کاکه تیغون

 

مستر! برای شما حقوق بشر لازم ؟

فقط بیست و چهار ساعت می شد که کاکه تیغون قسم خورده بود دیگر قصۀ پارلمان و پارلمانی های ما را مُفت کند و مدتی بر ریش قلم خویش نخندد.

ولی مگر می شود؟ کاکه تیغون که از گناه همه بگذرد به این معنا نیست که جهان گل و گلزار خواهد شد و حق به حقدار خواهد رسید.

همین امروز خبر آمد که نزد برخی از پارلمانی های ما این تصور ایجاد شده که گویا " حق " از انواع خوردنی ها می باشد. در امتداد همین تصورعارفانه ، شنیده شد که همان ها می خواهند اعضای کمیسیون مستقل حقوق بشررا به دلیل جاسوس بیگانه بودن

از این به بعد ، خود گلچین نمایند.

واضح است آن های که دُم های شان به غیر از پارلمان به چندین جای دیگر نیز گره خورده است با یک پا داخل پارلمان هستند و با یک چشم بر قضایا نظر می افگنند. در غیر آن چه معنا داشت که بگویند، کمیسیون حقوق بشر به دستورخارجی ها ایجاد شده است. مگر این پارلمان خود به دستور خارجی ها ایجاد نشده است؟

یادش به خیر چه دورانی بود، بازار ِگرم ِ جنگ سرد که نه پارلمانی داشتیم و نه پارلمانی های. احیانا ً هم اگر آن روزها، روبروی برخی پارلمانی های امروزی، نام پارلمان را بر زبان می آوردی، برق آسا، کمترین خدمتی که در حقت انجام می دادند این بود که از یک خایه آویزانت کنند.

برای کاکه تیغون از اول هم معلوم بود که این ها اول از حقوق بشر شروع کرده و آهسته آهسته آن را حقوق غیر بشر می سازند و در آخر کار دعوای حقوق خود را خواهند نمود- یعنی دعوایی که اصلا ً بر سر ملا نصرالدین معلوم می شود، واقعا ً بر سر  ملا نصرالدین نیست، بلکه این بار نیز بر سر لحاف ملا نصرالدین است. وگرنه، از آن قدر بیگانه پرستی های که این ها کردند، اگر صدم حصۀ آن را خدا پرستی و وطن پرستی می کردند، به یقین که جنت و پارلمان برای شان هزار بار تنگی می کرد.

افسوس که کاکه تیغون با داشتن پاسپورت آلمانی در جیب خود، حق ندارد در مورد بیگانه پرستی چیزی بگوید ورنه می گفت کشوری که روزی قشون یک بیگانه را تحمل نمی کرد، از دست همین مدعیان به حالتی افتاده که تحمل قشون سی و شش بیگانه برایش سهل تر از آب خوردن شده است.

مقصد این بود که آنچه در کشورما اهمیت دارد، حقوق بشر نیست بلکه کمیسیون حقوق بشر است.

" عدالت انتقالی " برخاسته از طرح های همین کمیسیون است. یعنی اگر شما اعضای این کمیسیون را در کنترول و اداره داشته باشید ممکن است بسیار چیز های انتقالی دیگر نیز بعدا ً از طریق آن عرضه کنید مثلا ً شرافت انتقالی، کرامت انتقالی، خیانت انتقالی، جنایت انتقالی و سر انجام یک روزی هم شاید که کمیسیون حقوق بشر انتقالی.

ناآگاهان که امروز با آگاهان چندان فرق ندارند می گویند که ممکن ملالی جویا از طرف پارلمان در این کمیسیون انتصاب شود. ولی شما خود می دانید که از شأن پارلمان به دور است که در مورد وکلای معلق و آنهم زبان باز و بدتر از آن، زن، چنین خطری درذهن آن خطور کند.

در رد این شایعه همین قدر کافی است بگویم که عیب ملالی جویا این است که ما و شرایط ما و پارلمانی های ما را نشناخته، برای کشوری که بیست و پنج میلیون نفوس دارد، لااقل حق پنجاه میلیون نفوس را ادعا دارد؛ ولی، آنچه به نظر من می تواند محال نباشد این است که پارلمان، رمضان بشر دوست را در این کمیسیون انتصاب نماید. برای این فرض ِ نامحال، دَم ِنقد سه دلیل می آورم:

ــ رمضان بشر دوست هنوز مانند ملالی جویا معلق نشده است.

ــ بشر دوست هنوز مانند جویا در پارلمان لت نخورده است.

ــ بشر دوست بر خلاف جویا این امتیاز را دارد که در نام او " بشر " آمده است.

با کمی برخورد تصوفی با قضایا ، می توان این ادعا را خیلی ساده به کرسی نشاند که رمضان بشر دوست ، اصلا ً برای همین کمیسیون حقوق بشر متولد شده است.

آنچه دلیل سوم ما را دل و جرأت بیشتر می بخشد " بشر دوستی " عجین شده در نام این شخص است که اگر پارلمانی های ما آن را تحت کنترول و اداره نیآورند، ممکن است که فردا خدای نخواسته، غایلۀ حقوق بشر عرصه را بر حق خواهی های بسیاری از  پارلمانی ها، واقعا ً تنگ نماید.

4 سپتامبر ، 2007 ، هامبورگ ، کاکه تیغون