13.04.2015

 

سمیع حامد

 

فرخنده پاره پاره آتش گرفت و جان داد

آیینهء زمان شد ما را به ما نشان داد

 

نامردی نهان در جغرافیای ما را

بیرون کشید و خونش تاریخ را تکان داد

 

من تکه تکه گشتم من سنگسار کردم

من زیر چرخ بودم من تار و مار کردم

من زخم خورده خورده رفتم شکار کردم

فرخنده درس ِ مارا در آتش امتحان داد

آیینهء زمان شد ما را به ما نشان داد

 

با او برهنه گردید آنچه نهفته بودم

با او بلند خواندم آنچه نگفته بودم

با چشم های سرخش دیدم که خفته بودم

چیغ ِ شکستهء او این سنگ را زبان داد

آیینهء زمان شد ما را به ما نشان داد