نشر: 13.04.2007

سخيداد هاتف

چرا اسم مستعار نه؟

در بارهء اسم مستعار می توان دو پرسش عمومی و کلان طرح کرد : فایدهء اسم مستعار ( در دنیای نوشتن ) چیست؟ ضرر اسم مستعار چیست؟ بعد در درون هر کدام از این پرسش های کلان می توان سوال های خرد تر را جواب داد و گوشه های تاریک تر مساله را کاوید.

روشن است که تا برای اسم مستعار فایده يی فرض نکرده باشیم ، دنبالش نمی رویم. نیز روشن است که تا وقتی که فکر می کنیم فایده های اسم مستعار بیشتر از ضررهایش هستند ، بر استفاده از اسم مستعار اصرار خواهیم کرد. اما اگر به این نتیجه برسیم که ضررهای اسم مستعار بیشتر از فایده هایش هستند ، یا اسم مستعار را ترک می کنیم و یا با اصرار بر اسم مستعار می پذیریم که خلاف عقلانیت عمل می کنیم. زیرا انجام دادن کاری که سودش کم باشد و زیانش بیش ، کاری غیر عقلانی است. در این صورت قضیه صورت دیگری می یابد که در باره اش سخن خواهم گفت. این را هم روشن کنم که بحث من تنها به کاربرد اسم مستعار در رسانه های نوشتاری مربوط می شود.

اسم مستعار چه فایده يی دارد؟

اکثر فایده های اسم مستعار را می توان در ذیل عنوان عمومی " فراغت از قید ها" آورد . همه یا اکثر انسان ها (به درجه های مختلف) قید های گوناگون در زنده گی اجتماعی را قبول دارند. این که می گویند " روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد" نشان دهندهء یکی از همان قیدهای اجتماعی است. این قید ها یا نوشته شده اند و شکل قانون دارند ، یا به صورت عرفی در میان مردم پرورده شده اند و به شکل نانوشته در بافت زنده گی اجتماعی استقرار و استحکام یافته اند. حضور ِ فرد در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی از طریق نوعی " شناسایی متقابل" صورت می گیرد. به این معنا که از یک سو فرد وجود ِ ساختار حیات جمعی و قیدهای مربوط به آن را به رسمیت می شناسد و از سویی دیگر جامعه از طریق پیمایش فاصلهء یک فرد با " کد های رفتاری و گفتاری" مقبول در جامعه به شناسایی فرد می پردازد. مثلا وقتی که یک آوازخوان – که همیشه آهنگ های شاد و تغزلی اجرا می کند- وارد مسجدی می شود که در آن مردم به ادای نماز مشغول اند ، می داند که باید ساکت باشد. در این مثال نمازگزاران هم فاصلهء این آوازخوان با کدهای رفتاری و گفتاری مقبول جامعه ( در مسجد) را ارزیابی می کنند.

اسم مستعار انتخاب کردن در واقع سرپیچی از پروسهء شناسایی متقابل است. همان فراغت از قیدها. با انتخاب اسم مستعار برای خود اعلام می کنیم که ما نه قید ها را به رسمیت می شناسیم و نه مایلیم که کسی حضور ما درعرصه های جمعی را شناسایی کند. به این ترتیب اسم مستعار به ما امکان می دهد که در عرصه های جمعی حضور بیابیم بی آن که قواعد و قیدهایش را بپذیریم و بی آن که کسی ما را بشناسد و از طریق این شناسایی وادار مان کند که تا حدی " کد های رفتاری و گفتاری" حیات جمعی را رعایت کنیم. این مقدار رهایی از قیدها وسوسه کننده است.

حال ، حضور در عرصه های جمعی با اسم مستعار باید با نوعی حساب گری عقلانی همراه باشد. به این معنا که شخصی که اسم مستعار برای خود بر می گزیند باید برای خود روشن کند که :

1- فراغت از قیدهای عرصه های جمعی با چه تناسبی به نفع اوست ؟

2- این فراغت از قید ها تا کجا ممکن است ادامه یابد؟

3- هزینهء حفظ این فراغت از قید ها چه قدر است؟

برای این که موضوع زیاد انتزاعی و دامنه دار نشود ، مثال دم دست تری را در نظر بگیریم. فرض کنید در همین دنیای وبلاگ کسی با اسم مستعار می نویسد و نظر می دهد. این شخص می تواند برای دیگران بگوید که برای او انتخاب اسم مستعار استفاده از یک حق شخصی است و هیچ فلسفه يی هم ندارد. اما نمی تواند همین پاسخ را به خود هم بدهد. او یا با قواعد گفت و گوی جمعی ( در مجموع پا بندی به ضوابط استدلال و استناد منطقی ) موافق است ، که در این صورت باید برای خود روشن کند که چرا از حضور روشن در چنین عرصه يی می گریزد؛ یا با این قواعد مخالف است ، که در این صورت باید محاسبه کند که از این کار چه سودی به او می رسد. در حالت دوم ، آدم می تواند با اسم مستعار دشنام بدهد ، تخطئه کند ، سطح سواد خود را پنهان کند و آبروی دیگران را ببرد و همهء این ها باید فایده های مشخص برای صاحب اسم مستعار داشته باشند. اگر آدم اهل دشنام دادن ، تخطئه کردن ، حرمت شکنی و جاهلیت نباشد ، چرا اسم مستعار انتخاب کند؟ اگر آدم اهل دشنام گویی ، تخطئه ، حرمت شکنی و جاهل کاری باشد ، باید دقیقا بداند که اسم مستعار چه فایده های مشخصی از طریق انجام این کار ها برای او به بار می آورد. هر کس به این سوال ها پاسخ معقولی داده نتواند، با انتخاب اسم مستعار کاری غیر عقلانی می کند. به این مطلب برخواهم گشت.

در ضمن در جهان کنونی پنهان شدن در پشت اسم مستعار آسان هم نیست. اگر اسم مستعار مفید است باید برای پنهان ماندن خود در پشت آن تلاش کرد. چنین تلاشی ( در شکل انکارها ، گریزها و نشانی بدل کردن ها ) هم وقت می گیرد و هم درگیری های روانی ایجاد می کند. هزینهء این کار را باید محاسبه کرد. اگر در این محاسبه کفهء ضررها سنگین تر شود ، انتخاب اسم مستعار کاری غیر عقلانی است.

اما کار به اینجا ختم نمی شود. ما کار غیر عقلانی کم نمی کنیم. این هم سر بقیهء کارهای غیر عقلانی. در این جاست که نقش عوامل روانی و کارکردهای روانشناختی انتخاب اسم مستعار در میان می آیند. در این صورت پرخاش-جویی ، عقده گشایی ، حسادت ، احساس حقارت ، خود بزرگ بینی ، محبت طلبی و... صاحب قلمی را بر کشتی ِ اسم مستعار می نشانند و در امواج ِ در هم روندهء قرن اطلاعات و رسانه ها رها می کنند و به او نوید می دهند که این کشتی روزی بر ساحل آرامش لنگر خواهد افکند و صاحب خود را سعادتمند خواهد کرد.

اما این خیالی پوچ است و جز رسوایی ، فساد روانی ِ بیشتر و آشوب های درونی ِ کوبنده تر هیچ حاصلی ندارد. به عنوان مثال فرض کنید کسی برای تخلیهء روانی خود اسم "کامان" را برای خود انتخاب کند و به کسی دشنام بدهد ، ناراحتی شخص دشنام خورده و احتمالا دشنام متقابلش دقیقا همان شخص " کامان" را هدف خواهد گرفت. یعنی حتا اگر هیچ کسی نداند که " کامان " کیست ، خود او می داند که کیست و دشنام و ناراحتی طرف مقابل را به آدرس خود دریافت خواهد کرد. بنا براین کارکرد اسم مستعار از لحاظ ایجاد امنیت روانی هم صفر است.

ضررهای اسم مستعار

اسم مستعار برای آنانی ضرر دارد که در نوشتن جدی هستند و خود برای چیزهایی که می نویسند ارزش قایل اند ( در این یادداشت هم روی سخن با آنان است و نه با کسانی که کلمه ، تولید متن و گردش مکتوبات برای شان هیچ ارزشی ندارد).

بزرگ ترین ضرر اسم های مستعار این است که ارزش ها را بی الگو می کنند. بگذارید این معنا را شرح بدهم. در جامعه اکثر مردم آن ارزش هایی را جدی می گیرند و وارد زنده گی خود می کنند که در زبان و رفتار الگوهای شناسایی شده عرضه شوند. در مثل ، گرچه از نظر منطقی می توان گفت که دموکراسی – چنانچه درست تبیین شود- قابل قبول است حتا اگر شخص تبیین کننده عملا به آن التزامی نداشته باشد. اما در حیات اجتماعی ارزش ها کمتر با این منطق گسترش می یابند. اکثر مردم دموکراسی را زمانی به عنوان روشی ارزشمند می پذیرند که افراد واقعا دموکرات آن را عرضه و تبیین کنند. به بیانی دیگر ، اکثر مردم ارزش ها را در غیبت الگوهای ممثل شان نمی پذیرند.

حال ، اگر کسی واقعا می خواهد در نظام اجتماعی و اندیشه های مردم دگرگونی های مطلوب ایجاد کند ، باید با چهره يی روشن مسئولیت رفتار و گفتار خود را به عهده بگیرد. اسم مستعار تن زدن از این مسئولیت پذیری و الگوسازی است. کسی که با اسم مستعار می نویسد و هدفش کمک به پیشرفت جامعه است ، ارزش ها و مفاهیمی را در جامعه شناور می کند که مردم از گرفتن شان پرهیز می کنند و حتا می ترسند. به این ترتیب ، کارهای صاحب اسم مستعار بیش از آن که به جامعه کمک کنند ، ارزش ها و مفاهیم مفید را از اثرگذاری و کشش اجتماعی خالی می کنند.

ضرر دیگر اسم مستعار این است که مجال امنی برای پرورش شخصیتی دو گانه در صاحب خود فراهم می کند. فراموش نکنیم که دو گانه زیستن در خلوت و جلوت خود فقط یک انتخاب تاکتیکی بی پیامد نیست. این انتخاب بر شخصیت ما عمیقا تاثیر می گذارد و دامنهء تاثیرش تا ریزترین جزئیات زنده گی روزمرهء مان هم گسترش می یابد.

اسم مستعار و ناگزیری

گاهی شاید شرایط اجتماعی به گونه يی باشد که استفاده از اسم مستعار ناگزیر باشد. چنان وضعیتی قابل فهم است ، اما در همان شرایط هم اسم مستعار خصوصیات زیان آور خود را با خود حمل می کند.

اساسا اگر کسی شرایط اجتماعی را با چشم باز بررسی کند ، در خواهد یافت که چه کارهایی شدنی اند و چه کارهایی نشدنی . آن گاه اگر کسی بخواهد برای کارهای نشدنی با اسم مستعار تبلیغات کند ، در واقع کار غلطی می کند که ممکن است جامعه را با بحران های تلخی روبرو کند که خروج از آن ها به آسانی ممکن نباشد؛ این چیزی نیست که هیچ روشنفکر خردمندی برای جامعهء خود بخواهد. دقیقا به همین خاطر است که متفکرینی چون " امرتیا سن" قدرت " عاملیت " کارگزاران تغییر اجتماعی را کافی نمی دانند و شرط " قابلیت" جامعه را نیز مطرح می کنند.

اسم مستعار در وبلاگ ها

در دنیای وبلاگ اسم مستعار فراوان است ( چه در میان نویسنده گان و چه در میان خواننده گان و نظر دهنده گان ). به نظر من اگر افراد با اسم خود نظر بدهند و بنویسند ، به شرحی که گفتم ، خیلی خوب می شود. حد اقل آنانی که فریاد شان از عدم شفافیت در کارهای دولت و ... به آسمان بلند است ، خود نیز با بیرون آمدن از سایهء اسم مستعار به شفافیت مورد نظر خود کمک کنند.

من چند سال پیش وبلاگ نویسی را با اسم " امیر سیاقشو" شروع کردم ( در وبلاگی به اسم " لحظه ها"). بعد تر به این نتیجه رسیدم که کار درستی نمی کنم. جالب بود که یکی از خواننده گان دایمی آن وبلاگ پس از آن که فهمید من امیر سیاقشویم ، برایم نوشت : " حیف شد! من فکر می کردم نویسندهء این وبلاگ ِ خوب آدم خوبی باشد!". قابل توجه کسانی که می گویند مهم محتوا است و فرقی نمی کند که نویسنده با اسم خودش بیاید و یا با اسم مستعار.