سخنی چند با دولت  و معلولين

تظاهرات شماری از معلولين به رهبری « انجمن واحد معلولين » ، يک بار ديگر توجه را به مسايل و مشکلات  معلولين در افغانستان  جلب نموده است .

در اين شکی وجود ندارد که افغانستان به علت جنگ های خانمانسوز نزديک به سه دهه و نيز به علت فقر و عقبمانی ، يکی از کشورهايی است که درصد معلولين در آن نسبت به ساير کشورها بسيار بلندتر است  و معلولين افغانستان در همهء زمينه ها با مسايل ، دشواری ها و محروميت های استخوانسوز مواجه اند .

بلی ، شکايات معلولين در مورد عدم توجهء دولت به مسايل معلولين و ديگر مصدومين و نيز اقشار مستمند جامعه ، برحق است و نياز به آوردن سند و مدرک ندارد . تا به حال دولت در اين زمينه هم به سان زمينه های ديگر حتّا برنامهء مشخص و مؤثر کاری را ارايهء نداشته است تا چی رسد به اين که کار در خور توجهی را انجام داده باشد .

و امّا ، تا جايی که به خواسته های مطروحه از سوی  مسؤولين انجمن ياد شده بر می گردد ، متأسفانه بايد گفت که  اين خواسته ها  قابل تأمل اند . به گونهء نمونه  اين خواسته  که دولت بايد به « دو ميليون معلول » ماهانه پنج تا ده هزار افغانی معاش بدهد ، به هيچ وجه عملی نيست . عملی نيست زيرا برای اين کار ماهانه 10 الی  20 ميليارد افغانی و ساليانه 120 الی 240 ميليارد افغانی بودجه لازم است . از سوی ديگر از ميان اين صدها هزار معلول ، تنها يک درصد کوچک توانايی انجام کار را ندارند . ديگر معلولين احتمالاً يک درصد معيين از توانايی کار را در اثر معلوليت از دست داده اند .

« انجمن واحد معلولين » و انجمن ها و نهادهای ديگر معلولين بايد برای حل مسايل و مشکلات معلولين طرح ها و ابتکارات عملی ، مؤثر و سازنده يی را ارايه دهند،  نه اين که معلوليت را  وسيله يی جهت تأمين معيشت جلوه دهند .

من به حيث کسی که خود با داشتن معلوليت جسمی دارای درجهء  بلند  محکوم به نشستن بر ويلچير هستم و زمانی به حيث بنيادگذار « انجمن ملی معلولين و معيوبين افغانستان »  و رييس منتخب  آن انجمن در زمينهء  حل مسايل و مشکلات معلولين طرح ها و برنامه های کاريی  را ارايه کرده بودم و فعاليت هايی را به راه انداخته بودم ، خواهران و براداران همسرنوشت خويش را به واقعبينی و سهم گيری مسؤولانه و فعال در امر بازسازی معاصر افغانستان و ايجاد يک جامعهء مبتنی بر عدالت اجتماعی ، فرا می خوانم . به نظر من معقول ، سازنده و عملی است تا  معلولين حل مشکلات و مسايل خود شان را در چنين  چهارچوبی جستجو کنند . به باور من ، معلولين بايد خواسته هايی را مطرح کنند که هم معقول و منطقی باشد ، هم عادلانه و قانونی و هم ممکن  و عملی .

بازسازی افغانستان در مقياس شايد و بايد ، از جمله نيازمند بسيج  تمام  نيروی بشری مستعد به کار در افغانستان است . معلولين يک بخش اين نيروی کار را تشکيل می دهند . در ميان معلولين از اشخاص دارای سطوح مختلف تخصص گرفته ، تا کسانی که مايل و مستعد به کسب حرفه و تخصص اند ، کم نيستند . بنأً ، مسألهء بازتوانی فزيکی ، حرفه يی و اجتماعی معلولين ، تنها بعد بشر دوستانه ندارد ، بل اهميت اقتصادی و اجتماعی نيز دارد .

البته اين خواسته عادلانه است که دولت بايد برنامهء مشخص و عمليی را برای حل مسايل و  مشکلات معلولين طرح نموده و به اجرا بگذارد و در طرح و تحقق اين برنامه بايد خود معلولين هم سهم فعال داشته باشند . در اين برنامه از جمله بايد نکات آتی مورد توجه قرار بگيرند :

- ايجاد آسايشگاه برای آن عده از معلولينی که توانايی کار و زيست مستقل را کاملاً از دست داده اند و نيازمند مراقبت های دايمی طبی اند .  کسانی که شامل اين دسته اند و خانواده های شان را از دست داده اند ، بايد به درجهء اول حق اقامت در اين آسايشگاه ها را داشته باشند

- فراهم آوری وسايل و زمينه های  بازتوانی جسمی برای معلولين نيازمند

- فراهم آوری زمينه ها برای بازتوانی  حرفوی  برای همهء معلولين ، صرف نظر از علت معلوليت 

- کار پيگير ، همه جانبه و برنامه ريزی شده  برای ادغام مجدد معلولين در جامعه به مثابهء شهروندان تام الحقوق ، فعال و مثمر

- دسترسی سهل معلولين  به خدمات طبی مناسب

- منع هرگونه تبعيض در برابر معلولين

در روشنی اين که چند ميليارد دالر از به اصطلاح کمک های بين المللی برای بازسازی افغانستان  به کام  دم و دستگاه های سيری ناپذير ملل متحد و  NGO های خارجی  و ياران داخلی شان ريخته است ، طرح اين خواسته که بايد از اين مبلغ مشتی هم برای معلولين کمک می شد ، چندان غير منطقی نيست .  و امّا ، اين که « انجمن واحد معلولين » نتوانسته است در ميدان باز و فراخ  NGO بازی ، بخشی از کمک های بين المللی را جلب کند و به نفع حل مسايل حاد و اساسی معلولين به کار اندازد ، نشان می دهد که مسؤولين انجمن در اين زمينه  توانايی چندانی  از خود نشان نداده اند .

به هر رو ، آن چی را که بر سر کمک های بين المللی برای بازسازی افغانستان می گذرد  چيزی کمتر از سودجويی غير انسانی از مصيبت يک ملت نمی توان ناميد . دولت افغانستان بايد روی اين مسأله با جامعهء بين المللی وارد مذاکرات روشن و شفاف شود و همه مراجع ، نهادها و عناصری که در مورد سرنوشت افغان ها و افغانستان دلسوزی واقعی دارند و يا کم از کم   امر صلح ، ثبات و امنيت در افغانستان را مهم می دانند ، بايد با استفاده از همه امکانات مناسب  در جهت پايان دادن به شيوهء کنونی مصرف کمک های بين المللی و اتخاذ روش ها و شيوه های کاربرد مؤثر کمک های بين المللی در مسير بازسازی واقعی و وسيع المقياس  افغانستان ، فشار وارد نمايند . معلولين نيز بايد سهم خود را در اين زمينه ايفا بکنند .

کارنهادهايی که مدعی نماينده گی از معلولين هستند ، در کنار دفاع از حقوق عادلانهء معلولين بايد به آنان راه های ورود به زنده گی فعال و مؤثر اجتماعی را نيز  نشان بدهند. شکی وجود ندارد که معلولين می توانند با به  راه انداختن ابتکارات سازنده در عرصه ها و سطوح گوناگون ، از کانال های غير دولتی هم يک بخش از مشکلات و مسايلی را که با آن مواجه اند ، حل بکنند . در اين زمينه مثال های خوبی را می توان ارايه نمود : مثلاً سال ها پيش معلولين با تأسيس دستگاه قالينبافی در شهر مزار شريف ، نشان دادند که چی گونه بدون دريافت اندک ترين کمکی از دولت ،  می توان مسألهء  آموزش حرفوی و اشتغال به کار دارای درآمد مناسب را با مساعی جمعی خود معلولين و استفاده از امکانات محلی حل کرد . اين ابتکار در نخستين گام توجهء مراجع مربوطهء ملل متحد را جلب کرد و سبب گرديد تا اين ابتکار مورد پشتيبانی و تشويق ملی و بين المللی قرار بگيرد .

از سوی ديگر ، دولت و از جمله آقای کرزی بايد نشان بدهند که برای شنيدن شکايات معلولين گوش شنوا دارند و آماده اند تا خواسته ها و طرح های معقول و سازندهء معلولين را مورد توجه قرار بدهند . در غير آن مشکلات معلولين می تواند عوارض ناگوار اخلاقی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و حتّا سياسی را به باور بياورد و دولت و جامعه را با دشواری های جديی مواجه بسازد .