیده، به کرات دوست های خانم جویا را تهدید کرد تا سروصدايی بر علیه خانم جویا بر پا کند و خود سود ببرد.
بر خلاف ادعای کاذب آقای اقبال، خانم سیمین عمر زمانی در برابر خانم جویا با استفاده از دین به تاخت تاز پرداخت، که خانم جویا با جسارت بیان کرد که "مردم ما به پروگرام های نظیر پروگرام سیمین عمر ضرورت ندارند. با پولی که به آن پروگرام های نامطلوب مصرف میشود، میتوان شکم صدها بیوه زن و یتیم کشور مان را سیر کرد. کدام یک مقدم تر است و ثواب دارد؟"
بلی، ملالی جویا به نسلی تعلق دارد که دین فروشان حرفوی زیادی را دیده و میشناسد. نسل آگاهی که خوشبختانه نگارنده هم به آن تعلق دارد. نسلی که اسلام در قلب شان جا دارد و بناً هیچگاهی به تبلیغی های پاکستانی نما ضرورت ندارند. نسلی که با فشار دادن به دگمه کمپیوتر تمامی معلومات هايی را که خانم سیمین شاید هم در یک سال با پروگرام های خسته کننده اش نتواند ارايه کند، در چند دقیقه معدود پیدا میکند و میاموزد. خوشبختانه تمامی سخنرانی های خانم جویا از طرف جوان های آگاهٍ نسلی که خودش به آن تعلق دارد، تنظیم و ترتیب شده بود و عاری از هر گونه تبعیض، قبیله پرستی، مذهب گرا يی و جنگ ستیزه بود.
در اخیر میخواهم با یک دید تحقیقی سفر یک عده از اعضای" مشهود بالفساد" پارلمان افغانستان را با نماینده واقعی مردم افغانستان ملالی جویا مقایسه کنم تا مثال روشنی باشد از محبوبیت جویا و هم جوابی باشد به پیش گويی های قبیله گرایانی که با مغز های قفل شده از تاریکی استقبال میکنند.
- در ماه جون 2006 یک گروپ از اعضای پارلمان که متشکل بودند از آقایان احمد شاه رمضان سناتور انتصابی، آقای مظفری منشی سنا، آقای سردار رحمان اوغلی منشی وقت ولسی جرگه، داود ځاځی وکیل پکتیا، برهان شینواری معاون سنا، خانم رحیمه جامی وکیل ولایت هرات، و یک خانم سناتور از دایکندی سفری به امریکا داشتند. این آقایان و خانم ها از تاریخ 12 تا 14 جون در سکرمنتو مرکز ایالت کالیفورنیا بودند و با آن که از طرف وزارت خارجه امریکا دعوت شده بوده اند تنها با شهردار و یکی از اعضای دفتر والی کلیفورنیا ملاقات کردند. در هیچ جایی یک سخنرانی هم نداشتند تنها با دو تا سه فامیل افغانهای مقیم سکرمنتو دیدن کردند ودر تمام این سه روز در رستوران های افغانی غذا های" پرهیزانه" میخوردند و مصروف خرید کمپیوتر های لاپ تاپ 2000 دالری برای دوستان شان بودند.( به استثنايی سناتور خانم از دایکندی) و همچنان اکثریت شان در این فکربودند که چطور میتوانند یکی از اعضای فامیل شان را به امریکا روان کنند.
در مقابل، این هم پروگرام یک روزه ی خانم جویا در سکرمنتو: تاریخ 16 اپریل 2007:
- ساعت 7 صبح: مصاحبه با کانال تلويزيون کی سی ار ایی
- ساعت 9:30 صبح: کنفرانس مطبوعاتی در پوهنتون سکرمنتو
- ساعت 11:00 صبح: مصاحبهءٍ اختصاصی با جریده اکسپرس چاپ سکرمنتو
- ساعت 2:30 بعد از ظهر: سخنرانی در پوهنتون پاسفیک در ستاکتن که در آن عدهءٍ زیادی از هواداران خانم جویا اشتراک نموده بودند.
- ساعت 6:30 شام: سخنرانی در یکی از بزرگترین کالج های سکرمنتو بنام سکرمنتو ستی کالج که در آن زیادتر از 300 نفر اشتراک کرده بودند و تقریباً زیادتر از نصف شان افغانها بودند.
- ساعت 9:00 شب: مصاحبه رادیوی با کی اف ام ار در مورد وضعیت زنان در افغانستان
بر عکس دیگران که خواهان ضیافت های مجلل هستند، طبق خواهش خود وی مصرف غذای خانم جویا باید همیشه کمتر از پنج دالر میبود.

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

***

* به ادارهء محترم آسمايی ،

در متن اولی مطلبی که تحت عنوان «ملالی جویا و قبیله گرایان دین فروش» جهت نشر به آسمايی فرستاده شده بود، متأسفانه  به اثر  لغزش قلمی به جای خانم زهره يوسف داوود ، سهواً خانم زهره يوسفی نوشته شده بود. به اين وسيله از خانم زهره يوسفی و همچنان از خواننده گان آسمايی به خاطر اشتباه متذکره  قلباً معذرت می خواهم و خواهشمندم  با  تصحيح  اشتباه و نشر اين يادداشت مختصر ، ممنون سازيد.

با عرض احترام

حکيم نعيم