04.2014 .25
میر عبدالواحد سادات
این نبشته را به جناب اسماعیل اکبر نویسنده و پژوهشگر نستوه وکتابفروش بی بضاعت افغان اهدأ مینمایم
اسماعیل اکبر
روز جهانی کتاب را گرامی میداریم
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) 23 اپریل را به حیث روز جهانی کتاب اعلام کرده است . در گرامیداشت ازین روز، حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد و« کتاب مدح » آن را « آب بحر » کافی نیست ، اما به ایجاز درین مختصر باید گفت :
در توصیف کتاب ، اهمیت ، ارزش و مقام والای آن در فرهنگ ، تمدن و تاریخ بشر ( در تمام کشور های جهان ) ، حرفهای بکر، نغز و جستارهای سودمند از بزرگان دین وددنیا بر جا مانده است.
ارزشمندی بزرگان فرهنگ و اربابان فکر و اندیشه در وجود کتابهای شان متبلور می باشد که میراث معنوی و ارزش مشترک برای ابنای بشر پنداشته میشود .
خوشبختانه در حوزه تمدنی و فرهنگ پرباری که افغانستان بدان تعلق دارد، از آریانا ، خراسان و تا امروز ، ستایش از کتاب و ارجگزاری به مقام آن مرتبت بلند وجایگاهی ویژه دارد.
قرنها قبل از قافله سالاران فرهنگ را ، در صنوف ابتدایی مکتب خوانده بودیم :
هم نشینی به از کتاب مخواه
که مصاحب بود گه وبیگاه
قدما کتاب را « رفیق شفیق » و « رهنما » لقب داده اند ، از حضرت جامی میآموزیم که :
انیس گنج تنهاهی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است
بود بی مزد ومنت اوستادی
ز دانش بخشدت هر دم گشادی
و از عراقی به همین ارتباط میخوانیم :
حریفی که از وی نیازرد کس
بسی آزمودم کتاب است و بس
متقارن به افاده « استادی بی مزد و منت » جامی ، از انگلیس ها جستار نغز وجود دارد :« کتاب معلمی است که بدون عصا و تازیانه ما را تربیت مینماید » .
خوب خواهد بود تا سخنان وخشورانه ماکسیم گورکی را زینت بخش این یاداشت نماییم که گفته بود :
« من خوبیهای خود را مرهون کتابهایم میدانم ، من عقل و قلبم را به وسیله کتابها بال و پر میدهم ، کتابها بودند که به من کومک کردند و ازین باطلاق گندیده بیرون آمدم وگر نه هلاک میشدم »
سخن روزولت را که گفته بود « کتاب ستون تمدن قرن (20 ) است » ، را میتوان چنین تداوم داد : کتاب ستون تمدن گذشته و حال بوده ، و خواهد بود ، به خصوص درین روزگار محیرالعقول رشد تخنیک و گسترش کهکشان انترنیت و امکانات فوق تصور آن ، مبرمیت و اهمیت آن فزونتر میگردد .
فکر می شود ، همین اکنون خطر بسیار جدی متوجه نسل جوان انترنیتی ، که به برکت امکانات این اعجوبه تخنیک با معلومات وسیع تجهیز میگردند ، همانا نخواندن منظم و مکمل کتابهای فخیم و گرانسنگ می باشد . ( البته در رابطه به انس و حشر و نشر ما با کتاب و احوال بی حساب و کتاب کشور ، و بازار کساد ناشران ، کتابفروشان و چماق سانسور ، ایجاب بحث های جداگانه را مینماید و مستلزم نقد و بررسی می باشد )
و اما بسیار بی پاسی خواهد بود تا در صحبت پیرامون کتاب ، روان مخترعان چاپ را شاد نخواهیم و برای کارگران چاپخانه ها صحت و سعادت آرزو ننماییم .
درین یادواره کتاب ، اندرز داعیانه ادیب الملک فراهانی را منحیث حسن ختام میآوریم ، تا آویزه گوش ما باشد:
کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد
تو را نتیجه به جز آه و حسرت و افسوس