شريف سعيدی

اروپا جان دلم را جال کردی

 

 

 

 دوست ارجمندم  عکاس روزهای خون وخطر نصر الله پيک نمايشگاه عکسی در فينلند برگزار کرده بوده است. گزارش آن نمايشگاه را برای يار منزويش فرستاده بود. با ديدن يکی دوعکس  از آن نمايشگاه اندر ورزشگاه به ياد چند دوبيتی نيمه طنز ونيمه جدی خود افتادم. بدين وسيله يک عکس ازآن نمايشگاه وچند دو بيتی از خود برايتان می گذارم.

شريف سعيدی

 

 

الا دختر بروسلی پیش توهیچ

بزن مشتی کلی  را در خودش پیچ

جکی جان را برو یک چشم غره

که چشمانش شود پیش رخت قیچ

 

 

به پاکن کفش زیبای ادیداس

به میدان آی وتوپت را بکن پاس

بزن شوتی که گردد گول عاشق

بپر بالا وچیغی زن زاحساس

 

اروپا جان به جانت جامه ي شیک

به بازی می روی سوی المپیک

به میدان سخت تسلیم تو گردند

هزاره ، کرد، افغان، ترک وتاجیک

 

به جان خود لباس ورزشی کن

دو بازو را دو گرز آتشی کن

ناپلیون را بیار از اسپ پاین

بگیر اسپ سپیدش بزکشی کن

 

بلا را وبلارا وبلا را

ببینید ورزشی دلدار مارا

به یک نوبت گرفته از المپیک

برنز ونقره وجام طلا را

 

 

 

تو ره دیدم به دنبالت دلم رفت

به زنگ کاروانت  منزلم رفت

زمستان بود وچشمم در تو افتاد

به روی یخزده بایسکلم رفت

 

 

اروپا جان دلم را جال کردی

زدی توپی وبا آن حال کردی

به میدان برده توپ سرخ دل را

به روی خاک تر فوتبال کردی

 

اروپا جان دلم پیش تو بنده است

دلم از هردو عالم سخت کنده است

بیا روی چمن بازی کن ای جان

که این دل سخت باب توپ  دنده است

 

تذکر: اروپا نام دختر پادشاه شهر فنيق بود