02.04.2015 

هارون یوسفی

لیلام


 

در چمن لاله ها فروخته شد

خونِ فرخنده ها فروخته شد


 

سوی مسجد تفاله ها رفتند

درد ماند و بلا فروخته شد


 

با پُف و چُف و رمل و شیادی

همه هستیِ ما فروخته شد


 

تنِ فرخنده تا در آتش سوخت

ننگ و شرم و حیا فروخته شد


 

دیدی٬ آن عسکران چها کردند؟

افسرانِ لوا  فروخته شد


 

عزت و آبرو به ما که نماند

همه اش برملا فروخته شد


 

خبرِ بد برای تان دارم

مذهب و دین ما فروخته شد


 

آیت و هم حدیث بیغمبر

در دکانِ ملا فروخته شد