از مجموعهء فردا جلسه داريم
احسان الله سلامگداي سياستمدار
آناني كه پيشتر از ما، دو سه لنگي و قره قلي كهنه كرده بودند، ميگفتند كه، مردم افغانستان حالا پاي چپ و راست شان را شناخته اند و موي را از شيرپيره ميتوانند جدا كنند اما بنده، كه آدم سر تمبهيي هستم، باور نميكردم. نگو كه روزي دروازهء خانهء مان كوبيده شد، وقتي چشم چپم را به دوربين در چسپاندم، گدايي ديدم خرجين به دوش وتياق به دست با گلوي پنديده. لحظهيي بعد اين بيد لرزان چشمهايش را بست و با دهان كف كرده، چنين بانگ زد:
- الله خير كنين بيادرا!
پودري هستم؛ شيركي هستم؛ شو و روز، خراب و تراب ده كنج خانه افتاديم؛ خدا بيكوكنارتان نكنه؛ دعا ميكنم، قاچاقبرتان به خير و خوبي از سرحد بگذره؛ از همو پودركها و شيركهايي كه به كلانا ميتن، يك مثقال خيركنين مسلمانا!
هاي ماموراي جيب سوراخ و روده شكاف!
خدا جيبهاي تانه به خرجين چرچين فروش تبديل كنه؛ الهي يك روز بيچاي پولي نشين؛ الهي اهل و اولاد تان روي اصلاحات اداري ره نبينه؛ الهي دشمناي «فساد اداري» ره خوار و ذليل كنه؛ از همو پولهايي كه بروتكهاي تانه چرب ميكنين، يك چيزكي خيركنين وطندارا!
اوبيادراي نماينده!
لچ هستم؛ قلچ هستم؛ ازسرماي اقليت و اكثريت جگرمه يخ زده؛ الهي خاك عدالته وردارين، به زر تفاهم بدل شوه؛ اگه يك پوستينك «ملي وحدت» داشته باشين، خير كنين وكيلا!
هاي مقامهاي كمرچنگِ چرخكزن!
بيبست هستم؛ كارشناس هستم؛ ناشناس هستم؛ الهي يك ثانيه از چوكيهاي چرخان بينصيب نشين؛ الهي درد و داغِ سكرترهاي تانه نبينين؛ به روي حبيبش، لندكروزرهاي تان محتاج «اندل» نشه؛ ازهمو بستهاي لق وپق اگه چيزكي مانده باشه، يك پايه گك خيركنين مومنا!
اووطنداراي شخ كلهء پوچكپران!
بيمين هستم؛ بيراكت هستم؛ مرميي شو و روز خوده ندارم؛ دعا ميكنم يك دقه بيپسلگد نشين؛ الهي داغ "دي.دي.آر" ره نبينين؛ از همو كلاشينكوفكهاي زير انبارتان، دو سه ميلك خير كنين او قومندانايم!
اوبيادراي زبان پران شكم چران!
الهي تمام عمر از چريدن سير نشوين؛ خدا بي دمبِي تان نسازه؛ بيست وسه سال «آشوب پياوه» خورده خورده، رودههايم سوراخ شده؛ اگه يك سيخك كباب قانونيت داشته باشين، خير كنين به نام خدا!
هاي شوقي گكهاي بازار آزاد!
بيكمپني هستم؛ بيشركت هستم؛ خدا سايهء امريكا ره از سرتان كم نكنه؛ الهي پيش اروپا سرخ روي شوين؛ خدا يك روز بيانجو نشين؛ از همو كمكهاي توكيو و برلين اگه يك پروژه گك خورد و ريزه مانده باشه، به نام ملل متحد خير كنين بيادرا!
اومدافع گكهاي حقوق بشر، او غمخواركهاي دموكراسي!
چاكر هستم؛ بيباور هستم؛ بيياور هستم؛ از سرماي بد گماني ميلرزم؛ الهي عسكركهاي تان، به خير و خوبي از عراق برآين؛ الهي پاي تان ده خار خاور ميانه بند نمانه؛ از همو پلنگاي عينك سياه اگه، سي چهل نفرك داشته باشين، به نام امنيت روان كنين، زور آورا!
هاي طرفداركهاي آزادي بيان!
بيصدا هستم؛ بينوا هستم؛ قلمايم ده خانه بينوك و نيچه افتادن؛ به يك قطره رنگ محتاج هستم، خدا بينوك و نيچي تان نسازه؛ سانسور، سانسور خورده، جان ده جانم نمانده؛ اگه يك كاسه گك شُلهء شيكبايي داشته باشين، خير كنين بيادراي زبان دراز!