رسيدن به آسمايی : 20.06.2007 ؛ نشر:21.06.2007

عبدالشکوراخلاقی

سرمایه های اجتماعی بسترتفاهم ملی

شکل گیری جوامع ملی در بستر تاریخ ، طی یک فرایند بلند مدت و تغییر و تحولات مختلف ، از جمله درعرصه های اجتماعی و اقتصادی صورت گرفته است. به معنای دیگرجامعه سیاسیی که از آن تعبیر به جامعه ملی نیز می شود ، در اصل معطوف به زمینه ها و زیرساخت های مختلف و متنوع می باشد. یکی از این زمینه ها و زیرساخت ها استفاده از " سرمایه های اجتماعی (social capital) " برای رسیدن و تحقق بخشیدن " جامعه سیاسی " یا " تفاهم ملی " می باشد. برخلاف آنچه که ذهن ها به آن خوی گرفته اند، مفهوم سرمایه های اجتماعی تنها مربوط و منوط به منابع و امکانات اقتصادی نمی باشد. هرچند که برخی از مکتب های سیاسی و ایدیولوژی ها چنین محدودیت هایی برای مفهوم " سرمایه اجتماعی " قایل شده و آن را درساختار و امکانات اقتصادی خلاصه می سازند. در این نبشته " سرمايه اجتماعی " به مفهومی گسترده مورد نظر می باشد. مفهوم و تلقی به کار گرفته از " سرمایه اجتماعی " به معنای مجموعهء سرمايه‌هايی است که هر عضو جامعه از طريق شبکه های ارتباطی جامعه چون خانواده ، اقوام ، دوستان ، نهادهای اجتماعی و اقتصادی و آموزشی در اختيار داشته و يا به آن دسترسی دارد. اگر بخواهیم موضوع را دقیق تر بیان داریم می توان گفت که موجودیت و میزان سرمایه های اجتماعی در هر جامعه يی از طریق امکانات اجتماعی، سرمايه اقتصادی و اندوخته های فرهنگی و مقام ها و موقعیت های مربوط به آن ها که در اختیار و قابل دسترس برای اعضای شبکه های ارتباطاتی جامعه وجود دارند ، شناسایی و تعیین می گردند. بنابراین برای بررسی وضعیت یک جامعه و دست یابی به برخی اهداف و آرمانهای اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی برخلاف برخی تیوری ها نمی توان تنها از " سرمایهء اقتصادی " سخن گفت و دارنده گان این سرمایه را به صورت انحصاری در لیست نخبه گان جامعه قرارداد؛ بل در ساختارجامعه و توازن آن ، ابعاد دیگری که می توان به عنوان " سرمایه های اجتماعی " نام برد، اثرگذارمی باشند.
نکتهء دیگری که قابل تذکرمی باشد این است که در جوامع بدوی و اغلب سنتی، این سرمایه ها به دلیل عدم رشد ساختار اجتماعی، انحصاری بوده و در اختیار طبقات و حتّا افراد خاص و محدود قرار داشته و همچنین اغلب به صورت موروثی از نسلی به نسلی دیگر انتقال می یافتند. این مسئله به نوعی حاکمیت و سلطهء نظام فیودالی و ملوک الطوایفی را نیز توجیه می نمود. اما در جوامع امروزین ،خصوصاً جوامع مدرن " مکانيسم بازتوليد " و استفاده از سرمایه های اجتماعی به دلیل ساختار پیچیده و دخیل بودن فرایندهای متعدد و ظریف، بسيار پيچيده ‌تر از گذشته عمل می‌کند؛ و طی یک مبارزه و تلاش طولانی " سيستم موروثی " حداقل از شکل عريان آن خارج گردیده است.

می‌توانيم بگویيم که در جوامع امروزی عرصهء رقابت گروه‌های مختلف سبب می گردد که نخبه گان جامعه ( به صورت فردی یا گروهی ) در يک درگيری و رقابت مداوم با يکديگر، جهت‌گيری و تقسيم طبقاتی هر جامعه و سهم هر طبقه از منابع و سرمایه های اجتماعی را تعيين ‌کنند. جهت توضیح بیشتر می توان به این نکته اشاره داشت که وقتی بحث سرمایهء اجتماعی درعرصه فرهنگی مطرح می گردد، در این بخش می توان از نوع گفتار و ارتباط کلامی، شيوه محاوره و ساختار جملات و حتّا لهجه‌ يی که از آن استفاده می‌کنيم یادآورشد که بازگو کنندهء سرمايه فرهنگی ما به شمار آید و درشکل گیری ساختار اجتماعی و ایجاد نوعی انسجام و تفاهم عمومی و در نهایت دست یابی به یک جامعه ملی ، طی یک رقابت و فعالیت گسترده و مبارزهء درازمدت و همه جانبه اثر گذار می باشد.
با بیان مطالب فوق ، اینک ما در آستانهء یک تغییر و تحول بزرگ و تعیین کنندهء اجتماعی قرار گرفته ایم. نحوهء تلقی، شناسایی، درک و عملکرد ما در بستر این تغییر و تحول بزرگ در واقع آیندهء ساختار اجتماعی ما را معیین سازد. به معنای دیگر اگر ارادهء آن را داریم که جامعه و سرزمین آشفتهء ما از این پریشان حالی و پراکنده گی بیرون آمده و سامان یابد و به مرحلهء جدید و مطلوب یعنی به تفاهم ملی و جامعه ملی دست یابد، پس بایستی در استفاده ازسرمایه های اجتماعی نهایت دقت را به کار گیریم.
به کارگیری درست سرمایه های اجتماعی مستلزم این نکته است که برخی تجدیدنظرها و تحولات در برداشت ها، رویکردها و عملکردها  بايد صورت گیرند. تا صورت ذهنی جامعه و نخبه گان دچار تغییر و اصلاحات نگردد دست یابی به ساختار جدید جامعه و استفاده از سرمایه های اجتماعی غیرممکن خواهدبود. باوجودآن که جامعهء ما، مانند هر جامعهء دیگر از تفاوت های گوناگون و تنوع مجموعه های سرمایه های اجتماعی برخوردار است ؛ با آن هم از اشتراکات بسیاری در عرصه سرمایه های اجتماعی برخوردار می باشد که می تواند ما را در دست یابی به تفاهم و ساختن جامعه ملی یاری رساند. مهم این است که نخبه گان مربوط به عرصه های مختلف ( اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی و...) جامعه این موضوع را درک نموده و چگونه گی آن را به صورت جدی و دقیق مورد مطالعه و ارزیابی قرارداده و راهکارهای مناسب و قابل تطبیقی را ارایه دارند. همانطوری که سرمایه های فرهنگی جامعه به عنوان نمونه يی از کته گوری سرمایه های اجتماعی ذکرشد، موضوع حرکت و دست یافتن به یک ساختار مشترک کلامی و ارتباطی و رفتاری از جانب نخبه گان علمی و فرهنگی می تواند به پریشانی و اصطحکاک های انحرافی خاتمه بخشیده و زمینهء تقریب و همسویی اجتماعی و تفاهم را بین اقوام و مناطق مختلف کشور، با استفاده از امکانات موجوده و موقعیت های مناسب پیش آمده و بسترهای فراهم شدهء اجتماعی تقویت نموده وعینیت بخشید. لازم به یادآوری است که تحقق این آمال ها همانگونه که نیازمند تلاش و کوشش و ارادهء جدی نخبه گان جامعه می باشد ، از لحاظ اجتماعی و تاریخی نیز بایستی پروسهء لازم را طی نموده و از حوصله مندی اجتماعی و تاریخی کارگرفته شده و از هرگونه شتابزده گی جلوگیری شود.