رسیدن:  نشر : 10.03.2014  ؛ نشر : 10.03.2014 

زرغونه عبیدی

یک سووال از آقای کاوه شفق آهنگ *

 

زمانی که با آگاهی از محتوای کمپاین " تفکر، تحلیل و عمل" همکاری ام را آغاز نمودم میدانستم که آغاز آن با 8 مارچ استفادۀ مشروع از اهمیت جهانی این روز است و فراتر ازآن، از 8 مارچ تا 8 مارچ.

در تاریخ زندگی اجتماعی افغانستان، همواره تعداد نهایت محدودی از فامیل ها وجود داشته اند که در آن مادران و پدران خواسته و توانسته اند فرزندان دختر و پسر شان را مساویانه و عادلانه
،‌  آگاه،‌ با سجایا و اصول انسانی دنیای عاطفی، حقوقی و مدنی بزرگ نمایند. آنانی که غرق درین سعادت، با چشم و گوش بسته در افغانستان زندگی ننموده باشند میدانند که فقر و بیسوادی منشا بسیاری امراض جامعه اند. همچنان مرد سالاری که نتنها ناشی از فقر ،عقبمانی اقتصادی-اجتماعی و بیسوادی بلکه به علاوه ی آن دارای ریشه های تاریخی ، فرهنگی و مذهبی در جامعه میباشد، زندگی زن افغان را طاقت فرساتر ساخته است.

اگر از زیر لحاف گرم زنده گی های راحت خویش در غرب و زنده گی های راحت قشر مرفه در وطن برخیزیم، درک خواهیم کرد که زن افغان در بند بیعدالتی های جامعۀ افغانی و بخصوص
 با تنگ گردیدن روز بروز  حلقۀ تعصبات دینی بر گردنش، در زیر یک چادر و یا چادری برهنه یک عمر در لرزیدن و یخ بستن است.

این شرایط زن را چنان در اسارت نگهداشته
که انرژی اش در زیر بار وظایف ثقیل خانواده گی و توقعات مردش بمصرف و تحلیل میرود. از دیدگاه من- نه تنها به حیث یک انسان، بلکه از تجربۀ وظیفه ام به حیث دکتور ولادی نسایی در سالهای زنده گی ام در وطن- میتوانم با تاثر بگویم که آنچه از زن افغان در ختم یک روز زنده گی اش باقی میماند یک مریض و در ختم پنجاه سال زندگی اش تنها یک جسد است. و این مریض در حالت وخیم نتنها طفلش را شیر میدهد، هوسهای شوهرش را  
ارضا مینماید بلکه همزمان با امواج مسوولیت های زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکند.

در ارتباط به مخالفت با تجلیل از 8 مارچ از کاوه شفق آهنگ، مطلبی در ویب سایت افغان آسمایی و کانون مباحثاتی آسمایی نشر گردیده است که توجۀ تان را به آن جلب مینمایم . خواهشمندم انرژی حاصل از خواندن این تحلیل را در جهت مثبت ابراز بیان تان بکار ببرید و بی جا تنها به حرکت سر انگشت کلیک " لایک" اكتفا ننمایید.

کاوه شفق آهنگ "شاید" خاطرۀ اندکی از زندگی زن افغان و مصیبت هایش بخصوص در شرایط افغانستان داشته باشد، و اما او جامعه شناس است و اصولآ میداند و باید بداند که در جامعه ی ماقبل مدرن و جنگزده ی افغانستان وضع از چی قراراست. من همچنان او را به حیث نویسندۀ موفق کتاب " جزایر کوچک الفبا" از جملۀ بهترین شعرای مورد علاقۀ خویش حساب مینمایم- نویسنده یی که مورد توجۀ بخصوص نسل جوان قرار دارد . من کاوه شفق آهنگ را برای مقابله با جنایات بشریی که علیه زنان افغان در جریان است به کومک میخواهم.

من این تحلیل را به حیث خانه تکانی و پاککاری در رفع سوتفاهم ها، صحنه سازی ها و تیاتر های پیش و پشت پرده با اکثریت بازیکنان مرد میتوانم آرزو نمایم.

از قرار معلوم ایشان از تمام مصیبت ها و محرومیت های زن افغان و شرایط تاریخی مرد سالاری و دلایل آن، در جامعه افغانی اطلاع کامل دارند! به نظر چنین میرسد که در بیشتر موارد زنها به ذات خود مسوول این غلامی خویش و بادار سالاری مردان استند!؟

خوشبختانه چهار سطر ذیل در آخر گفته های وی بخصوص بنظرم خواندنی و به درد بخور آمد :

"من بر این باورم که بجای اینهمه داد و فریاد کردنهای تصنعی و الکی در هشتم مارچ، بهتر خواهد بود که آگاهانه برای ریشه کن کردن فرهنگ مرد سالاری و زن ستیزی "عمل" کنیم. از گپ های کوچک اما موثر آغاز کنیم، مثلاً متوجه استفاده ی اصطلاحات روزمره باشیم زیرا همین اصطلاحات کوچک، فرهنگ یک نسل بزرگ را می سازند. از همه اولتر باید خود خانمها این صدا را بلند کنند و با آگاهی بکوشند تا نخست فرهنگ مردسالاری را از اذهان خود ریشه کن سازند و نگذارند این فرهنگ در ذهنیت فرزندان شان ریشه بدواند. با چند مقاله ی شعار گونه و چند شعر تکراری برای موقف زن، نه احترامی به انسانِ زن کرده ایم و نه هم گامی بر داشته ایم برای بهبود وضعیت زن در جامعه. با حرمت!"

محترم آقای کاوه جان شفق آهنگ! از قرار معلوم شما مردی استید با بیان برهنه، بیایید بدون بازی با کلمات مروج و با راه حل های عملی با هم صحبت نماییم. بدون بحث های روشنتر از جانب شما این تحلیل میتواند تبر تعدادی از مردان را دسته بدهد
.

با عرض سوال "چگونه" و جواب بدرد بخور شما
...

***

مطالب مرتبطه با این نوشتار :

- کاوه شفق آهنگ: هشتم مارچ- تجلیل از زن یا اهانت بر زن؟

- صفحه ی ویژه ی آسمایی به مناسبت ۸ مارچ


 

---

* یادداشت : دکتورس زرغونه عبیدی خواهرم است. من ، او و سایر اعضای خانواده در زنده گی خصوصی در تمام خوشی ها و نیز ناخوشیها و دشواری ها در کنار هم قرار داریم . و اما ،‌ طبعن او و هر یک از اعضای دیگر خانواده ی ما  انسان های مستقل و دارای تفکر مستقل استیم  و الزامن در مورد همه ی مسایل همنظر نیستیم و بوده نمیتوانیم . از جمله درک من و  او از نوشتار آقای کاوه آهنگ همسان نیست. حمید عبیدی