رسیدن:  04.12.2013  ؛ نشر :  04.12.2013

کاکه تیغون

با دیدن کناراب به چه فکر می کنند

امریکایی:

بی خیال داخل می شود. خونسردانه گُه می کند و همزمان با آن، پلان های تازه برای گسترش دموکراسی در جهانِ بی دموکراسی طرح می کند؛ در آخر با کاغذ پلان های طراحی شده کون خود را پاک می کند.

یونانی:

غرق تفکرات باستانی می شود. تا جهانگشایی اسکندر کبیر عقب می رود. حسرت جاهای فتح ناکرده را می خورد. وقتی از گُه کردن فارغ شد متوجه می شود پتلون خود را نکشیده.

چینایی:

به تمام گُه های که تا هنوز کاپی آن ها را در چین ساخته نتوانسته اند، فکر می کند.

عرب سعودی:

فوراً بو می کشد مبادا کناراب زنانه باشد. از مردانه بودن آن که مطمین شد به یاد کناراب های پاریس و نیویارک می افتد و از گُه کردن لذت واقعی می برد؛ البته در جریان کار با خود فکر می کند چگونه بر ضد کسانی که اسلام را به مردانه و زنانه تقسیم کرده اند، پول بیشتر مصرف کند.

ایتالیایی:

با دیدن کناراب یادش می آید چند دقیقه پیشتر گُه کرده اما یادش نمی آید در کجا؛ البته برایش مهم هم نیست.

فرانسوی:

مصروف دیدن مهندسی کناراب می شود. ارزش تاریخی آن را می سنجد. بر خود نهیب می زند: اگر مثلاً ویکتور هوگو اینجا ریده باشد، با چه حقی می خواهی تو هم عین کار را در اینجا بکنی؟

صرف نظر می کند و می رود جای دیگری گُه می کند.

سودانی:

به هر چه فکر می کند جز گُه کردن. بی آن هم همه چیز زندگی او گُه در گُه است.

آلمانی:

خارجی ها را نفرین می کند و به آن های فکر می کند که در آینده در آلمان پناهنده خواهند شد.

هندی:

متردد می شود پیش از رفتن به سینما کناراب برود یا بعد از رفتن به سینما.

روسی:

به ودکاهای فکر می کند که مفت و تصفیه ناشده، بدون باز تولید در کناراب های لعنتی حیف می شود.

ترکی:

اصلاً فکر نمی کند. اتاتورک همه فکر ها را کرده است.

اسراییلی:

به وقت گرانبهایی فکر می کند که صرف گُه کردن می شود و در آن مدت نمی توان شهرک های یهودی نشین را توسعه داد.

پاکستانی:

با دیدن کناراب یادش می آید که گُه را باید اصلاً در اینجا می کرد.

ایرانی:

تلاش نهایی خود را می کند برای چند دقیقه هم که بشود، عکس رهبران مخالف را آنجا آویزان کند.

افغان:

هر جا را خیال کناراب می کند و در همه جا به چیزی غیر از گُه کردن فکر نمی کند.

2 دسامبر، 2013، هامبورگ، کاکه تیغون