۱۹ مارچ ۲۰۱۵

به مناسبت چهارمین سال فرخنده کشی وحشیانه

جهان در ۱۹ مارچ ۲۰۱۵ شاهد وحشتناک ترین و عریان ترین شکل خشونت و وحشت در برابر یک زن بود- زنی که هیچ گناهی را مرتکب نشده بود.

فرخنده  قربانی یک اتهام بی پایه و دروغین و ‌قربانی جهل و خشونت وحشیانهٔ جمعی شد.

با وجود شجاعت و مقاومت بی مانند فرخنده، ‌حتا یک لحظه هم به وی فرصت داده نشد تا حرف خود را گفته و از خود دفاع نماید. چشم و گوش جمع جنون زده بر روی حقیقت بسته بود و آن چه را هم که فرخنده کوشش کرد بگوید نشنید.

زنان افغانستان با استفاده از حقوق به رسمیت شناخته شدهٔ‌ خود در قانون اساسی نافذه، توانستند جنبش موثر دادخواهی برای فرخنده را به راه بیندازند.

و اما، در چهارمین سالروز فاجعه زجرکشی فرخنده ،‌ زنان در مورد احتمال معامله روی حقوق قانونی و دستآوردهای شان، ‌نگران اند. علل این نگرانی روشن است. خطوط روشن و درشتی وجود دارند که روند مذاکرات برای تأمین صلح پایدار بر اساس منافع و مصالح جمعی مردم افغانستان و منافع صلح و امنیت در منطقه و جهان را از روند یک معاملهٔ پرمخاطرهٔ مخالف با این منافع،‌متمایز میسازد:

۱ - قانون اساسی افغانستان به مثابهٔ وثیقهٔ ‌ملی باید یک ارزش غیر قابل انصراف و غیر قابل معامله باشد. هیچ طرحی که منجر به الغای علنی و یا مسکوت قانون اساسی و نظام برخاسته از آن گردد، نمیتواند به صلح پایدار و مطابق به منافع و مصالح جمعی مردم افغانستان بینجامد. تنها با حفظ این وثیقهٔ‌ ملی است که دستآوردهای یک و نیم دههٔ‌ اخیر و از جمله حقوق زنان و در مجموع حقوق شهروندان میتواند حفظ شود.

۲ - به وعدهٔ های ‌طالبان و پاکستان نیز گفته های آنانی که پیوسته دچار خطا شده اند

۳-  ما از اصل مذاکرات میان دولت و طالبان برای حل مسالمت آمیز منازعه خونین و تأمین صلح پایدار پشتیبانی مینماییم. از نظر ما این مذاکرات باید زمینهٔ‌ آن را فراهم بسازد تا طالبان با انصراف از جنگ و خشونت از یک گروه مسلح شورشی، به یک گروه و یا حزب سیاسی مبدل شده و در این صورت مانند سایر احزاب و گروه های سیاسی شرط التزام عملی به قانون اساسی را پذیرفته و برای تحقق اهداف و برنامه های شان به مبارزه مسالمت آمیز سیاسی بپردازند. در این صورت آنان حق خواهند داشت تا ملاحظات نظری خود را در مورد قانون اساسی داشته باشند و بر اساس شیوهٔ تعین شده در قانون اساسی نظر و طرح خود را برای تعدیل قانون اساسی ارایه کنند.

طبعاً مطابق به قانون این حق لویه جرگه به مثابهٔ‌عالیترین مظهر ارادهٔ ‌مردم افغانستان است تا در این مورد تصمیم بگیرد.

۴ - ما مخالف هر گونه تلاش و حرکت آگاهانه و یا غیر آگاهانه یی هستیم که به طالبان و جنگ و اهداف این جنگ آنان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم «مشروعیت» ببخشد.

۵-  ما از جامعهٔ جهانی متوقع هستیم تا از مساعی برای پایان جنگ و تأمین صلح پایدار در افغانستان پشتیبانی نماید. این پشتیبانی باید همنوا و همسو با تعهدات جامعهٔ ‌جهانی در قبال افغانستان و مطابق به موازین و اصول پذیرفته ‌شدهٔ ‌بین المللی و با احترام به موقف افغانستان به حیث عضو تام الحقوق جامعهٔ‌ جهانی باشد.

۶-  ما همه نهادهای زنان و نهادهای مدافع حقوق زنان وهمه فعالان و مدافعان حقوق زنان و همه عناصر و گروه های هوادار فردای بهترافغانستان را به همسویی و تشریک مساعی در جهت ایفای وظایف مبرم برای تحقق اهداف مشترک برای عبور سالم و موفقانه از برههٔ حساس کنونی، صرف نظر از هر گونه تفاوت و اختلاف روی مسایل دیگر، ‌فرامیخوانیم.

۷-  ما خواهان حضور مستقیم و سهم مؤثر زنان به حیث شهروندان تام الحقوق در تمام مراحل روند مذاکرات صلح، هستیم. و دلایل کافی وجود دارند که بر حق بودن این خواسته را ثابت میسازد.

۸ - به باور ما از امروز تا زمان عادی شدن اوضاع و رسیدن به صلح پایدار که در آن دستآوردهای یک و نیم دههٔ ‌اخیر به صورت مطمین تأمین و تضمین شده باشد،‌ ما باید به صورت روزمره و پیوسته و هر روز با صفوف فشرده تر و توان بیشتر،‌ در صحنه حاضر باشیم و نشان بدهیم و ثابت بسازیم که ما سرنوشت خویش را خود رقم میزنیم.

نباید اجازه داد تا افغانستان بار دیگر به زندانی برای زنان مبدل ساخته شود.