پرسشی از حامد
دوشنبه 12 سنبلهء 1386 ساعت: 1:12
شما در یکی از نوشته های تان اشاره کرده بودید که در اثر ارتباط با خانواده یز دان شناس هاشمی خط و مشی فکری تان به خط فکری شریعیتی پیوند خورده است در حالی که یزدان شناس هاشمی یکی از طراحان جنگی و نابغه نظامی حزبی بود که در خرابیهای کابل نقش کلیدی داشت و همیشه یکی از طرف های در گیر بود و ماشین های حربی حزب وحدت چه از نظر مادی و جه از نظر فکری همیشه بدور محور هاشمی جرخ میزد و هم این اقا عضو بلند پایه حزب بود که همیشه مورد انتقاد شما بوده پرادوکس خلی جالب شکل میگرد یا هاشمی شریعتی را نفهمیده بود یا اینکه شریعتی به او جنین اموخته بود که جندان بعید به نظر نمیرسد چون نظرات شریعتی در بسیار موارد بیش از حد رادیکال است و یا اینکه جناب عالی شریعتی را از منبع درست در نیافته اید . تا جای که من میدانم هاشمی یکی از کسان بود که به شدت مخالف گفتگو با دولتی اسلامی در ان زمان بود و همین با عث شد که جنگهای بین الحزبی طولانیتر گردد استعداد و مهارت ایشان مزاری را متقاعد ساخته بود که می تواند در برابر مسعود قهرمان ایستاده گی کند که بالاخره با عث تضعیف مقاومت گردید و سر انجام دوران بکام طلبان چرخید امید وارم که درین زمینه روشنی بیاندازیذ
 
پاسخ  سمیع حامد
دوشنبه 12  سنبلهء 1386 ساعت: 9:9
دوست عزیزِ!

اول : از هنگامی که من سخن گفته ام زمانی است که هاشمی هنوز در فرانسه دانشجو بود...
دوم : چرا برخورد بنیادگرایانه با آدم ها داشته باشیم...یعنی این که هاشمی یا هر کس دیگر باید یک بار و برای همیشه شریعتیست یا هرکسیست دیگر شود...من نیزدر فقط یک مقطع با شریعتی همباور بوده ام...
سوم: حزب وحدت از جنایتکارترین حزب ها در افغانستان بوده است...من همیشه مخالف آن بوده ام... برشگاه اندیشه گی ما و هاشمی به سبب پیوستن او به حزب وحدت بود...حتا خانواده’ هاشمی به شمول خانمش داکتر لیلما با این پیوست سخت مخالف بودند و آن را جنایت میدانستند...هنگامی که دوستی برای من خبر داد و گفت : هاشمی شهید شد! گفتم : بد کرد!
چهارم :بی تردید هاشمی یک استعداد خارق العاده بود ...اما از دیدگاه وجدان سیاسی با پیوستن به حزب وحدت مرده بود...
پنجم : یک نکته’ دیگر را نیز نباید انکار کرد : هاشمی فقیر مرد...هاشمی سترجنرال بود اما هرگز بادیگارد و موتر و بارگاه نداشت...پیاده میرفت و برمیگشت...
 
ششم : مسعود و هاشمی و مزاری و سیاف ودوستم و... باهم گلیم خونین تراژیدی کابل را بافتند ...هر کس گوشه یی را ...هرکدام را در جای ویژه خود باید محکوم کرد ...
هفتم : تاریخیت را نباید ازیاد برد...هم در بارهء مسعود هم در بارهء هاشمی هم دربارهء هرکس دیگر...