24.02.2018

زرغونه عبیدی

نگاهی به «همیار»

یا قصۀ زنده گی عاشقانهٔ یک مرد باورمند به برابری زن و مرد

شناسهٔ‌ اثر

گونه : شعر

تنظیم و تدوین: امیلیا اسپارتاک

ویراستار: زهرا اسرافیل

طرح پشتی: زینت نور

رویه آرایی: رضا پارسا

شماره گان: ۲۰۰۰ نسخه

چاپ نخست: زمستان ۱۳۹۴ خورشیدی

چاپ : آباکو

«همیار» یک ابتکار فرهنگی قابل توجه از جانب خانم امیلیا اسپارتاک برای بزرگداشت او وخواهران و برادرانش از پدرشان  شادروان میر اسماعیل مسرور نجیمی  و مادر شان شادروان زینت نجیمی است. این زوج عاشق پس از یک عمر زنده گی مشترک ، در فبروری سال 2015 در یک روز و به فاصلۀ چند ساعت تفاوت با هم از جهان فانی  به سوی جهان باقی سفر کردند.

همیار، با پیام پدر به فرزندانش با خطاب " به شما فرزندان دلیرم ! " آغاز میگردد. در این پیام پدر، فرزندانش را به اهمیت سهمگیری فعال شان  در فعالیت های سیاسی ، اجتماعیی و فرهنگی ، توصیه و تشویق میکند.   

پس از این پیام، قطعات اشعار شاعر خطاب به هر یک از دخترانش- نپتون؛ سهیلا ؛امیلیا ؛ شهلا ؛ رخشانه ؛ حسینا – جا داده شده است. هر شعر با خطاب خاص و پیام خاص به همراه است. پدر با ستودن استعدادها و توانایی های دخترانش، ‌آنان را به دنبال کردن  راه و هدفی که آن را درست و ارزنده  میداند، تشویق و ترغیب میکند.  در صفحۀ ۱۱ کتاب همیار، شعری را که شاعر برای همسرش سروده  درج است:

علمدار نهالان ثمر بخش، همسرم بر تو

نیاز آفرین گویم نموی کشورم بر تو

ترا نورضیا گویم.

زنِ پر مغز و بیداری

که فرزندان تو روزی:

شجاعانه، دلیرانه بدست آرند آزادی

در آن آزادی ملی لوای شاد بالا کن

پس از آن سروده های شاعر به دو پسرش - میر محمد شاه و فیاض شاه- درج اند.

از  روی اشعار موجود در این کتاب، گفته های فرزندان و دوستداران شاعر که با  سایر اشعار وی نیز آشنایی دارند، میتوان متوجه گردید که در آثار شاعر علایم مشخص از طرز تفکر وی در مورد آزادی و تساوی حقوق زن و مرد مشهود است. ظرافت اندیشه در مقدم دانستن پیام برای دختران و همسر قبل از نوشتن پیام به پسران میباید به هدف خاص صورت گرفته باشد.      

برای من که آشنایی قبلی با شادروان میر اسماعیل مسرور نجیمی و همسر شان شادروان زینب نجیمی  را نداشته ام، در کنار آنچه که تا این لحظه توانسته ام از ورای عاطفۀ نهفته در اشعار شاعر حس نمایم، سخنان فرزندان و دوستان شاعر - صفحات ۸۰ تا ۱۰۶ -  برای شناختن دیدگاۀ شاعر در مورد مسایل گوناگون و به خصوص جایگاۀ زن و حقوق شان در خانه و جامعه کومک کرد.

کتاب همیار در ۱۰۸ صفحه  شامل پیام  پدر به فرزندانش ؛ یکتعداد  سروده های شادوران میر اسماعیل مسرور نجیمی ، سخنانِ فرزندان، سخنانِ یک تعداد دوستان اهل ادب و فرهنگ در ارتباط درگذشت، انعکاس رسانه یی و پیام های تسلیت شماری از دوستان و یک تعداد تصاویر فامیلی است

رسم معمول در جامعۀ افغانی همواره چنین بوده است که پسران خود را مسوؤلین اول و آخر برای بزرگداشت نام پدر و حفظ افتخارات و میراث زنده گی وی میدانند.

کتاب همیار یک مثال خوب برای آنست که اگر فرزندان دختر و پسر توسط والدین همسان و برابر نگریسته شوند، نتیجهٔ ‌آن چه خواهد بود. و طوری که میبینیم دختران مرحوم میر اسماعیل مسرور نجیمی  که همه درسخوانده و تحصیل کرده اند و با روحیهٔ ‌برابری زن و مرد پرورش یافته اند،‌ پیشقدم شده و  نام و آثار و کارنامه های پدر را ثبت دیوان روزگار ساخته  و حق پدر را ادا کرده اند.

برای من باور و روحیهٔ این شاعر در مورد برابری زن و مرد،‌ نکتهٔ‌ بسیار ارزشمندی  است که مرا واداشت تا به معرفی «همیار» بپردازم- به خصوص از این جهت که وی به گفتهٔ‌ دخترانش در عمل نیز به این اعتقاد خود پابند بوده است.

این نوشتهٔ‌کوتاه را با نقل سخنان فشردۀ خانم دیپلوم انجنیر امیلیا اسپارتاک که تنظیم و تدوین «همیار» را بر عهده داشته است، به پایان میبرم – سخنانی که ما را  با  فضای زنده  گی خانواده گی، زیست عاشقانۀ پدر و مادر و زیست شاعرانۀ شاعر در امتداد زنده گی اش آشنا میسازد.

«دوستان گرامی،هموطنان و اعضای خانواده ام!

باری چه خوب پدر ما سرود:

به چهره ام، چه نظر میکنی بهار گذاشت

شباب تازه گی عمرم آشکار گذشت

به نقش آیینۀ چشم خویشتن بینم

ثبات موی سپیدم، ز مشک تار گذشت

امروز ما با دو عزيز و دو گوهر ناياب زندگی خویش که در سال 1945 با هم ازدواج نمودند وداع ميگويم. بگذاريد شتابنده نگاهی بیاندازيم که آنان کی ها بودند؟

مادر بزرگوارم بانو زينب فرزند نظر محمد، در یک خانواده مؤمن درنوامبر 1928 بدنیا آمد و در 2015 برای همیشه به جاویدانگی پیوست. حاصل ازدواج شان شش دختر و دو پسر میباشند، که با نهايت محبت و رستگاری آنان را پرورانيدند..

ورجینیا وولف گفته است: "زنان تاريخ ندارند زیرا آنان دست به قلم نميبرند و از خودشان نوشته و اثری به جا نميمانند ". ولی آيا اين گفته و برداشت درست است؟ بگذاريد بگويم اين حرف و اين باور را ما فرزندان شان نميپذيريم. زيرا تاریخ زندگی مادر، در برابر چشمان مان جان ميگيرد بگذار بگویم که حرفهای نا گفته و شعر های نا سرودۀ هر مادری فرزندان و نوه هایش باشند آنان اند که گواهی میدهند که مادر و مادر کلان شان چگونه زیست و با چه صفا ، تدبیر و محبت ملوکتی شخصیت هر یک از فرزندانش را شکل بخشید. مادر ما، آگنده از محبت، صفا، گذشت و شکيبايی بود. درونش مانند صورت اش زيبا و آراسته و عاری از بغض، کينه و نفرت بود. به شهادت حرف پدرم، او بر همه لذت ها و امکانهای شخصی اش در زندگی در برابر آرامش و پرورش درست تر فرزنداش خط کشيد. او ترجيع داد زمانهای مديدی که پدر در سفر کاری در برون یا درون کشور بايستی بسر ميبرد، سرپرستی و تربيت کننده فرزنداش بود و نگذاشت آموزش و پرورش آنان از هم بپاشد.

به گواهی همه کسانی که او را ميشناختند او زنی نهايت بزرگمنش، با قلب بزرگ که نه تنها برای فرزندان و نوه ها يش، بلکه برای همه، در آن جا وجود داشت، که دريچه قلب او بر روی همه باز بود. لبخند پر مهراش نثار راه همه ميگرديد. همه به ما ميگويند در قلب مادر شما جا برای همه ما وجود داشت. زندگی پربار مادر ما، در زندگی فرزندان، نوه ها هايش جاریست.

دوستان عزیز

پدرم میراسماعیل مسرور نجیمی در اگست 1924 درگذر چهنشاهی چنداول کابل دیده به دنیا گشود .در سال 1943 لیسۀ عالی استقلال را به پایان رساند.

پدرم در جامعۀ پدر - مرد سالار حاکم افغانستان، با درک رسالت روشنفکرانه و عدالتخواهانه خویش ، پیوسته بزرگترین حامی و مشوق مان، به ویژه دختران- در مبارزه علیه ستم و بی عدالتی های اجتماعی بود.

علاقمندی وی به ادبیات به طور عام و شعر به طور خاص از دوران دانش آموزی در لیسه استقلال آغاز گردید. در آنزمان در نزد استادان بزرگ پارسی ـ طرز و اصول فن سرودن شعر و قرائت زبان را آموخت و خود به سرودن شعر و به نوشتن آن پرداخت. نمونه های شعری وی در رسانه های چاپی و آوازی آنزمان به نشر رسیده اند. بسیاری از غزل های وی در نشریه ندای خلق «زمان محمودی و غبار » ، روزنامه ملی انیس، مجله ژوندون، جوزجان دیوۀ ولایت جوزجان و روزنامه دیدار بلخ ، مزار شریف، جریدۀ دهقان و مجله سباوون انتشار یافته اند. همچنانیکه غزل های وی از طریق برنامه های رادیویی نیز پخش گردیدند.

سوا از شعر ، داستان های کوتاه نیز می نوشت که در مجله برگ سبز به نشر میرسید.

شعر یگانه بعد آفرینشگری پدرما، نبوده است . وی در حوزۀ تئاتر نیز فعالیت گسترده داشته و با انجینر محمد علی رونق همیار بود.

چند نمایشانه به نام های ثریا، ناهید ، بی خبری ، سروش زندگی نوشته است و دوتای آن به دایرکتری محترم شاه جهان آهنگر در سالون پوهنی ننداری و نمایشنامه ناهید به داکتری محترم استاد رفیق صادق از طریق رادیو کابل پخش گردیده بود.

نا گفته نماند که نمایشنامه « بی خبری » وی به کسب جایزه وزارت اطلاعات و کلتور نیز موفق گردید .

علاقمندی وی به هنر و ادبیات به طور مداوم زمینه ساز پیوند های گسترده وی با فرهنگیان کشور گردیده بود . پذیرش عضویت انجمن شعرا و نویسندگان افغانستان نیز بر همین اساس صورت گرفت. اشتراک در جلسات ادبی و فرهنگی اعضای انجمن همیشه مایه سرور و شعف وی میگردید

پنج دفتر شعری پدرما به چاپ رسیده ، سه دفتر به عنوان واحد « اندیشه های شهر شعر » و دو آن به عنوان های « سروده های پرنیانی » و سروده های خزانی و زمستانی عمر ، این دفتر های شعری تلفیقی از از شعر های دوران مهاجرت ، با اضافات از شعر های زمانه های مختلف، پیش از لنگر گیری در گوشه یی غربت ، سروده شده اند .

دفتر سروده های پرنیایی وی، ارتباط دارد به 60 سال گذاشته . نا گفته نماند که صد ها نامه ، نوشتن خاطرات ، زندگینامه ناموران فرهنگی افغانستان و رسم و رواج شهر کهنه کابل را به شکل قلمی ازخود به جا مانده اند .

زندگی کاری:

پدرم بعد از فارغ تحصیلی از لیسه استقلال ،به حیث ترجمان زبان فرانسوی شامل کار در ریاست مستقل مطبوعات شد و بعداً از کارش را در بانک ملی افغان تغیر داد. در مدت طولانی کاری در بانک ملی، به حیث نماینده بانک در هند ، پشاوور ، کراچی ، پلخمری، آقچه و کابل ایفای وظیفه کرد وتا معاون و سرپرست بانک ملی افغان،ارتقای وظیفه نموده و سپس به باز نشستگی رفت.

به سیاست علاقمند بود و تا اخیر عمر پیوندش را با شخصیت های مبارز ضد استبداد و چپ پایدار نگهداشت . وی انسان عاری از تعصب، دیموکرات، طرفدار برابری جنسیتی، برابری مذهبی، برابری قومی و عدالت اجتماعی بود. پیوندش با سیاست ، با نشر اثارش در جریده « ندای خلق» آغاز نمود. همیشه طرفدار عدالت اجتماعی و صلح بود که در آثار شان به صورت گسترده انعکاس یافته اند . به ویژه در داستانهای وی بنامهای ،« یتیم »، گدایان شهر و نمایشنامۀ بی خبری.

مادر و پدر عزیز ما،

وفاداری تان به همدیگر وثیقه یی دوستی پایدار تان به یکدیگر بود و  برای ما الهامی است که عشق بعد از ختم زندگی هم ادامه دارد

روان تان شاد و آرامش جاويدان نصيب تان !

.02. 201506

گوتینگین آلمان

امیلیا نجیمی اسپارتک»