رسیدن به آسمایی: 11.2007 .04 ؛ تاریخ نشر در آسمایی :11.2007 .05
داکتر کمال کابلی
« تلویزیون خراسان » و دشمنی با هنرمندان
بعد از سقوط طالبان و حضور قوای ناتو در افغانستان چیزی که زیر نام « بازسازی» رشد بیسابقۀ و چشمگیر داشته، همانا کانال های تلویزیونی شخصی در داخل و خارج کشوراست- رشدی که می توان آن را سمارق وار نامید.
میگویند با همین وسیلۀ تبلیغی است که تولیدکننده گان به مردم فقیر و برهنۀ افریقایی تیپ ریکاردر می فروشند و به اسکیمویی ها یخچال. چنان به نظر می رسد که با در دست داشتن این وسیلۀ موثر سمعی- بصری میشود از بوعلی ، بن لادن ساخت و از بن لادن هم بوعلی- با تکتیک و شیوه یی که چیزی را پیوسته به توصیف گرفتن ، از طریق چشم و گوش تزریق کردن و یا از موضعی به هدفی مکرر آتش کشودن به قصد نابودی، گم و نیست کردن و کشتن .
کنون در پنج قارۀ جهان تلویزیون های فارسی افغانی برنامه دارند. بسیاری از این رسانه های دیداری روی برنامۀ خاصی به اصطلاح اشاعۀ فرهنگ میدارند. و ترس آن وجود دارد که که این رسانه ها برای اغراض خاص به میان آمده و از پشت پرده دایرکت شوند. در نرمترین بیان نشرات بسیاری از این تلویزیون ها غیرمعیاری و گاه سخت غیرمسوولانه است. مواردی از تخطی های این رسانه ها از معیارهای شناخته شدهء ژورنالیزم کاملاً روشن و بدون ابهام است. مثلاً اگر یک رسانه به اتهام بی پایه و ترور شخصیت بپردازد؛ قربانی می تواند فرد و رسانه یی را که مرتکب چنین عملی شده است به محکمه بکشاند. مثلاً ؛ عدۀ حسود و هنرستیز ، نام یک هنرمند با نام و نشان و پر آوازه ی کشور مان « فرهاد دریا » را به دهن گردانندهء «تلویزیون خراسان» که بساطش در لاس انجلس پهن است انداخته اند تا در تخریب شخصیت هنری این هنرمند محبوب و پر آوازۀ کشور ، هرچه در چنته دارد بگوید- چنین برخوردی بدون شک ترور شخصیت و عمل قابل پیگرد قانونی است .
دریغ ! این بلبلِ شور آفرین را نداشته باشیم ، چرا ؟
شاد روان احمد ظاهر ، استاد هاشم ، ساربان و نصرت پارسا را از ما گرفتند ، کُشتند . مسحور جمال و مددی و ... خانه نشین شدند و ده ها هنرمند دیگر مهاجر و دربدر و آواره گشتند . معدودی چند که کنون چشم و چراغ کشور ما هستند و این چراغ نیم سو را روشن نگهداشته اند ،
بایست عزیز شان داریم . از زخم زبان و نیش ماران و چشم حسودان حفاظت شان کنیم .
بایست از هنرمندان ، همچون مقدسات کشورمان حراست شود .
در حیرتم از مرام این مردم پست
وین طایفۀ زنده کش و مرده پرست
تا هست به حسرت بکشندش به جفا
ور مُرد به عزت ببرندش سر دست
نگارنده در پاریس تحصیل میکردم و در زمان طالبان در ماسکو مهاجر بودم . این کشورها صد ها هنرمند دارند و مردم همه هنرمندانشان را عزیز میدارند . پیوسته سالگرد هنرمندان را در تالار های بزرگ بطرز باشکوهی تجلیل مینمایند . تمام هنرمندان با دسته های گل و تحایف و اجرای بهترین آهنگ های شان از هنرمند تجلیل بعمل می آورند . روی آن هنرمند را میبوسند ، تحفه میدهند ، خوشی و صحتمندی ، طول عمر و بهروزی برایش آرزو میبرند . عین برنامه در کانال تلویزیون ملی به نمایش گذاشته می شود تا مردم تحایف و پیام های تبریک شان را به آدرس آن هنرمند ارسال بدارند .
با دریغ که تا حال ندیده ایم درین خراب آباد کشورما ، سالگرد یک هنرمند تا وقتیکه در قید حیات است ، تجلیل شده باشد . عده ای فقط منتظر اند تا چه وقت یک هنرمند چشم از جهان بپوشد تا در تشییع جنازه و سالگرد وفات آن ، حضور شان را بر رخ دیگران بکشند و یا سوگیادی بنویسند .
نفرین به این وحشت ، آفرین بر وحشت اعصار باد .
کمک به زنان بیوه در برنامۀ « کوچه » که به همت فرهاد دریا راه اندازی شده است :
فرهاد دریا برای 2000 زن بیوه در کابل بانک با مصرف شخصی خودش حساب باز کرده است . با همکاری وزارت امور اجتماعی و شورا های محل زیست ، لیست 2000 بیوه زن که به جز اطفال صغیر شان دیگر نان آوری ندارند و تا کنون این اطفال در جاده های کابل به تگدی و شاگردی در دکان ها و دستفروشی های کوچک ، سگرت فروشی موتر شویی ، بوت رنگ و اسپندی و ... مصروف بوده اند ، کنون ماهانه مبلغ 50 دالر آمریکایی از « کابل بانک » اخذ میدارند ، تا اطفال شان راهی مکتب گردد . در حساب « کابل بانک » از برنامه « کوچه » به جز همین زنان بیوه ، هیچ طریق access یا دسترسی وجود ندارد ، حتی برای دولت .
شما با اسپانسر 50 دالر در ماه ، آدرس و هویت کمک شده را دریافت میدارید و از طریق مکاتبۀ مستقیم ، از صورت حصول مدد معاش ماهانۀ تان ، طرز معیشیت و پروگرام طفل آن خانواده میتوانید اطمینان حاصل کنید . نفرین و مرگ به آن کسی که از پهلوی مسکین شکم پُر کند .
چه ننگین است این ؟ آن هم برای یک هنرمند ؟ آیا اینگونه شایعات را یک طفل مکتبی باور میکند ؟ این توهین به عقل و شعور یک ملت است که دیگران را چنین ساده و خوشباور فکر میکنند و میپندارند که مردم هر شایعۀ را که تکرار گردد ، باور خواهند کرد . کشور های جهان هنرمندانی دارند که مرز ملی را شکسته و در سطح بین المللی قدم گذاشته اند . از کشور ما افغانستان « فرهاد دریا » اولین هنرمند بین المللی است که با کمپوز های اشعار فارسی دری با موزیک « راک » در جملۀ 12 هنرمند بین المللی کنسرت اجرا میدارد و نام و هنرِ کشورش را به جهانیان معرفی میدارد . چشم حسودان کور و برکنده باد .
چشم بداندیش که برکنده باد
عیب نماید هنرش در نظر
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند بجز آن یک هنر
شما میتوانید لیست دو هزار بیوه زن در پروگرام « کوچه » را از طریق کابل بانک ، وزارت امور اجتماعی ، سایت « فرهاد دریا دات اورگ » ، مطالبه کنید و با هر کدام شان مکاتبه کنید و یا از طریق سایت فرهاد دریا یک فامیل را ماهانه اسپانسر شوید . کارت شمول بخواهید و پیوسته از حصول کمک ماهانۀ تان اطلاع حاصل بدارید . بیایید همین امروز این کار را بکنید .
بجای این هنرمند اگر فردا شما پیشقدم شوید و یک برنامۀ انسانی امداد رسانی را راه اندازی کنید ، اطمینان داشته باشید که این خاک شاه مداریان با دهل و سرنا ، برای تان چنین آوازه خواهند انداخت .
یا بایست همانند این « بر ساحل سلامت نشسته گان » در بیخبری گوسفند وار ، کور وکر بود و از کنار تهی دستان و خیل گدایان بی خیال گذشت ، و یا بایست نان تان را نصف کنید و نگذارید خانوادۀ شب گرسنه بخوابد .
از مجموع یک میلیون طفل یتیم و صد ها هزار زنِ بیوه ، تصمیم برین است که با همت همین هنرمند با احساس ، این کمیت 2000 به 60000 ارتقا یابد . ان شا الله تعالی .
احساس انسانی نمرده است ، مردم کور و کر نیستند ، که فرق دزد و کیسه بر را از هنرمندان شان ندانند . دزدی و آنهم شلغم ؟
بگذارید این مداریان و قوالان هر چه می گویند ، هرچه بخوانند .
عوفی تو میندیش ز غوغای حریفان
آواز سگان کم نکند رزق گدا را
هنرمند و جامعۀ هنری ، جزو لاینفک فرهنگ یک کشور اند .
بنای عظیم فرهنگ یک کشور ، روی چهار سنگ پایۀ اساسی استوار است .
زبان ، ادبیات ، هنر و معنویت .
اهانت به هنرمند ، اهانت به هنر است ، اهانت به زبان و ادبیات و مقدسات که اجزای متشکلۀ فرهنگ یک کشور است .
همین مخاصمین فرهنگ در آب « فرهاد دریا » زهر ریختند ، و هنوز دست بردار نیستند .
حالا که بگوید به این مردکِ قصاب ؟ که استخوان را گاز بزن ، سنگ را نه ، دیوانه .
بیایید : برای یکبار هم که شده است ، به این کار خاتمه بدهیم .
مشتِ محکم به دهن دشمنان فرهنگ کشور مان بکوبیم .
هنرمندان را قدر کنیم و بر صدر نشانیم . عزیز شان بداریم که سرمایۀ معنوی کشور ما هستند ، اینان .
سنگی که به پیش پای « دریا » افتاد
از دست کدام مست رسوا افتاد
سنگی نکند مسیر « دریا » مسد ود
بیهوده به شهر عشق غوغا افتاد
جوشنده و توفنده تر از پیش رود
موجش تو مپندار که از پا افتاد
این شیشه پر از شراب ناب است هنوز
ار چند بروی سنگ خارا افتاد
با حرمت .
داکتر کمال « کابلی »
کانادا .
www.kamalkabuli.blogfa.com