میرحسین مهدوی

 

امیدوارم که حال شما خوب باشد ، آقای تره کی!

وقتی مقاله " نقش اقوام در پروسه ..." را خواندم ، نگران سلامتی داکتر صاحب تره کی شدم. کسی که بعد از یک عمر تحصیل و تدریس و تحقیق ، با نوشتن مقاله ای تمام خوانده ها و نخوانده هایش را در صفر ضرب کند باید نگران سلامتی اش شد. داکتر صاحب یا باید دچار تشویش های فراوان روحی شده باشند ویا در هوای نامی و نانی چنین به تئوریزه کردن خشونت کمر بسته باشند. اگردر اتاق های بحث در پاکتاک (Paltalk.com) و یا بعضی از محافل کوچک خرده روشنفکران افغان همواره جنگ قومیت جریان دارد و پشتون و تاجیک و هزاره و ... همچنان در حال زدن وکشتن همدیگرند آن جدال ها و جنگ ها تا حدودی قابل تحمل اند. زیرا تقریبا همه می دانند- حتی صاحبان آن بحث ها- که چنین جدالی بیشتر برخاسته از بیکاری و بی حوصلگی است اما وقتی که یک نویسنده صاحب نام ، دارای تحصیلات آکادامیک و سابقه فعالیت های فرهنگی فراوان خودش را از دار قومیت می آویزد و دست به خود زنی و خودکشی قومی می زند باید مسئله کاملا جدی باشد.

آقای داکتر باید بدانند که من از پایگاه قومی ام با ایشان سخن نمی گویم. من به عنوان یکی از سخنگویان اقلیت ها سکوتم را نشکسته ام. من اصلا کسی را به عنوان برادر بزرگ قبول ندارم تا بیایم و " سلسه مراتب اخلاقی " آنرا مراعات کنم. بنا براین همین ابتدای بحث باید آقای داکتر بدانند که برادر کوچک شان حرف نمی زند. کسی که سخن می گوید خود را به همان اندازه درمیراث فرهنگی سرزمینی که افغانستان نام دارد سهیم می داند که دیگران. من می توانم برادر شما باشم – البته در صورتی که شما بخواهید- اما توقع برادر خردی را از من نداشته باشید.از نظر من بحث اکثریت و اقلیت و برادر بزرگ و کوچک و هزاران کتره وکنایه دیگر متعلق به ما نیست. این واژه ها و ترکیب ها و تعبیر ها ساخته دست سیاست بازان اند تا با استعمال هر کدام شان – در مواقع خاص – عده ای را بفریبند و نانی به کف آرند.از آقای تره کی به عنوان یکی از تحصیل کردگان و فرهنگیان این نسل کسی توقع ندارد که با شمشیر ملا عمر سخن بگوید. اگر ملا عمر پشتون است و از تبار آقای تره کی ، این مسئله هیچ ربطی به جایگاه اجتماعی ، اندیشه ، تفکر و رسالت های انسانی آقای تره کی ندارد. متاسفانه این نوشته نشان داد که ملا عمر تفاوت های فراوانی با اقای تره کی داشته و دارد. یکی از این تفاوت ها این است که خود را در جامه دیگران نمی پیچد. مثل مرد می گوید " هزاره یا باید پشتون شود یا بمیرد". اما آقای تره کی هم دم از دموکراسی می زند و هم زیر عبای ملا عمر نماز خفتن می خواند. هم از نقش اقوام در ایجاد حکومت ملی سخن می گوید هم از احترام به " سلسه مراتب اخلاق برادر بزرگی " . آقای تره کی حد اقل باید تکلیف خودش را با خودش روشن کند. تکلیف دیگران خیر است. بالاخره ایشان به دموکراسی باور دارند یا به سیستم " امر به معروف و نهی از منکر" عموزاده های گرامی شان؟ اگربه بحث خردورزانه در گستره اندیشه و دموکراسی در وادی سیاست باور دارند باید بدانند که محور خرد و مدرنیته انسان است. این انسان نه برادر بزرگ است نه برادر کوچک . نه پشتون است و نه هزاره . نه مسلمان است و نه کافر. این انسان ، انسان است. آقای داکتر باید بدانند که در سیستم " سلسه مراتب اخلاق برادر کلانی " حرف زدن از نقش اقوام یک حرف مفت است. وقتی که باید برادر کلان برادر کلان باشد ، همه نقش ها و نقد ها از آن اوست. دیگران – اقلیت ها – باید دست بر کمر خدمت سلطان کنند. آقای تره کی ، اگر چنین باوری دارند باید پاسخ گوی تمام جنایات تاریخ گذشته افغانستان باشند. چون نقش ها از آن ایشان و اجداد شان بوده است. من در جایی نوشته ام که تاریخ افغانستان غیر انسانی ترین تاریخ جهان است و حالا اضافه می کنم- با توجه به اعتراف جناب تره کی - که عامل این تاریخ غیر انسانی باید به بشریت پاسخ بگوید. آقای تره کی از کنار قتل عام امیر خون آشام عبد الرحمن خان چنان می گذرند که گویا از کنار سایه بیدی گذشته اند. از کنار جرم و جنایت ملا عمر چنان با افتخار واحترام می گذرند که گویا از وادی رحمت گذشته اند. آقای داکتر اگر خوابند کسی باید زحمت بکشد و این اندیشمند بزرگ را از خواب گران شان بیدار کند. اگر بیدارند بهتراست چشم هایش را باز کنند. افتخار به گذشته ای خون بار ، جنایت ، غارت و چپاول افتخار نیست.

در قرائت فاشیستی آقای تره کی از بحث قومیت ، واژها چنان بیرحمانه مورد استفاده قرار می گیرد که جان آدمیان در کارگاه جنازه سازی امیر عبدالرحمان خان. قضاوت های کلی و غیر علمی و تعمیم جزء به کل و رسیدن از ضعرا به کبرا- در بحث منطقی – سراسر نوشته شتاب آلود و خشماگین این برادر بزرگ را پر کرده است. نمی دانم از نظر علمی " وحدت ملی اقوام در سایه سلسله مراتب اخلاقی برادر کلان" چه مفهومی دارد؟ وحدت ملی یعنی ذوب شدن واحد های خرد در وجود یک واحد کلان. وجود موجودی به نام برادر کلان – و توقع حفظ آن سلسله مراتب ذلت بار- ذات وحدت ملی را خدشه دار می سازد.وقتی هرکسی قرار است هویت خود را داشته باشد و ساز برتری طلبی و بیش خواهی را بنوازد، به راستی وحدت ملی همان چیزی نمی شود که شده است؟

آقای داکتر باید بدانند که وحدت ملی – در فرایند ملت سازی – چیزی نیست که با شعار برادری حتی قابل دسترس باشد.چه برسد به اینکه اعتقاد به حفظ سلسله مراتب اخلاقی احترام به کلان ها و کلان تر ها داشته باشیم. وحدت ملی تنها با تعریف شفاف منافع ملی و راه های رسیدن به آن معنی می یابد و جان می گیرد. در سیستمی که در آن منافع برادر بزرگ جای منافع ملی را گرفته است حرف زدن از منافع ملی یک دروغ بچه گانه است. به راستی داکتر جان یادشان رفته است که تا همین سی سال پیش بعضی از اقوام افغانستان تنها به دلیل قومیت اجازه ورود به بعضی از رشته های دانشگاهی را نداشتند. مقامات عالیه نظامی شامل حال شان نمی شد . در سیستمی که شما دیگران را – چه تقسیم بندی دموکراتیکی !- تنها جوالی و سقاب بخواهید و خودتان را وارث تاج و تخت ، اگر حرفی هم از منافع ملی به میان بیاید ، یک دروغ شاخداراست.

داکتر صاحب تره کی در قسمت دیگر از بیانیه شان آورنده اند:فعلا مسئولیت ختم جنگ به دوش ائتلاف اقوام اقلیت است که با داعیه عمومی استقرار حکومت مرکزی و ملی که " برادر بزرگ" علم آنرا بر افراشته نگاه داشته است ، آهنگ جدال دارد. داکتر جان باید قبول کنند که واقعا خواب تشریف دارند. واقعا چشم های مبارک شان در طول این سال ها بسته بوده است. واقعا مغز مبارک شان چندان توانای فهم درس هایی را که خوانده اند نداشته است. داکتر جان باید بداند که این حرف های شان از همه چیز بیشتر به یک قومنده نظامی شبیه است تا به یک متن علمی و مستند. چه کسی در حال حاضر در برابر این دولت – به تعبیر شما دولت برادر بزرگ – قد علم کرده است. چه کسی از پاکستان و کشورهای عربی مرگ را به افغانستان وارد می کند؟ چه کسی آرامش مردم افغانستان را بهم می ریزد؟ به راستی منظور شما از ائتلاف اقوام اقلیت چیست؟ ترکیب های دست ساز شما آنچنان جعلی و غیر واقعی اند که آدم را هم نسبت به عالم بودن تان به شک می اندازد هم نسبت به عاقل بودن تان. اگر منظور شما از ائتلاف اقوام اقلیت ، ائتلاف شمال باشد که آن ائتلاف خود جاده صاف کن فضای جدید بوده است. درضمن اتئلاف شمال ائتلاف اقوام اقلیت نیست. شما با صدور احکام کلی و نتیجه گیری های غیر علمی متاسفانه به این نتیجه رسیده اید. همانگونه که ائتلاف شمال ، ائتلاف اقوام اقلیت – به تعبیر شما- نیست . طالبان نیز ائتلاف اقوام اکثریت – باز به تعبیر شما- نیست. طالبان یک جناح سیاسی است و ائتلاف شمال جناح سیاسی دیگر. اینکه ذهن شما افراد عادی جامعه را تنها به دلیل همزبانی و هم نژادی به یک جناح سیاسی پیوند می زند مشکل خود شماست. به راستی در آن بند از نوشته تان ، مراد تان از" برادربزرگ " ملا عمر نیست؟ چون تنها کسی که با قرائت فاشیستی شما از نظام سیاسی موافق است این ملای یک چشم می باشد.

در بسیاری از موارد داکتر صاحب به جای استفاده از ضمیر مفرد " من " از ضمیر جمع " ما" استفاده کرده است. من نمی دانم که نویسنده آن مقاله چند نفر است. آنچه که در پیشانی آن مقاله درج شده نشان می دهد که شورای مرکزی " حزب افغان ملت" آنرا ننوشته اند. کسی هم بیشتر ازیک " داکتر عثمان روستار تره کی " را نمی شناسم. به راستی مگر ما چند داکتر تره کی داریم که باهم یکجا شده باشند و این بیانیه انقلابی را در دفاع از ملا عمر تریبت داده باشند؟ شاید هم جناب داکتر صاحب با ادبیات فارسی چنان بیگانه باشند که ندانند ضمیر جمع به جای ضمیر فرد استفاده نمی شود. یا اینکه داکتر صاحب همانند شاهان وسلاطین مقام شان را آنچنان از دیگران بالاتر قلمداد کرده اند که به یک نفر بودن قناعت نکرده و خود را جمع پنداشته اند. به راستی که این نوشته نشان می دهد " برادر بزرگ " خواهی در وجود افراد است ورنه اقوام افغانستان باهم هیچ مشکلی ندارند. حرف آخرم شاید این باشد که بعد از این من آقای عثمان تره کی را به عنوان برادر بزرگ خود – به مفاهیمی که گفتم- قبول دارم اما نه ایشان نماینده قوم پشتون اند ونه من نماینده قوم خاصی.