19.03.2015

 زرغونه عبیدی

حقوق زن در اسلام

 

«حجاب در شرایط کنونی»

 

از آنجا که سخن از حق زن در اسلام و در این خصوص راجع به " حجاب در شرایط کنونی " است میپردازم به  ارایۀ فشرده یی از مطالعات و جستجوهایم در نظریات  چند محقق مسلمان که در این راه و ارزیابی مساله در صدر اسلام و پیش از آن و پس از آن کارهای ارزنده یی انجام داده اند. این محققان نشان میدهند و ثابت میسازند که آن چه امروز به حیث حجاب اسلامی معروف شده است ،‌ در صدر اسلام نه اینچنین سختگیرانه بود و نه هم اجباری.

 سخن را از محقق مسلمان حسن یوسفی اشکوری آغاز مینمایم:                                                                                                                                                      

اشکوری معتقد بر آنست که عدم تداوم تغییرات اصلاحی پیامبر اسلام به سود زنان و افزایش سختگیری ها و تعصبات در مورد زنان پس از وفات پیامبر و در مرحله ی پس از صدر اسلام،‌ به علل و زمینه های اجتماعی،‌ اقتصادی،‌ سیاسی و  فرهنگی بر می‌گردد که نباید آن را به نام اسلام و یا به مقتضای دین و ارزش‌های عام اسلامی ثبت کرد. وی به خصوص با تأکید میگوید که در دوران پس از پیامبر بقایای تفکر و فرهنگ گذشته موجب شد تا کسانی از صحابه و بعدها تابعین و تابعین تابعین روایاتی را به نام پیامبر بر ضد زنان و در جهت نقض حقوق انسانی شان جعل کنند و یا روایات درست را با انواع مختلف (تحریف لفظی و معنوی) دستکاری کنند تا در نهایت پنداشت ها و مواضع  خودشان را در باره زنان را با ادبیات و عقاید مذهبی توجیه نمایند و برای مؤمنان ساده اندیش مقبول نشان دهند.

 

حسن یوسفی اشکوری چنین میگوید:

 

" در دوران پس از پیامبر، به دلایل اجتماعی و سیاسی و حاکمیت یافتن وجوهی از فکر و فرهنگ و شخصیت‌های متعصب و سختگیر نسبت به زن به تدریج تسامح اسلامی و شخص پیامبر نسبت به زن به زیان زنان و در جهت اعمال محدویت بیشتر علیه آنان تغییر کرد و حتی آن رفرمها و تحولات مثبت و آن آزادی‌های صدر اسلام و زمان محمد نیز غالبا خنثی و بی‌اثر شد. شگفت است دینی که با ایمان یک زن آغاز شد و در واقع نخستین مؤمن آن یک زن است (خدیجه)، پس از درگذشت بنیادگذار آن دین و ظاهرا در اوج شکوفایی و بسط تاریخی آن طی دو قرن، تبدیل شد به دین و شریعت سختگیر نسبت به زن تا آنجا که زنان را به طور کلی در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و حتی فرهنگی و علمی نیز گرفتار انواع محدودیت‌ها کرد.

این اشتباه معرفتی رخ داد که سنت نبوی در قلمرو جامعه و سیاست با سنت عربی یکی گرفته شد و تمام گفتار و رفتار زمانی-مکانی و در نتیجه موقت او به عنوان حکم شرعی الهی و جاوادنه تلقی گردید و این اشتباه و خلط مسائل و مفاهیم در مورد زنان مسئله ساز شد و در نهایت به زیان آزادی و رهایی زنان از سنت‌های جاهلی و قبیله‌ای تحول یافت. نیز در حوزه مسائل معرفتی بین توصیه‌ها و ترجیحات اخلاقی اسلام در مورد رابطه زن و مرد و حفظ کیان خانواده و تعالی اخلاقی زنان و مردان با قانون و مقررات حقوقی و الزامی مساوی و مساوق گرفته شد. مجموعه‌ای از عوامل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی سبب شد که در اسلام و به ویژه در دوران پرتنش پس از درگذشت پیامبر، بخشهایی از همان اندیشه‌ها و سنت‌های منفی جاهلی نیز در زیر پوست دین تازه و مناسبات نوین عربی-اسلامی ادامه حیات بدهد و در عمل صبغه اسلامی و مشروعیت مذهبی پیدا کند."

حسن یوسفی اشکوری، محقق مسلمان موضوع «حجاب» را یکی از بحث انگیزترین موضوعات دینی و یکی از احکام پر مناقشه اسلامی در حوزه زنان و فمینیسم در حال گسترش دانسته و بصورت اجمالی نظرش را درباره حجاب شرعی و نقد حجاب اجباری قرار ذیل ارایه مینماید:

چهار نکته در باره حجاب شرعی:

" اولا- استنباط وجوب شرعی حجاب به معنای پوشش سر و گردن و یا بازوها و قسمت پایین پا از آیات مربوطه (احزاب، ۵۹ و نور، ۳۰-۳۱) محل تأمل است و به رغم غلبه نظریه وجوب کسانی هم صرفا از منظر تفسیری و فقهی چنین وجوبی استنباط نمی کنند. فکر می کنم دیدگاه این دسته اخیر درست باشد.

ثانیا- اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته در آیات (مانند جلباب)، دقیقا روشن نیست و حداقل می توان به گمان قوی گفت منظور اصلاح برهنگی و نیمه برهنگی رایج آن زمان در مورد مردان و زنان و در هرحال حداکثر رعایت همان پوشش متداول زنان عرب بوده منتهی با دقت و تحفظ بیشتر.

ثالثا- همان آیات (واجب یا غیر واجب)، بر اساس ضرورت و رفع مشکلی خاص (از جمله اصلاح پدیده برهنگی و نیز به نص قرآن وقوع آزار جنسی زنان در کوچه های تاریک و شبانه مدینه) بوده و طبعا بر اساس قاعده فقهی رابطه حکم و موضوع، با انتفاء موضوع حکم نیز منتفی خواهد شد و از این رو رعایت شکل و یا نوع خاصی از پوشش نمی تواند جاودانه باشد و از آن نمی توان یک حکم شرعی دایمی استنباط کرد. چرایی و چگونگی نزول آیات حجاب و سیر تحولی آن نشان می دهد که در همان زمان پیامبر هم نوع خاص و فرم ویژه و محدوده معین و ثابت برای پوشش زنان (از سر و گردن گرفته تا تمام اعضای بدن) وجود نداشته و در واقع حمی خاص و ثابت تشریع نشده است. هرچه بود همان پوشش رایج و عرفی بود و اسلام به دلایل کم و بیش روشنی اندکی آنها را اصلاح و متحول کرد.

رابعا- از کاربرد آیات قرآن در این زمینه، می توان استنباط کرد که بیان و مضمون توصیه ها از جنس توصیه های اخلاقی و ترجیهی (استحسانی و به تعبیر فقهی استحبابی) است نه در مقام جعل حکم شرعی به مثابه یک قانون الزام آور (به همین دلیل در قرآن هیچ مجازاتی دنیوی برای متخلفان لحاظ نشده است). مضمون و یا بهتر بگوییم «فحوا»ی آیات این است که زنان مؤمنه در پوشش و رفتارهای خود در حریم مردان مواظب باشند و به تعبیر دقیق قرآن از «تبرّج» (احزاب، ۳۳) (قابل ذکر شماری مفسران تبرج را رفیق بازی خاص زنان شوهردار دانسته اند) دوری گزینند تا حریم ها حفظ شود و جامعه (زنان و مردان) به همسرانشان وفادار بمانند و مرتکب زنا نشوند. اصولا واژه «تبرج»، که به معنای «خود عرضه کردن» است (نه لزوما آرایش و یا رعایت نوعی خاص از پوشش چرا که تبرج رفتار زباندار و عامدانه است نه ظاهر و پوشش)، به خوبی مراد و مقاصدالشریعه در این مورد را نشان می دهد. همان گونه که مردان با ایمان نیز لازم است از تبرج خودداری کنند.


چهار نکته در نقد حجاب اجباری:

۱- حجاب اجباری بر اساس ضرورت تأسیس حکومت دینی-فقهی معنا پیدا می کند و در واقع در چنین وضعیتی قابلیت طرح دارد و موضوعیت پیدا می کند. حال اگر به حکومت دینی-فقهی (به هر دلیل) اعتقاد نداشته باشیم بدیهی است که الزام به حجاب (مانند دیگر الزامات احکام شرعی) بلاموضوع خواهد بود.

۲- با فرض وجوب حجاب، این یک عقیده و باور شخصی و از احکام فردی و در واقع عبادی است و این نوع احکام از منظر حقوقی و قانونی در عرصه جامعه نمی توانند الزامی و اجباری باشند. الزام قانونی مستلزم کیفر و مجازات است. برای رعایت نکردن حجاب کیفری مشخص نشده است. حداقل این است به اعتبار حکم اولی مجازاتی وجود ندارد و اگر به حکم ثانوی باشد نیاز به ادله قوی و معقول دارد. غالبا به رعایت عفت عمومی و ناهنجاری اجتماعی استناد می شود اما این استدلال نیز به دلایل عدیده ای مخدوش و بی اعتبار است.

۳- در مورد حجاب اجباری غالبا به فریضه امر به معروف و نهی از منکر استناد می شود. اما بگذریم که در جهان امروز و در جوامع دموکراتیک و ملتزم به حقوق بشر چنین فریضه ای چگونه و با چه ابزارهایی قابل طرح و اجراست، باید گفت که اجرای آن در موضوع خاص حجاب بوسیله حکومت و زور دولت و پلیس ثبوتا و اثباتا ناممکن است و دارای تالی فاسدهای فراوان و به وسیله مردم عادی و غیر مسئول نیز جز دفع فاسد به افسد نتیجه ای دارد. چنان که در این سی و سه سال دیده ایم.

۴- صرف نظر از جهات شرعی و دینی مسلئه حجاب اجباری، اجرای آن (به ویژه در جوامع امروز) در عمل نیز ممکن نیست. چرا که زنان جامعه یا شخصا به حجاب اعتقاد دارند یا ندارند، اگر معتقدند، طبعا آن را رعایت می کنند و نیازی به قانون و الزام و مجازات نیست، و اگر هم به هر دلیل معتقد نیستند و به ویژه زنان غیر مسلمان، به چه دلیل و مجوز شرعی و حقوقی می توان آنها را ملزم به رعایت حجاب شرعی مسلمانان کرد و متخلفان را کیفر داد؟ و اگر هم حجاب فقط برای زنان مؤمن اجباری شود، در یک جامعه دو قانون خواهد بود و این هم دارای قبح عقلی است و هم در عمل غیر قابل اجرا. زیرا عملا آزادی پوشش برای بخشی قابل توجهی از زنان مشوقی است برای زنان دیگر به گریز از اساس دیانت و حداقل عدم رعایت حجاب. افزون برآن در صورت الزامی شدن حجاب، ناگزیر باید حدود و حدود آن هم مشخص شود و گرنه معیاری برای رعایت و عدم رعایت آن و اجرای قانون وجود نخواهد داشت. دادگاه با چه معیاری می تواند قضاوت کند؟ اینجاست که یک امر کاملا مذهبی تبدیل می شود به محوری برای اعمال سلایق شخصی و موجب هرج و بحران اجتماعی."

همانطوریکه نباید انتظار داشت که ۱۴۰۰  سال قبل پیامبر اسلام میباید دقیق بر اساس نیاز های عصر ما طور مثال من اعلامیۀ حقوق بشری را ارایه میکرد به همان اندازه هم نادرست خواهد بود که اینک اصلاحات اجتماعی۱۴۰۰  قبل پیامبر اسلام را در عصر امروز ناچیز جلوه بدهیم. انتظار بنیاد گرایان و افراطیون در تطبیق تمام جزئیات احکام آن زمان یکی از دلایل بروز اینهمه فجایع است که مسلمانان و منظر دین را در انظار جهان چنین مورد پرسش قرار داده است.

برگشته به سخنان این پژوهشگر، تنها با تمایل و تلاش در درک تفاوت میان احکام عبادی و احکام اجتماعی در زمان و مکان خاص وقوع آنان و در تفکیک شان  از عنعنات و رسم  و رواج ها خواهیم توانست به راۀ حلی رهایی بخش برسیم.

پاسخ به این سوال که چرا  ۱۴۰۰ سال پیش اسلام توانسته بود جوابگوی نیازمندی های زنان گردد و چرا امروز زنان مسلمان از انسانی ترین حق شان محروم گردیده اند مربوط میشود به اجبار تحکم افراطیون در تحمیل احکامی که هیچگونه ارتباط به احکام عبادی ندارند، یعنی نه فرض اند و نه واجب.

این بحث ادامه خواهد یافت.