رسیدن به آسمایی: 2901؛ نشر در آسمایی: 02.09.2009
نورالله وثوق
جبر انتخابی
دروغِ ریزِ
نخورده کم وطن مهمیزِتان را
شرنگِ چکمه هایِ تیزِتان را
چسان پنهان کند از سنگرِ دید
درشتیّ دروغِ ریزِ تان را
***
گرافِ تقلب
نیافی این چنین لافِ گزافی
که بافیدم تقلُّب را گرافی
تماشاکن چسان ریزم ازین گند
به رویِ دستِ دنیا آبِ صافی
***
جبر انتخابی
حسابِ ما حسابِ بی حسابیست
تماشا دو شده یکبارگی بیست
بیاتارأیِ خودرا پس بگیریم
زاجباری که نامش انتخابیست
***
وجدان جهان
درینجا دور باطل یکه تاز است
به جز حق آنچه میخواهی مجاز است
تریبونِ دلم دارد پیامی
که وجدان جهان درخواب ناز است
***
جیزز
زبس هرسو ترققست ستیزه
دلم حتی که از خود میگریزه
دوصد ره گفتمت ای جان بابا
سیاست را مزن دستی که جیززه
***
روانی
جنایت جاودانی گشته مردم
وطن ازنوروانی گشته مردم
همان آش وهمان کاسه همان زهر
زمانه آنچنانی گشته مردم
***
گره بر باد
همه فریاد خواهم زد سر ازنو
به هردر داد خواهم زد سر ازنو
مگر گیردصدایم راصبا پی
گره بر باد خواهم زد سرازنو
***
او وبن لادن
گما نم عقل اورا جن ندارد
به او ناممکن وممکن ندارد
میان سینه سنگی آنچنانی
کسی جز او وبن لادن ندارد
***
ظاهر وباطن
کسی چون ما غم مزمن ندارد
تصورکردنش ممکن ندارد
دریغ از همدلی های زمانه
که ظاهر دارد وباطن ندارد
***
دزدان دریایی
اگردشمن بجان مابلایه
وگر کشتی ماغرق فنایه
من ازدزدان دریایی شنیدم
خدایی فتنه کار ناخدایه
***
تبردار
وطن گرچه سرایت گل زمینه
صفایی را نمی بینم زمینه
کنار قامت هر گلبنی تو
تبردار تباهی در کمینه
۱۱/۶/۱۳۸۸