سخيداد هاتف

گر حکم شود که مست گیرند

 2007/5/13

 

من حیران ام که پارلمان افغانستان به داکتر سپنتا وزیر خارجه رای عدم اعتماد داده است یا به محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران.

فرض می کنیم آن نماینده گان پارلمان ما که به وزیر خارجه رای عدم اعتماد دادند ، واقعا نگران وضع مملکت اند و مخصوصا فشار دولت ایران بر مهاجران افغان دل شان را بسیار به درد آورده است. فرض می کنیم همین نماینده گان محترم خواهان آن نبودند و نیستند که معاش پارلمانی شان سه هزار برابر مزد روزانهء کارگرانی باشد که این نماینده گان را به پارلمان فرستاده اند. فرض می کنیم این نماینده گان حد اقل دل شان صاف است.

با همهء این فرض ها رای عدم اعتماد دادن به وزیر خارجه نشان می دهد که نماینده گان رای دهنده نه تنها دل صاف که مغز صاف هم دارند.

احمدی نژاد از همان روزهای اول رئیس جمهور شدن خود چیزهایی گفت و کارهایی کرد که نماینده گان پارلمان ما یا از آن گفتار ها و کردار ها بی خبراند ، یا قدرت تحلیل شان را ندارند. احمدی نژاد گفت که کشور اسرائیل مشروعیت ندارد و روزهای حیات اش به شماره افتاده است. خوب. کشور اسرائیل اسلحهء اتمی دارد و ده ها کشور بسیار قدرتمند جهان پشتیبانی اش می کنند. نظام حکومتی اسرائیل ( حد اقل برای خودشان ) دموکراتیک است و مردم آن کشور مردمی با سواد و عمدتا مرفه اند. حال چه گونه روزهای زنده گی این مملکت و مردمانش به شماره افتاده است ، از احمدی نژاد بپرسید. و یاد تان نرود که اخراج مهاجران برای چنین آدمی مثل پوشیدن لباس تکواندو آسان است.

احمدی نژاد هولوکاست را افسانه خواند ( یعنی این که می گویند میلیون ها یهودی به دست نازی ها به قتل رسیده اند دروغی بیش نیست). خوب . همه می گویند که هولوکاست واقعیت دارد. حال احمدی نژاد اگر دل اش خواست می گوید که صدها هزار مهاجر افغانی را از ایران اخراج کنید و بعد بگویید که اصلا آن صدها هزار نفر در ایران نبودند. دست همهء جهان هم خلاص.

احمدی نژاد قطع-نامه های بسیار مهم شورای امنیت علیه ایران را " ورق-پاره " خواند و گفت که او و مردم کشورش از حق مسلم خود برای داشتن انرژی هسته ای صلح آمیز (  جهت نابودی اسرائیل!) نخواهند گذشت. او اعلام کرد که تحریم های گسترده علیه کشورش بی معنایند و ملت بزرگ ایران از تحریم نمی ترسد. حال شما بروید و از این دولتمرد خواهش کنید که به قول خودشان دست نگه دارد و مهاجرین بی پناه افغان را از کشور خود اخراج نکند.

احمدی نژاد پس از اولین سخنرانی اش در سازمان ملل در حضور یکی از آیت الله های کشور خود مدعی شد که هنگام سخنرانی او هاله ای از نور بر گرد سرش دیده شده. نیز مدعی شد که در طول سخنرانی او دستی غیبی همهء حاضران مجلس را سر جای شان نگه داشته بود ، به گونه ای که کسی نمی توانست تکانی بخورد. حال شما فکر کنید که این عالی جناب آدم با عقلی است و می توان با او گفت و گوهای عرفی قابل فهمی صورت داد و در آن گفت و گو ها از او خواست که به خاطر سیاست " حسن هم جواری" و همسایه گی و از این قبیل خزعبلات اخراج مهاجران بی چارهء افغانی را متوقف کند.

احمدی نژاد وقتی رئیس جمهور شد ( و نیز پیش از آن) وعده هایی به مردم کشور خود داد که به یکی اش وفا نکرد. در بیرون چنان " دشمن سازی" کرد که جز فیدل کاسترو هوگو چاوز کسی برایش نماند و در داخل ایران همهء اقشار مردم را یکی یکی از خود و دولت خود بیزار کرد. نه نفتی بر سر سفرهء مردم برد ( آن گونه که وعده داده بود ) و نه کابینهء هفتاد میلیونی اش اعتنایی به تهی دستان و بی چاره شده گان کرد. حال شما توقع داشته باشید که احمدی نژادی که در داخل کشور خود با مخالفت های فزاینده ای رو برو است و از آن سو از دشمن شدن بزرگ ترین قدرت های جهان واهمه ای ندارد ، به سخنان وزیر خارجهء شما گوش بدهد و دست از اخراج مهاجرین بردارد. شما توقع داشته باشید که نامهء چند صد نفر فرهنگی انسان دوست ایرانی دل دولت احمدی نژاد را نرم کند.

به نظر می رسد که نماینده گان پارلمان ما ( به فرض صداقت شان ) نمی دانند که یک منجی عالم بشریت در کشور همسایهء غربی شان رئیس جمهور شده که از دروغ گفتن در بدترین شکل اش هم عاری ندارد. نماینده گان پارلمان ما خبر ندارند که دولت احمدی نژاد چه گونه دولتی است و چه کارها که نمی کند و چه خیال ها که در سر ندارد.

اکنون ، این که نماینده گان پارلمان ما سواد تحلیل کردن سیاست های کشورهای دیگر ( حتا همسایه هایی چون ایران و پاکستان ) را ندارند چه ربطی دارد به سلب اعتماد از وزیر خارجه؟ شما هر وزیر خارجهء دیگری را هم بیاورید ، دولت احمدی نژاد را اصلاح کرده نمی توانید. هر دولتی که بخواهد بر حریفان منطقه ای و بین المللی خود فشار بیاورد ، باید ابزار فشار داشته باشد. ظاهرا نماینده گان پارلمان ما یا این را نمی دانند ، یا دچار توهم اند و فکر می کنند که دولت افغانستان آن ابزار ها را دارد. آن هم در حالی که  در مورد دولت کنونی ایران حتا فشار ها هم کار نمی دهند.

 

 از سویی دیگر ، این دولت جمهوری اسلامی افغانستان چه گونه دولتی است که نمی تواند از چند صدهزار نفر از اتباع خود استقبالکی ابتدایی کند؟ نماینده گانی که معاش های چندهزار دالری می خواهند فکر می کنند چرا باید دولت ایران مهاجران افغان را از کشور خود اخراج نکند؟ در افغانستان دو دولت بر سر کار اند : یکی دولت جمهوری اسلامی افغانستان و دیگری دولت ان جی او ها. چرا نماینده گان پارلمان تحقیق نمی کنند که کمک های بین المللی سرازیر شده به افغانستان به کجا می روند؟ چرا پارلمان دلسوز مردم گریبان باند های مافیایی ان جی او ها را نمی گیرد که با میلیون ها دالری که هر ساله می گیرند چه کار می کنند؟  

 

واقعیت آن است که پارلمان کنونی افغانستان هم از عدم کفایت رنج می برد و هم از عدم صداقت. بی سوادی و نیرنگ بازی هر دو بازیگر میدان سیاست افغانی اند. اگر رای عدم اعتماد پارلمان به داکتر سپنتا وزیر خارجه موجه است ( یعنی کارشناسانه و صادقانه داده شده ) ، آن وقت باید پرسید که قدم بعدی چیست؟ زیرا ظاهرا در کشور وضعیتی برقرار است که " گر حکم شود که مست گیرند / در شهر هر آن که هست گیرند".