زرغونه عبیدی

در مورد مجموعۀ اشعار " آۀ نارسا " و سرایندۀ آن پوهندوی شیما غفوری

با چند برگزیده از این مجموعه سخن را آغاز میکنم:

آزادی

چهل چراغ او نگردد رهنمایی زندگی

تا به قلبم شمع آزادی نگردد مشتعل

گر مرا قمچین کند چون طفل نادان دیو نفس 

کی توانم لاف آزادی زنــــم با اهـــل دل 

کسب آزادیست مشکل، حفظ آن مشکل تر است

تا به کی بی فکر و تدبیر، از پی گـفتار دل

گر وطن در جهل باشد، ملتش آزاد نیست

ملتِ جاهـــل شود در طول تاریخ مضمحل

گر دل من صیقل از بغض و جفا کاری نشد

کی توان از دیگران طمع وفای محتمل

گر ز من ها ما نگردد هیزم خود گشته ایم

من زنم آتش بتو، تو جان من را متصل

فخر افغان زیستن در کلبۀ آزاده گیست

ساز بهر کلبه اش از اشک والفت، آب و گل

*

بنیاد زنده گی

عشق را نازم که بر ما تحفه ها می آورد

اعتماد و اعتقاد، باور به ما می آورد

قلب پاک و روحِ آزاد و وفا و باهمی

بس فداکاری، گذشت بی ریا می آورد

زنده گی از ترس عالَم، با فریب و مکر و حیل

رشته و پیوند کاذ ب درز ها می آورد

درز در بنیاد هستی قابل پرداس نیست

کینه وجور و جفا بی انتها می آورد

یا به خوبی زیستن یا رشته را از هم گُسِل

زنده گی بی عشق و الفت درد ها می آورد

با خودت صادق بزی، این اصل رسم زندگیست 

بهر تو و جفت تو، راستی صفا می آورد

پند نیست، آموخت "شیما" از فصول روزگار

درس والا همت والا به جا می آورد

ماربورگ-جرمنی ۲۷.۳.۲۰۱۳

*

سرود لاله

به دامانت وطن لاله بروید

ز داغ کشتگانت راز گوید

فراوان قصه و افسانۀ درد

ز مأیوسانه شیون های هر فرد

زغوغا آفرین آهنگ قطره

به وقت ریختن در خاک و صخره 

چه قطره؟ قطرۀ خونی

چه خونی؟ خون محزونی

چه وقتی؟ لحظۀ شومی

به هنگام وداع از زندگی با زخم نا سوری 

کی گوید غیر لاله قصۀ پر درد مجنونی؟

کی داندغیر او، راز دل افتاده در خونی؟

توای لاله که هر جا سر کشی از خاک این خانه

به کوهستان و صحرا و چمن ها بی محابانه

تویی پیغمبر آن خفته گان گوشۀ نمنا ک

که خوانند با زبان تو، سرود پاک صلحانه 

جرمنی ۲۰۰۹

*

بی آبرویی تاریخ

نَفس ها مردار شد

سیل پول آمد، جهید بر سوی ما پرتاب شد

جایی آباد، جایی ویران، جایی هم مرداب شد

سیل برق آسا بیامد از شدت بیرون جهید

عزت نفس وغرورما خمید 

گویی تاریخ دیارم آب شد.

هر طرف بتخانه ها رونق گرفت

رشته ها سُست و بتان ارباب شد.

کی زخجلت رویی برما مانده است

آن غرور وافتخارم رفته است

چون مرا مادر وطن بی آب شد.

جرمنی، ۹.۹.۲۰۱۲

*
اینجانب با اندیشه های انسانی میهنی، آثار قلمی، اهداف روشن و متعهدانه شاعر، نویسنده و فعال متعهد حقوق زن افغان پوهندوی شیما غفوری در مهاجرت آشنا گردیده ام. از این آشنایی و مطالعۀ اشعار مجموعۀ " " آۀ نارسا " انتباۀ من چنین بوده است که شاعر و نویسنده این آثار در سنین طفولیت انسان کنجکاو با ذهن بیدار و حساس بوده و متوجه بیعدالتی ها در زندگی انسانهای حوالی خویش گردیده است. ژرفنگری های شاعر در این مرحلۀ زنده گی با طرح " چرا ها " و کوشش در یافتن و فهمیدن جواب به سوالات، منجر به درک قوی از رنج انسان های حوالی وی شده است. از دیدگاۀ من این غنای عاطفه نقش مهم انعکاس دهنده را بر اشعار، مقالات اجتماعی و سیاسی و داستان های کوتاۀ شیما غفوری داشته و محرک مبارزۀ قلم و قدم وی گردیده است
مجموعۀ «آۀ نارسا » و سایر آثار قلمی خانم غفوری برای من گویای مراحل تفکر و تحلیل روان و انعکاس کشمکش های فکری و فلسفی نویسنده از خاطرات تماس های رویاروی او با مردم و بیان درد و الم قهرمانان گمنام گذشته و حال به خصوص زنان و دختران وطنش میباشد.
شیما غفوری دو مورد به خصوص را زمینه ساز آغاز و چانس ادامۀ موفقانۀ زندگی اش میداند. یکی متولد گردیدن او در دامان یک خانواده ی تعلیم یافته و منور و دیگرش عشق و حمایت شریک زندگی اش میباشد. شاعر این مجموعۀ سروده ها را تقدیم به پدر و همسرش کرده است.
نویسندۀ این مجموعۀ شعری نیروی محرکش را در زنده گی با اشاره به این شاه فرد حضرت ابوالمعانی بیدل انتخاب نموده است:

گر تو میدانی که در دلها خداست

پس ترا تعظیم هر دل مدعاست

*

کتاب «آۀ نارسا » در سال ۱۳۹۳ خورشیدی - ۲۰۱۴ میلادی در ۱۵۲صفحه – ۱۰۰۰ جلد در کابل به چاپ رسیده است.
رسایی های «آۀ نارسا » فراوان اند. خوشبختانه شخصیت های قلم به دست وجود داشته اند که بر این اثر تقریض نوشته و از لحاظ صنایع شعری مورد ارزیابی و توصیف قرار داده اند. بخشی از اشعار این کتاب و اشعار جدید شاعر به زبان آلمانی ترجمه و طی دو محفل پرشکوه شعر و موسیقی در تالار شهرداری شهر ماربورگ آلمان از زبان خود او در جمع دوستان و مهمانان افغان و آلمانی دکلمه شده است. در این جمع ادبی فرهنگی، انعکاس عواطف میهنی فعال حقوق زن افغان در قالب شعر توانسته است موفقانه اثرگزار گردد.

بخشی از فعالیت ها و خدمات اجتماعی خانم غفوری در بعضی جراید در شهر های ماربورگ، دورتموند، فرانکفورت و هیسن آلمان انعکاس یافته است.

هر چند که اینجانب کتاب «آۀ نارسا » را بعد دسترسی به آن به سهم خویش در جمع دوستان کانون هماهنگی زنان افغانستان به معرفی گرفته بودم واما خوشحالم که امروز در این میزبانی حضور این دوست گرانمایه، اثر شعری، دستآوردها و موفقیت های ادبی، اجتماعی و فرهنگی پیشروندۀ او را خوشآمدید گفته میتوانم. آرزومندم که مجموعۀ اشعار جدید خانم غفوری در آیندۀ نه چندان دور به چاپ برسد. نه تنها اشعار این مجموعه با قوت تصویرگر شدن شان بل نیاز قلبی من باعث شده است تا فشرده یی از اندازۀ شناخت خویش را تا این لحظۀ از خود شاعر نیز بنویسم.

همانطوری که گفته ام اینجانب در عالم مهاجرت با جوهر اندیشه های فراقومی، خدمات قلمی و قدم دوست شاعر و فعال حقوق زن آشنا شده ام. بیشترین بخش از زمینه های آشنایی با قلم توانای این زن پیشگام وطن برایم در جریان همکاری با او در هیات مدیره "کانون هماهنگی زنان افغانستان " میسر گردیده است

خانم غفوری مبتکر کمپاین " تفکر، تحلیل و عمل " در سال 2015 در سطح سایت های انترنیتی افغانی بوده است. این کمپاین به کمک گروپ کاری توانست موضوع زن افغان را در مرکز توجه مطبوعات انترنیتی قرار داده و سمگیری فعال خواننده گان را در ابراز نظر جلب کند. در تمام این همکاری های قلمی، خانم شیما غفوری را به حیث یک شخصیت دانشمند و متواضع ، مسوؤلیت پذیر، کوشا، دورنگر، مهربان و صلحجو بیاد داشته و این خصوصیات عالی انسانی او را ارج میگذارم.

*

در ارتباط به دستآوردهای پوهندوی شیما غفوری در آلمان، چند برگزیده از مصاحبۀ داکتر فرید طهماس :

« شیما غفوری به دلیل خدمات داوطلبانۀ اجتماعی در المان القاب افتخاری ذیل را به دست آورده است:

-  مدال خدمت جمهوری اتحادی آلمان به خاطر " کار های ابتکاری فوق العادۀ اجتماعی و فرهنگی رضاکارانه "

- لقب ستارۀ شهر ماربورگ به خاطر غنامندی زنده گی  چندفرهنگی در شهر "ماربورگ " المان.

 در قطار هفت زن، کسب لقب " ظرفیت های زنان برجستۀ ایالت هیسن" به "خاطر تبارز ظرفیت زنان خارجی

-  دریافت لقب "زن شجاع" از جانب "بنیاد زنان شجاع" در شهر " دورتموند " آلمان. این لقب به خاطر کارهای اجتماعی که برای گروپ های حاشیه یی اجتماعی، مخالف نورم های قبول شدۀ دولتی و اجتماعی انجام داده شود، اعطأ میگردد. " (۱)

پوهندوی شیما غفوری با از دست دادن موقف کاری اش در اثر مهاجر شدن در آلمان مایوس نگردید، بلکه دوباره در چوکی آموزش نشست و در رشته مشورۀ اجتماعی، اقتصادی و رفع قرضداری دانش آموخته است. او از سال 1998 به این طرف به حیث کارمند مسلکی در این رشته در شهر ماربورگ آلمان مصروف خدمت میباشد.
خانم غفوری به حیث شخصیت آگاۀ افغان در مورد اوضاع افغانستان (به خصوص مسایل مربوط به زنان افغانستان ) و مسایل مربوط به امور مهاجرین در آلمان، در سمینارهایی که به دعوت بعضی مراجع دولتی و غیر دولتی آلمان ( دانشگاه ها، اتحادیه های کارگری، کلیساها، مکاتب، انجمن ها و احزاب سیاسی و ... ) دایر گردیده است، به حیث یکی از سخنگویان اصلی دعوت و سهم گرفته است. از سال 2015 بدینسو خانم غفوری در موقف Omburdsfrau ( صدای مهاجرین ) از طرف شاروال عمومی شهر ماربورگ معرفی گردیده است. در این موقف خانم شیما غفوری بررسی مشکلات مهاجرین و صلاحیت رسانیدن آن را به تمام ادارات شهر ماربورگ به عهده داشته و همزمان در پیدا کردن راه حل ها به مشکلات عمومی و خاص پناهجویان همکاری میکند.

خانم غفوری توانسته است از موقف رییس انجمن مدد رسانی افغانی در شهر ماربورگ ( آلمان ) از سال 1994 تا به حال ها در بخش کومک رسانی به اطفال و زنان مهاجر افغان در پاکستان، داخل افغانستان و آلمان خدمات داوطلبانه را انجام و کار را پیش ببرد. دستآوردهای این انجمن به خصوص در 10 سال اخیر ایجاد مکاتب خانه گی دخترانه در یکی از ولسوالی های وردک ( فراغت 80 شاگرد دختر از صنف ششم و از سه سال بدینسو آغاز دور دوم مکاتب خانه گی برای بیشتر از 130 شاگرد دختر و پسر ) میباشد. مکاتب خانه گی نامبرده در مناطقی دایر گردیده است که تدریس دختران قبل از آن در هیچ دوره و هیچگاه وجود نداشته است. آغاز اعمار مکتب رسمی با گنجایش 300 شاگرد دختر و پسر در ساعات قبل و بعد ظهر از اقدامات دیگر این انجمن است که امیدوارم بزودی به اتمام رسیده و تدریس در آن آغاز گردد.
موفقیت های خانم غفوری را در مجموع و خدمات انجمن مدد رسانی افغانی را در سواد آموزی اطفال وطن و آغاز اعمار مکتب رسمی در ولایت وردک به ایشان و همکاران شان در وطن مبارکباد و شادباش میگویم.

*

در بخشی از زنده گینامۀ پوهندوی شیما غفوری  چنین نوشته است:
"
بزرگترین آرزویم استقرار صلح، پیشرفت وطن و آرامی هموطنان عزیزم میباشد. درحدود امکانات میکوشم تا زن افغان دراین پروسه سهم فعال داشته وبالاخره بحیث عضو متساوی الحقوق جامعه عرض اندام نموده و نگذارد که نسل آینده چون پیشینان شان بجای مهر و محبت، تخم خشم و کینه را در دامان مادر وطن بکارد. شاید این همه آرزوی های نیک در طول حیات خودم میسر نگردد، ولی در هیچ کار شخصی و اجتماعی این هدف از نظرم غایب نمیماند و من معتقد ام که مایه گذاری های خُرد وبزرگ امروز نتایج متناسب را در آینده به بار خواهد آورد." 
اندیشه های فراقومی و مخالفت وی با کلتور " به من چی؟ " باعث گردیده است تا شیما غفوری بخشی از وقت خویش را داوطلبانه و مسؤولانه در خدمت به اهداف فراقومی میهنی از طریق همصحبتی ها با همنظران و مخالفین به مصرف برساند.

این نامه را با تمنیات قلبی برای صحتمندی و سعادت و دستآوردهای بیشتر قلم و قدم موفق دوست ارجمند پوهندوی شیما غفوری و شریک کردن سروده های اولین و آخرین مجموعه «آۀ نارسا » به پایان رسانیده، حضور شما دوستان عزیز را پیشاپیش آرزو و خوشآمدید میگویم.

*

آغاز سخن

 بقچهٔ من، بقچهٔ ٔزنده گی ام

به شما باد نثار

که در آن جای و زمان قات شده

و چو آن را بگشایی و درونش نگری

لا به لا راز نهانم به صدا می آید،

دیدنی های زمانم به ادا می آید،

و یگان خوشهٔ مروارید عشق

به نما می آید

این همه عشق و صفا و غم و تشویش و تلاش

به قدم های دو چشمان شما باد نثار

این یکی بستهٔ از حرف و سخن

که زنی در تن او روح دمید

به ادبیات خروشان شما باد نثار

به شما باد نثار

*

آۀ نارسا

خجل گشته گلوی من ز تقصیر صدا امروز

که دارد شور بی تاثیر و آۀ نارسا امروز

اگرچه بحر ها شیون، نهفته سینه از گردون

چه سازم در کتابم قطره یی شد خود نما امروز

*

(۱) مصاحبۀ داکتر فرید طهماس با پوهندوی شیما غفوری:

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=670866856342804&set=pb.100002584875714.-2207520000.1523130764.&type=3&theater