رسیدن: 15.01.2012 ؛ نشر : 30.01.2012
رفعت حسینی
نوازش
برای سرزمینم
اگر نوازشِ نامت
ز یاد ما می رفت
درونِ حافظۀ شب رسوب می کردیم
و آشنایی دل را
ز دست می دادیم
و با شکسته ترین روز
گریه می کردیم .
*
*
ز یادِ ما می رفت
اگر
نوازشِ نامت !
دوهزارودوازه عیسایی
آلمان ، تحریرنهایی
***
بر مدارِ خد عه
و آغاز شد
فصلی که در آن
جوانه های سایه
سر از خاک
برون کردند
و
زنده گی بر مدارِخدعه
گردش آغاز کرد
و
منجمان گفتند که :
« سال
سال جدایی و سیاهیست ! »
و فال بینان
خطوط کفِ هر دستی را
_ از زنان و مردان _
به جوی خون پیشگویی کردند
و
معبران سالمند
هر خوابی را
به یورش آتش
برکلبه های دل ها
و هجومِ هزار آسمان صاعقه
بر محبت های ابریشمین
تعبیر نمودند
و خطیبان
به افسانه سرایی شایستۀ طفلان
پرداختند
و
کذاب شدند .
برلین ، دسمبر 2009 مسیحی
تحریر دوم
*