08.2014 .01

غلام حیدر یگانه

 

         انتخابات را به من دهید !

 

 

اگر این انتخابات را به من دهند

چنان برآرمش که نه این خواهد؛ نه آن!

چنان که هرکه بیندش گوید: «انتباهات» است این

«انتخوابات» نیست٭

 

در مطلع: پنج هزار استغفار از روح بهشتیان، نشر کنم

تا محیط زیست، تطهیر شود اندکی

باز، محاسنِ مبهمِ انتخابات را باگوگردی روشن شوم

و در اوج، «منترِ» انتخابات را دانه، دانه گردم در ملای عام

تا سیه رویی، شفاف شود، کاملاً

تا مرغ و سیمرغ، تفکیک گردد، ابداً

 

اگر این انتخابات را به من دهند

«برگه ریزی» را اصلاً بردارم از «پروتوکول»

فقط، نهال، توزیع، شود؛ نهال

هیچ رنگی نمی زنم، خلق الله را و زمین خدا را

دست ها، سفید سفید و زمین ها آبی آبی می ماند !

و صندوق را دربست به کِرم ها، وا می گذارم

و بسیار، اختیار بخش می کنم؛ بسیار !

انتخابات، کبابِ اختیار است

 

اجازه دهید، لطفاً یک دقیقة دیگر

مشکل ما، فقط، غیابتِ «شعر» است در این جا

جدی می گویم

حالا، با شاه فردی از «آمین»

همه قافیه پردازی ها، تقطیع می شود

و انتخاباتِ بندتنبانی و سرقتِ مدرن ادبی،

چلیپا می خورد، در جا

انتحاراتِ «ریاءضد جمهوری»، نیز

توقفنامة وحدت ملی بر ذات میزان، هم

 

نمی گذارم برتر از انتخابات، بنشینند حشم، دیگر

بی ادبی، موقوف !

ملل متحد خود را نیز، کاملاً تجدید تربیت می کنم

و صرفاً با «انتخابات»، روبوسی را مجاز می گردانم در کشور

 

بلی !

از شما، نمی خواهم چیزی؛ جز معذرت

نمی دهم چیزی؛ جز استعفا

اگر، این انتخابات را

                          به من دهند امروز

 

                                     انگلستان ـ اسد 1393

ـــــــــــ

·      اشاره به گفتة شمس تبریزی: «اگر این بچه را به من دهند، چنان برآرمش که نه این خواهد, نه آن! چنان که هر که بیندش، گوید فرشته است این، آدمی نیست.»