مراسم تدفین مرحوم استاد محمد اعظم عبیدی  با حضور اعضا و منسوبین خانواده و جمع کثیری از هموطنانان و علاقه مندان، به ساعت یازده و نیم روز پنجشنبه مورخ چهارم دسمبر سال 2008 در آرمگاه مرکزی شهر مونشنگلادباخ برگزار شد.  پس از ختم مراسم اسلامی، اکلیل ها و دسته های گل از سوی خانواده ، روسا و نماینده گان نهادهای فرهنگی و اجتماعی افغان ها و دوستان و همکاران مرحومی بر مزار وی گذاشته شدند. سپس آقای رشاد وسا به نماینده گی از نهادهای افغانی ، آقای عبدالاحد مموزی به نماینده گی از همکاران سابق و حمید عبیدی به نماینده گی از خانوادهء عبیدی صحبت کردند که متن صحبت ها اینک به نشر می رسند.

 

نشر در آسمایی :  09.12.2008

صحبت امتنانیه حمیدالله عبیدی

در مراسم تدفین استاد محمد اعظم عبیدی

به نام پروردگار

به اجازهء مادر دردمندم ،

درنو مشرانو،

افغانی خویندو او ورنو ،

محترمو حاضرینو،

اجازه راکړی د عبیدی د کورنۍ او خپلوانو په استازیتوب ستاسو حضور  ځو ټکی په عر ض ورسوم.

دوستان   گرامی گرچه پدرم هشتاد و دوساله بودند و من نیز پنجاه و پنج ساله هستم ، ولی بیماری و وفات پدر بزرگوارم برایم چنان سنگین تمام شده است که فکر میکنم  هفت سقف افلاک بر فرقم فرو ریخته اند و سونامی هر لحظه از دورن مرا ویران می کند و دلپایهء وجودم را می لرزاند. و امّا امیدوارم منی که سخنرانی برایم مثل آب خوردن بود ، امروز بتوانم در برابر سیل اشک بند امیر بلند کنم و اجازه ندهم توفان غم گردنهء گلویم را چون سالنگ در توفان برف ببندد.

دوستان محترم قبل از همه اجازه بفرمایید از سابقه داران فرهنگ و معارف و نهادهای افغانیی که در این عزاداری خواستند نام شان یک جا با خانوادهء ما بیاید ، به خاطر این غمشریکی شان با ما و قدردانی از خدمتگزاری پدر مرحومم به فرهنگ و معارف کشور ابراز سپاس قلبی بنمایم.

هموطنان گرامی پدر مرحومم تنها به خانوادهء خود نه بل به همهء خانواده معارف ، فرهنگ و مطبوعات  افغانستان و به همهء هموطنان تعلق داشتند؛ به این جهت اجازه دهید وفات ایشان را به همهء خانوادهء فرهنگ معارف و مطبوعات و به یکایک شما نیز تسلیت بگوییم. در عین زمان از این که با حضور تان بار اندوه را یک جا با ما بر شانهء دل تقبل فرمودید از شما ابراز سپس بنماییم.

به همین گونه از همه آنانی که به علت بعد فاصله و دشواری های دیگر نتوانستند در این مراسم شخصاً حضور یابند اما با پیام ها و تماس های خویش با ما غمشریکی کردند ، ابراز سپاس می نماییم.

دوستان عزیز ، امروز و این جا  آقای ببرک وسا  و آقای عبدالاحد مموزی ،   محبت  و قدردانی را نثار راه سفر واپسین  خدمتگزار دیرین سال و صادق معارف و فرهنگ افغانستان کردند.  همچنان شما آگاه هستید که جناب رییس جمهور کرزی ، هیات رهبری وزارت تعلیم و تربیه ، هیات رهبری و کارکنان رادیو تلویزیون ملی افغانستان  و نیز شمار کثیری از نهادها و  شخصیت های گرانقدر فرهنگ  ، معارف  و مطبوعات کشور ، با پیامهای تسلیت  و یاددهانی و قدردانی از خدمات پدر مرحومم روح ایشان را شاد ساختند. ما از همهء این مقامات ، نهادها و ذوات به خاطر این محبت و قدردانی شان  ،  از صمیم قلب ابراز امتنان می نماییم.

پدر مرحومم همیشه در آرزوی احیای صلح ، و اعادهء فضای تفاهم و اتحاد ملی میان هموطنان افغان و اعادهء حیثیت و غرور ملی افغان ها و افغانستان که پامال حوادث شده است ، بودند؛ گرچه این آرمان ها در پیمانهء ملی هنوز تحقق نیافته اند ولی شما و همه نهادهای افغان های مقیم مونشنگلادباخ  امروز در مقیاسی که میسر بود بر سر مزارش این آرزوی ایشان را تحقق بخشیدند و روان ایشان را شاد ساختند. خواهشمندم از این بابت مراتب محبت و قدردانی عمیق ما را پذیرفته و بر امتنان بیفزایید.

دوستان گرامی ، ما امیدواریم بتوانیم با همان مردمداری  و محبت پدر مرحومم ، در خدمت شما باشیم و به این طریق  وصایای شان را عملی سازیم.

حضار محترم ،

با آن که پدرم با تمام وجود افغانستان را دوست داشتند ؛ ولی بنابر ملاحظاتی که نزدیکی محل اقامت مادرم یکی از آن ها است ، ما را ناگزیر ساخت تا ایشان را  در شهر مونشنگلادباخ به خاک سپاریده  و  راه آرامش ابدی مشایعت بنماییم. بهشت برین جای شان باد . آمین یا ری العالمین

( آرامگاه مرکزی شهر مونشنگادباخ، جرمنی، روز پنجشنبه چهارم دسامبر 2008 )