حسین پویا

کابل اکسپرس توهینی آشکار


سینمای هندوستان « بالیوود » از مطرح ترین سینما ها در کشور های آسیائیست که تولیدات سرسام آور سالانه ای آن تا حدود زیادی با غول سینمائی « هالیوود » در حال رقابت است . تولید کنندگان بالیوود برای بازار یابی بیشتر در کشور های آسیائی ، از راهکار « فیلم ساختن در آن کشور ها و برای آن کشور ها » استفاده می کنند که تا به حال در کشور هائی مانند ، افغانستان ، دوبی ، مصر ، روسیه وشاید کشور های دیگر آسیائی نیز ، فیلم ساخته اند . ذوق سینمائی در کشور ما افغانستان ، مدت هاست که در قبضه ای سینماگران هند قرار داشته و بازار سینما در این کشور از فیلم های هندی همه ساله و بدون وقفه مشبوع میگردد . سیطره ای بی چون و چرای سینمای هند در افغانستان باعث شده تا تولید کنندگان بالیوود هر از گاهی برای قوام و دوام این سیطره دست به ساختن فیلم هائی در « افغانستان و برای افغانستان » بزنند .
از فیلم هائی که برای افغانستان و در افغانستان ساخته شدند ، میشود از دهرماتما ، خدا گواه و چند تای دیگر نام برد « فیلم کابلی والا بر اساس رمانی از رابندرات تاگهور در هند ساخته شد »
کابل اکسپرس نام فیلمی ست که به تازگی در افغانستان ساخته شده است . ساختار اصلی فیلم به شکل « نیمه هنری – نیمه مستند » بنا شده و افغانستان را در زمان سقوط طالبان به تصویر میکشد . سهیل خان « جان ابراهام » و جی کپور « ارشاد وارثی » دو خبر نگار هندی هستند که به قصد تهیه گزارش به افغانستان سفر میکنند ، آنان در طی سفر شان به دست طالب فراری که در حقیقت یک افسر پاکستانی ست ، اسیر میشوند . طالب فراری با به اسارت گرفتن و استفاده از هویت خبرنگاری آنان میخواهد خودش را به مرز پاکستان برساند .
خیبر « حنیف همگام » نقش راهنما ، راننده ، راوی و تقریبآ همه کاره ای فیلم را بازی میکند ، این اوست که تاکستان های شمالی ، مشهور بودن انگور و خرابی اش به دست طالبان راباز می گوید و داستان منطقه ائی را به یاد می آورد که اهالی ، خر هایشان را سر راه وسایل نقلیه قرار میدادند تا در صورت صدمه رسیدن به آن از رانندگان ، اخاذی کنند و جالب اینکه فیلم با تصویر سمبولیک همان « الاغ » پایان سمبولیک می یابد . هموست که با طالب پاکستانی در دفاع از افغانستان ، درگیر میشود و به شکل برهنه و عریان به هموطنان هزاره اش توهین می کند « اگر از دست امریکائی ها زنده بمانیم از دست هزاره ها زنده نخواهیم ماند » هزاره ها کیستند ؟ هزاره ها یکی از خطرناک ترین اقوام افغانستان اند که پیشه ای شان دزدی و غارتگری ست
شخصیت دیگر داستان عمران خان آفریدی یا همان طالب فراری « سلمان شاهد » است که برای جهاد به افغانستان آمده و اکنون پس از شکست طالبان ، تلاش دارد تا دوباره به وطن اصلی اش « پاکستان » بر گردد . او از سیاست های مداخله گرانه ای پاکستان دفاع میکند . با دوخبرنگار هندی و هم با راننده افغانی ، در گیرمیشود . معتقد است که تیم کرکت پاکستان و عمران خان از تیم هندوستان و کاپیتان دیو ، قویتر است . او نیز در توهین به هزاره ها هم صدا با خیبر و پس از کشتن دو نفر از افراد یک پوسته ای هزارگی ، میگوید : اینان هزاره ها بودند که اگر نمیکشتم شان ، با کوبیدن میخ بر فرق های تان ، شمارا کشته و موتر تان را نیز به پاکستان میفروختند . عمران خان آفریدی پس از تلاش های زیاد به مرز پاکستان میرسد و با گلوله های سربازان هموطن اش که مرز را بسته اند ، کشته میشود .
کس دیگری که بود و نبود اش درفیلم چندان تأثیری ندارد خانم لیندا ارسینو « جسیکا » ژورنالیست امریکائی ست که در فیلم کار خاصی را انجام نمیدهد جز اینکه کمبود نقش یک خانم را پر میکند و در صحنه ائی از محتویات اسناد های طالب فراری عکس میگیرد و در جای دیگر با نشان دادن بخشی از سینه هایش ، ذهن طالب را که در حال وضو گرفتن است مغشوش میسازد ، شاید به اینطریق میخواهد از تروریسم بین المللی انتقام بگیرد .
سازندگان فیلم در یک شگرد ظریفانه افغانستان را وجه المصالحه ای صلح هندوستان با پاکستان میسازند که آنهم خوب پرداخته نشده است ، طالب فراری نیرو های دولت افغانستان را تهدید می کند که اگر به نزدیک شوند او خبرنگاران هندی را میکشد و اندکی بعد یکی از خبرنگاران به او پیشنهاد میکند که اسلحه اش را به او تحویل داده و فرار کند ، چنین میشود ، خبرنگار سربازان دولتی را با تیر اندازی مصروف میسازد و افسر پاکستانی فرار میکند .
فیلم از نظر تطابق با واقعیت های اتفاق افتاده در افغانستان ، خیلی ضعیف پرداخته شده ، نه ارزش هنری دارد و نه با معیار های مستند سازی همگام است . نویسنده سناریو و کارگردان که اولی برای یک اثر مستند سناریو نوشته و دومی آنرا فیلم ساخته است ، افغانستان ، تاریخ و مردمان این سرزمین را اصلآ نمی شناخته اند . ادعای مستند بودن این فیلم هم مثل حرف های مطرح شده در فیلم ، باد هواست . کسی که در باره ای افغانستان مستند میسازد باید اینرا بداند که پاکستان هیچ گاهی مرز هایش را به روی طالبان نبسته است ، تمام درد مردم ما و شکایت های ممتد دولت افغانستان و جامعه ای بین المللی مبنی بر این است که پاکستان باید مرز هایش را به روی ترافیک طالبان ببندد . کسی که در باره افغانستان مستند میسازد اینرا باید به خوبی بداند که هزاره های افغانستان در مسیر کابل – جلال آباد - تورخم ساکن نیستند تا در آن مسیر قرارگاه نظامی داشته باشند . توهین عریان به هزاره های افغانستان به هیچ وجهی توجیه شدنی نیست . نویسنده و کارگردان این فیلم با استناد به کدام مستند قانونی تمام هزاره ها را مردمانی خطر ناک که کار شان دزدی و میخ کوبیدن بر فرق انسانهاست ، قلمداد میکند ؟ من فکر میکنم که نویسنده و کارگردان این فیلم ، باید اطلاعات غلط شان را از همکاران افغانی شان دریافت کرده باشند . آقای « حنیف همگام » باید این سوال را پاسخگو باشد که : چرا به آن شکل عریان به هموطنان اش توهین روا داشته است ؟ آنهم نه یکبار بلکه دوبار ! ایشان پس از دزد خطاب کردن هزاره ها ، در صحنه ای دیگر این فیلم خطاب به طالب فراری و با اشاره به هزاره های کشته شده میگوید که تو هم مثل اینها یک سگ هستی !
کسانی که در فیلم نقش هزاره ها را بازی میکنند ، هزاره نیستند . و این نشان میدهد که دست اندرکاران فیلم از قبل به توهینی بودن آن صحنه ها واقف بوده اند و میدانسته اند که هیچ انسان هزاره در یک چنین نقش پر از توهین ، ظاهر نمیشود . دولت افغانستان ، مسئولان وزارت فرهنگ که در ساخت فیلم با دادن مجوز و تأمین امنیت جانی عوامل فیلم همکار بوده اند باید پاسخگو باشند ! نمایندگان مردم در پارلمان باید وزیر فرهنگ را استیضاح نموده و از او در مورد توهین آشکار به مردم هزاره که یکی از اقوام با شرف و با عزت این سر زمین اند ، توضیح بخواهند . آیا وزیر محترم فرهنگ که قاعدتآ صدور مجوز فیلمبرداری از مسئولیت های ایشان است ، قبل از دادن اجازه از محتویات سناریو با خبر بوده اند ؟ اگر که بلی ! چرا اجازه دادند ؟ و اگر که نه ؟ عذری صد مرتبه بد تر از گناه !
به نظر من نویسنده و کارگردان این فیلم ، به خصوص « حنیف همگام » و « سلمان شاهد » که چرند نویسی نویسنده را عینیت بخشیده اند ، از تمام مردم افغانستان و به خصوص از هزاره های افغانستان معذرت خواهی کنند !

02 . 01 . 2007