سرمقاله شمارهششم آسمایی- مارچ 1998

سخنی در مورد فرهنگ و تمدن

فرهنگ بالنده  با شرافت و آزاده‌گی ، با انساندوستی و گرايش به زيبايی و کمال ، با مدارا‌، تساهل‌ و تحمل دگر‌انديشان ، با خردگرايی و کنجکاوی‌ جستجوگرانه‌ همپيوند است و آنها را می‌آفريند و پرورش ميدهد. بر خلاف زورگويی و استبداد‌، خشونت و نفرت‌، دشمنی و انتقامجويی ، دروغ و ريا ، تعصب و تنگنظری با فرهنگ بالنده و پیشرو همخوانی ندارند.

در فرهنگ هم تبادله انديشه‌يی به غنا می انجامد و هم «‌نبرد‌» انديشه‌يی . فرهنگی اگر با انديشه‌يی موافق نيست با شمشير به جنگ آن نه‌ميرود و در صدد نابود ساختن صاحب يا پيرو آن انديشه نه‌ميشود‌.   فرهنگی در برابر انديشه‌يی که آن را نادرست ميداند‌، انديشه‌يی را قرار ميدهد که درست ميداند ‌و با دليل و برهان منطقی درستی آن را ثابت ميسازد‌.

فرهنگی تنوع انديشه‌يی را در شمار بديهات چی که در شمار ضروريات ميشمارد و ميداند که بوستان فرهنگ بدون اين تنوع پژمرده ميشود و ميميرد.

دشنام گفتن و تکفير کار ساده است‌ ــ اما کاری است خارج از دايره فرهنگ ، زشت و زيانبار‌. فرهنگی به جای «‌تکفير‌مخالفين‌»  ميکوشد تا آنها را درک کند و دريابد‌.

گاه ميان واژه های فرهنگ و مدنيت مغالطه صورت ميگيرد. به تعريفی «‌فرهنگ مجموع آن ارزشهای است که انسان در راه رسيدن به کمال و جمال انسانی و بهزيستی و بهروزی فردی‌، خانواده‌گی ، اجتماعی و عموم بشری در اندرون خويش ايجاد ميکند‌ و تمدن مجموع آن ارزشهای است که انسان برای رفاه و آسايش خود در بيرون از خويش پديد می‌آورد». پس ميان انسان متمدن و انسان با فرهنگ ميتوان فرق قايل شد.

پيشرفت علمی ــ تخنيکی و مادی به خودی خود به معنای پيشرفت فرهنگی نيست‌.  اگر استفاده از دستاوردهای علمی ‌ــ تخنيکی و نتايج و ثمرات مادی آن توأم با ارزشها معنوی و فرهنگی نباشد‌، ميتواند پيامد های ناگوار و حتا فاجعه آور باشد‌.

و اما پيشرفت و شگوفايی واقعی انديشه‌يی و فرهنگی بستر و زمينه‌يی است هم برای پيشرفت‌علمی‌ــ تخنيکی و غنای مادی ، هم برای کاربرد و استفاده ‌سالم از آن ، که در نتيجه با هماهنگی و تلفيق درست اين دوگونه پيشرفت ، جامعه دارای چهره و ماهيت انسانی و درخور زيست شايسته انسانی خواهد شد.

با درد و دريغ بسيار کشور ما به رغم سابقه درخشان در تاريخ و مدنيت بشری ، بنابر عللی که ارايه آن در اين مختصر نه می گنجد‌، ‌در وهله پيدايش مدنيت معاصر دچار رکود و عقبمانی گرديد‌.   تاکنون هم برغم چندين کوشش جامعه افغانی نه تنها نه توانسته بر اين عقبمانی تاريخی غلبه نمايد‌، بل بحران خونين و ويرانگر دودهه ‌اخير حاصل‌ــ ولو اندک‌ــ کوششهای اجام يافته در گذشته را نيست و نابود ساخت‌.

به نظر ما در اين مرحله حساس و دشوار کار سازنده و پرتکاپوی فرهنگی ميتواند و بايد در التيام و درمان صدمات انديشه‌يی و روانی ناشی از بحران نقش بی بديل ايفا کند‌.  بوستان فرهنگ ما گرچه از جنگ و بحران صدمه ديده و اما توان رويش و شگوفايی دوباره را از دست نداده است‌. بسيار ظالمانه خواهد بود اگر به جای خدمت و کوشش صادقانه برای رستاخيز فرهنگی‌، کسی به نام کار انديشه يی و فرهنگی ، به هر نام و عنوانی که باشد‌، آگاهانه يا ناخودآگاه جوانه هایی را که دارند از زير خاکستر دوباره عرض وجود ميکنند‌، پامال سازد‌.  جوانه های اميد بخش را بايد با عشق و رياضت پاسداری کرد و در برابر خطرات از آنها محافظت کرد‌. کار روشنفکر و فرهنگی تنها اين نميتواند باشد ، که بر ضعفها و اشتباهات انگشت بگذارند‌.  البته که نقد و انتقاد در حد و جای خودش ضروری و مفيد است‌.  و اما به نظر ما کار بسيار مهمتر و مبرمتر اين است که روشنفکر و فرهنگی تواناييهای سازنده خود را به خصوص در عرصه‌های که در آنها تخصص و استعداد دارد‌، به کار اندازد‌.

البته که در چند سطر و در يک صفحه نميتوان تعريف جامع و مانع از فرهنگ و مدنيت و رابطه متقابل آنها و نيز اثر و رابطه فرهنگ و دگر عرصه های زنده گی اجتماعی ارايه نمود‌.  اين امر مستلزم بحث دقيق و علمی در فضای سازنده و احترام متقابل است‌. آسمايی حاضر است برای بازتاب نظرات ، مقالات و آثاری که در رابط با مسايل مطروحه مواصلت کند‌، صفحاتی را اختصاص دهد‌.  به نظر ما بحث در اين زمينه لازمی‌، مبرم و مفيد است‌.