بحـــران ایـــــران وتـأثیــــرات آن بـــرمـنـــطقـه

ملک ستیز

عضو مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر،

کوپن هاگن دنمارک

 

رهبر روحانـي ایران، آیـــت الله خـــــامنه یی،

با اظهارات صریحش چالش هوشـــــــــیارانه

یی به بـــــــازار نــفت جهان ارایـــه نمـــــود.

رهبر ایران خطاب به امریکا، موضع دولتش را چنین بیان نمود:" اگر امریکا به کوچکترین خطایی در مورد ایران مواجه شود، دوران اقتصادی مواد نفتی جهان به خطر مواجه خواهد شد". این در حالیست که اتحادیۀ اروپا با تواضع بیشتر، ایران را بر میزهای مذاکره دعوت می نماید. طرح این مسأله از سوی چهارمین قدرت بزرگ نفتی جهان نمی تواند ساده تلقی گردد. ایرانیان صریحأ می خواهند بگویند که مداخلۀ نظامی در ایران پیامدهای فجیعی برای بشریت خواهد داشت. به دنبال پخش این اعلامیه، اتحادیۀ اروپا، مسؤول امور بین المللی اش، خاویر سولانا، را به تهران فرستاد تا با ایران در مورد برنامه های غنی سازی اش با بینش بازتر و مدارای بیشتر مزاکره نماید.

آقای سولانا پیام شش ابر قدرت جهان را با خود داشت، امریکا، در حالی که مداخلۀ نظامی را به ایران بعید نمی دانست، اکنون با اتحادیۀ اروپا پیوسته است و به مذاکره و حل سیاسی اوضاع تأکید می نماید. خاویر سولانا قبل از آن که به ایران برود به اسراییل سفر نمود. دیدارش در تل ابیب بیانگر آنست که اسراییل نیز حرفهایی دارد و اسرایل با اروپا و امریکا مثلثی را ساخته است و حرفهای مشترکی برای ایرانیان دارند. سازمان استخبارات اسراییل (موساد) سابقۀ زیادی در ایران، از دوران شاه، دارد که تا هنوز هم این نطفه ها فعال اند و می توانند برون از منظر حوادث نباشند.

احمدی نزاد تا اندازه یی حمایت روسیه و چین را درجریان اجلاس پیمان شانگهای در چین بدست آورد. درین اجلاس، که نمایندگان کشورهای آسیای میانه در مورد همکاریهای منطقه یی خویش بحث می نمایند، ایران، افغانستان و پاکستان، به عنوان شرکت کنندگان مهمان، حضور داشتند. شرکت ایران درین اجلاس بیانگر آنست که ایرانیها درنزدیکی با کشورهای آسیای مرکزی، به هواخواهان خود می افزایند و از فضای مکدری که میان امریکا و ازبکستان ایجاد شده ( مناسبات سیاسی میان امریکا و ازبکستان پس از حضور نظامی امریکاییها در حمله به افغانستان از طریق خاک ازبکستان به سردی گراییده است) استفادۀ جالبی نماید.

اما در سیاست امریکا یک نوع دوگانگی نیز به مشاهده می رسد. چندی پیش دونالد رامسفلد در جریان کنفرانسی در سنگاپور با سخنان شدید و تهدیدآمیز ایران را به تولید سلاح اتومی به بهانۀ غنی سازی انرژی اتومی متهم نمود، درحالی که فقط یک روز بعد داکتر کاندولزا رایس بر ستراتژی دوامدار مذاکره درین زمینه پافشاری نمود. فکرمی شود این"دونگری" در مورد ایران- سیاست عمدی و جدیدی از سوی ایالات متحده باشد؛ تا از یکسو بر جدی بودن امریکا بر کنترل میزان اتومی جهان تأکید نماید و از سوی دیگر به دیپلوماسی نیز شانس بیشتر دهد. اما برعکس امریکا، موضع ایران بر ادامۀ انکشاف و غنی سازی اتومی قوی تر می گردد. دکتورین نظامی امریکایی می دانند که برای آنها ايران آنقدر ضعیف و کوچک نیست که بتوانند به آن حمله نمایند و آنرا تصرف کنند. از سوی دیگر عملیات امریکا به عراق نشان داد که آنها چنانی که انتظار می رفت، قابلیت و موفقیت چندانی نداشتند. حمله بر تأسیسات نظامی و نفتی ایران مشکلی را حل نخواهد کرد، برعکس امریکا را شدیدأ بیشتر ازین بدنام خواهد نمود.

قدرت اتومی دستور انقلاب اسلامی،

به نظر می رسد که ایرانیان به مشکل بر توقف کامل غنی سازی موافقت نمایند. جمهوری اسلامی ایران غنی سازی اتومی را بزرگترین دستور و دستاورد اسلام انقلابی خویش می شمارند. آیت الله خمینی رهبرانقلاب اسلامی بر اصل قدرتمند شدن جمهوری اسلامی ایران توجه خاصی داشت و همیشه پیروانش را براین اصل هدایت می کرد. امروز که هفده سال از مرگش می گذرد، دولت جمهوری اسلامی ایران بیشتر ازهمیشه همنواتر و متحدترعمل می کند. نبود بدیل سیاسی در برابر چنین مسیری نیز می تواند یکی از عوامل مهم یکه تازی این خط به شمار رود. انتخاب محمود احمدی نژاد، پیرو بی قید و شرط خط خمینی، موضع هواخواهان قدرت طلبانۀ سیاست امروز ایران را برملا می سازد. احمدی نژاد چندی پیش نامه یی به رییس جمهور بوش فرستاد. این نامه حاوی یک پیغام بود وآنهم این که امریکا نمی تواند پیامش را یکجانبه مطرح نماید و یا ایران را دست کم گیرد. گمان اغلب برین است که اصلاح طلبان نیز با خط حاکم نزدیک تر می گردند و جدال مذاکره با امریکا درین راستا سرد می شود.

 

نقش روابط با اهمیت افغانستان و عراق با ایران،

ایران- عراق

جریان نهادسازی دولتی در عراق خلاف انتظار خیلی به کندی و همراه با معضلات به پیش می رود. امریکا با وجود تلاشهای متداوم هنوز درگیر جنگ در عراق است. ادامۀ جنگ، بحران قدرت، تزلزل در افکار عامه در مورد اعتماد به امریکا، نبود هماهنگی جامعۀ بین المللی در مورد حمایت نظامی از عراق و بی ثباتی امنیتی موضع امریکا را ضعیف و نقش تأثیرگذار ایران را قویتر ساخته است.

ایران نقش مهمی بر اوضاع عراق دارد. در واقع هرچه در عراق پیش می آید انگشت ایران بر آن نمایان است. آبادان ایران سهلترین راه و بندرگاه میان این دو کشور به شمارمی رود و به سادگی خاک دو کشور را ازین جا می توان دید؛ اما این دید آنقدر ساده به نظر نمی رسد، در آن سوی مرز نظامیان امریکایی جابجا شده اند و درین سوی مرز سیلی از نفت جاری است. نزدیکی دولت جدید التأسیس عراق با امریکا، این سوی مرز را چندان مشوش نموده که بر نقش ازین بیش فعالتر بر آن سوی مرز می اندیشد. عراقیها می خواهند امریکا در کشورشان باقی بمانند، در حالی که ایرانیها حضور امریکا در عراق را خطر جدی بر منافع ملی خویش می دانند. از سوی دیگر امریکا نقش ایران را در منطقه به خوبی می داند. امریکا می داند که ایران به یک قدرت منطقه یی مبدل گشته است و بدون ایران نمی شود منطقه را با خود داشت. جان بولتن سفیر دایمی ایالات متحده در سازمان ملل متحد، که از سیاستمداران مهم ستراتیژی جدید امریکاست، می گوید: " ما می توانیم با ایران برمیز مذاکره بنشینیم و فضایی را ایجاد کنیم که ایران را سر جایش بنشانیم؛ چنانی که با لیبیا چنین کاری صورت گرفت". چنین به نظر می رسد که امریکاییها نمی خواهند راهی را که باعراق در پیش گرفته اند، با ایران دنبال نمایند. امریکاییها به لنگر نظامیِ که ایران در منطقه هموار کرده است، هوشیاراند.

افغانستان - ایران،

افغانستان نقطۀ دیگریست که ایران را به "ساندویچ" دکتورین امریکا می توانست تصویر دهد. آنها به این اندیشه بودند که ایران را می توانند از دو سوی عراق و افغانستان به ساندویچ خوش مزه یی مبدل نمایند؛ ولی حوادث طوری پیش آمد که اشتها برای چنین ساندویچی خیلی وافر بوده و خوردن آن، که با زهر اتوم آغشته گشته، می تواند کاملاً کشنده باشد. در سالهای 1960- 1970 امریکا قرارداد سینتو را با ترکیه - ایران و پاکستان، که در آن زمان بهترین دوستان امریکا در منطقه به شمار می رفتند، بست. هدف مهم این کمربند، ساختمان سدی بود در برابر اتحاد شوروی سابق برای پیشروی به آبهای خلیج فارس. اکنون امریکا این هراس را با خود دارد که عراق- ایران و افغانستان در درازمدت همچو برنامه یی پی ریزند و این دیوار به گونۀ جدیدی اعمار گردد، تا امریکا نتواند به سادگی ازین دهلیز بگذرد. ایران، عراق و افغانستان ملتهای مسلمان هستند، ایدیالوژی مشترکی دارند و جمهوریهای اسلامی اند. این روشن است که عراق و افغانستان دولتهای وابسته به جهان غرب دارند، ضعف اقتصاد و نبود ثبات از عوامل مهم این وابستگیهاست؛ ولی نکات مهم دیگری درین دیدگاه موجود اند که می توانند شایان توجه غرب باشند: 1. عراق از دید جیو اکونومیک و 2. افغانستان از دید جیوپولیتیک. عراق در عطف توجه اقتصادی جهان قرار دارد، عراق ازغنی ترین قدرتهای نفتی جهان به شمار می رود. این مسأله می تواند از سازند ه ترین موارد حضور چشمگیر امریکا در خلیج باشد. افغانستان از دید موقعیتش می تواند اهمیت فراوانی را برای امریکا داشته باشد. حرف معروف سیاسیون " آینده بدست کسیست که آسیای میانه را با خود دارد"، درسیاست روز امریکا جا دارد.

حضور امریکاییان درافغانستان تضمین با اهمیتی است برای رسیدن به این هدف؛ اما ایران ازین دو امتیاز، هردو را باخود دارد، ایران کشوریست با نفت وافر و دارای اهمیت مهم جیوپولیتیک.

فکر می شود که با درنظرداشت این اهمیت، امریکا با ایران کنار آید و زمینه های رفع بحران میان هردو فراهم آید. دیپلوماسی نمی تواند بپذیرد که امریکا به مصاف جنگ خواهد رفت. به احتمال زياد آمريکايیها و اروپايیها وضعيت ايران را به مثابۀ قدرت اتمی خواهند پذيرفت، چنان که هند، پاکستان و اسراییل را می پذیرند؛ اما تلاش برای محدود کردن فعالیتهای اتومی ایران، در اجندای سیاست خارجی شان وجود خواهد داشت. درین زمینه روسیه و چین می توانند میانجی خوبی برای حل این قضیه باشند. امریکا همچنان به خوبی از همسایگان همتبار ایران - عراق و افغانستان استفاده خواهد کرد. البته نقش عراق و افغانستان را در حل این قضیه نمی توان نادیده گرفت.

بجاست که آقای هوشیار زیباری، وزیر خارجۀ عراق، برای رفع معضلۀ امریکا- ایران از نام دولتش پیشنهاد مذاکره نمود و به همین تر تیب داکتر رنگین دادفر سپنتا، وزیر امور خارجۀ افغانستان، پیشنهاد میانجیگری کرد. با درنظرداشت هرآنچه گفته آمدیم، می شود تصور نمود که با وجود بحرانهای عمیق درگیر، عراق و افغانستان می توانند نقش جالبی را در امنیت منطقه و رفع این معضل داشته باشند.