تاریخ نشر در آسمایی : 20.09.2007

حمید عبیدی

سیاست  روسیه در افغانستان- «یک بام و دوهوا»

اخیراً در صفحهء انترنتی   افغان - روسیه مقاله یی به نشر رسیده است از آقای والیری ایوانوف نمایندهء اقتصادی  سابق روسیه در افغانستان و فعلاً مشاور حکومت روسیه  زیر  نام « امضای موافقت نامه در باره حل مساله قروض – گامی است در جهت توسعه روابط » . این مقاله گویا در پاسخ به مقاله یی تحت عنوان « راز حل مساله قروض افغانستان در برابر روسیه »  است که به  تاریخ 22 ماه اگست سال 2007  در يکی از رسانه های چينایی به نام  « گووان ژیباو »  منتشر شده است.

1- در باب قروض شوروی و ادعای روسیه

در این جا سخن روی درستی و نادرستی مطالب منتشره در نشریهء چینایی نیست؛ بل  سخن روی  تناقض در موضع روسیه در قبال مسوولیت های آن کشور در رابطه به افغانستان است که در سخنان آقای والیری ایوالنوف نیز بازتاب یافته است .

مسألهء اصلی  در روابط  افغانستان با روسیه این است که آیا روسیه وارث شوروی است یا خیر؟

اگر روسیه وارث شوروی است - که چنین هم است و اشغال کرسی شوروی در شورای امنیت ، تصاحب تسلیحات هسته یی و  دارایی های و سفارت های شوروی در خارج و... همه شواهد این ادعا اند - چرا در قبال تجاوز نظامی شوروی به افغانستان مسوولیت هایش را نمی پذیرد ؟

اگر روسیه وارث شوروی نیست ، پس  ادعایش در مورد قروض را چی گونه باید تلقی نمود؟

دیگر این که اگر میزان صدمات انسانی و مادی جنگ در افغانستان در دورهء اشغال شوروی و نتایج و پیامدهای بعدی این اشغال مورد محاسبه قرار گیرد ، روسیه باید چندین مراتبه بیشتر از آن چی که مدعی مقروض بودن افغانستان است باید به افغانستان جبران خسارت مادی را بپردازد. از سوی دیگر بیشتر این به اصطلاح قروض شوروی بهای تسلیحات و اکمالات جنگ های نیابتی بوده که شوروی و روسیه برای دفاع از سرحدات جنوبی خویش به رژیم های بر سراقتدار افغانستان داده اند.

2- آیا  شوروی چپاولگر بود و یا نبود؟

آقای والیری ایوالنوف پس از برشمردن پروژه هایی که به کومک شوروی سابق  تحقق یافته بودند تذکر می دهد: « بخش قروض دولتی بعد از تکمیل کار ساختمان خط لوله انتقال گاز و صدور گاز طبیعی از معدن شبرغان تا سرحد و بعداً  تا فابریکه کود و برق وحش در تاجکستان (در مرحله نهایی تا 2.3 میلیارد متر مکعب در سال) و همچنان آغاز صادرات میوه های سیتروس و زیتون از فارم های در جلال آباد به اتحاد شوروی ، قروض موفقانه پرداخته میشدند. این معلومات ، برعلاوه تایید کننده آنند ، که اتحاد شوروی هیچگاهی دست به چپاولگری ( طوری که برخی مولفان نااگاه و یا مغرض مینویسند ) منابع ملی افغانستان نمی زد».

در رابطه به ادعای بالای آقای ایوالنوف  می خواهم تنها در رابطه به صادرات پرژوهء انکشاف وادی ننگرهار به شوروی نکته یی را روشن سازم که کمتر کسی از آن اطلاع دارد. شوروی  سیتروس درجه یک تحویل شده در بندر حیران را به قیمت هر پنجاه کیلو،  80 افغانی خریداری می کرد در حالی که هر صندوق چوبی برای پنجاه کیلو سیتروس  که تحت نظر مشاورین شوروی در پروژهء وادی ننگرهار تولید می شد  110 افغانی تمام می گردید. به این ترتیب می توان دید که قیمت پرداختی شوری برای پنجاه کیلو سیتروس 30 افغانی کمتر از قیمت تمام شد بارجامهء آن بود. بنأً اگر طرف شوروی سیتروس را نمی خرید و سیتروس تولید شده دوباره در زمین دفن می گردید ، در هر صندوق کم از کم  30 افغانی عاید دولت افغانستان می شد.  این مثال حاصل تخیل نیست  و کسی آن را مطرح می کند که این محاسبه را متکی بر اسناد و ارقام واقعی انجام داده  و پیش روی مقامات افغانی و شوروی گذاشته است. این محاسبه چنان مستند بود که  لشکر انجینیران، سرانجینیران ، مشاوران و سرمشاور  شوروی نتوانستند آن را  رد بکنند . با کمال تأسف طی سالیان متمادی کسی نه نشسته بود تا باری یک محاسبهء ساده بکند و وقتی هم که این محاسبه صورت گرفت ، طرف شوروی گفت که حاضر نیست قیمت بالاتری بپردازد ...

در مورد گاز هم  قرار اطلاعاتی که  منتشر شده است  میتر جریان گاز  تنها در کنترول خریدار بود و این طرف شوروی بود که می گفت چی مقدار گاز به طرف شوروی تسلیم داده شده است و طرف افغانی امکان کنترول  در این زمینه را نداشت؛ بگذریم از این که طرف شوروی مثلاً گاز را از طرف افغانی به چند می خرید و میانگین قیمت نوع معادل گاز در بازارهای جهانی چند بود.

شاید آقای  والیری ایوالنوف بگویند که  ارایهء  دو مثال بالا نمی توانند ادعای وی را در مورد این که شوروی چپاولگر نبود، رد کنند؛ ولی این دو مثال عادی و کوچک نیستند بل به دو پروژهء بسیار بزرگی که به کمک شوروی ساخته و فعال شده اند، ارتباط دارند.

3- آیا شوروی متجاوز بود و یا نبود؟

گیریم که شوروی چپاولگر نبوده باشد؛ وامّا، وقتی آقای  والیری ایوالنوف  مدعی می شود که به علت حفاظت قوای شوروی تا وقت خروج این نیروها پروژه های ساخته شده  به کومک شوروی ویران نشده بودند و فعال بود و می افزاید که « هر افغان ، منجمله از صف آنهایی ، که سلاح به دست برحق برضد اتحاد شوروی می جنگیدند ، این گفته را تائید میکند».   این حرف آقای ایوالنوف ال حدود زیادی درست است؛ ولی این یک رخ قضیه است و آن این که هزاران دهکده و بخش اعظم شبکه های آبیاری عنعنه یی در افغانستان در اثر بمباردمان های قوای  شوروی تخریب شدند و صدها هزار افغان یا کشته شدند و یا هم معلول و مصدوم گردیدند.  آقای ایوالنوف وقتی می گویند که  « منجمله از صف آنهایی ، که سلاح به دست برحق برضد اتحاد شوروی می جنگیدند » ، به طور تلویحی اعتراف می کنند که شوروی طرف متجاوز بود؛ و حالا پرسش در این است که طرف متجاوز برای جبران خسارات عظیمی که بر افغانستان وارد کرد، چی کاری انجام داده است ؟

منابع روسی گاهی ادعاهایی را در مورد این که گویا اعزام قوای شوروی مبتنی بر تقاضای دولت جمهوری دیموکراتیک افغانستان بوده است، مطرح کرده اند. در این مورد بسیار سخن گفته شده است؛ ولی طرف روسیه ثبوت قابل اعتبار برای این ادعای خود شان را ارایه نکرده اند. به علاوه گیریم که چنین تقاضای هم شده باشد، در آن صورت گویا باید قوای شوروی توسط رژیم امین به افغانستان دعوت شده باشد- رژیمی که توسط قوای شوروی از میان برداشته شد و باز هم با اتکا بر قوای شوروی رژيم مورد نظر کریملین در کابل روی کار آورده شد.

ادعاهای جدی در مورد این که شوروی در تحریک و حتّا سازماندهی زنجیرهء حوادثی که منجر به شکست برنامهء ملل متحد  و بروز حوادث بهار سال 1992  که موجب فروپاشی قوای مسلح و نظام دولتی و فراهم آوری جنگ ویرانگر داخلی در افغانستان شد ، نقش بارزی داشته است...حالا هم گفته می شود که روسیه برای تحت فشار قرار دادن امریکا در افغانستان اقدامات سریی را به اجرا گذاشته است.

4- آیا می توان « زخم خونین» را فراموش کرد؟

شکی نیست که  روسیه یک قدرت جهانی است . در این هم شکی نیست که استقرار مناسبات متقابلاً مفید و با ثبات مبتنی بر اصول و موازین شناخته شدهء جهانی  میان افغانستان و روسیه به نفع هر دو کشور است.  ولی در این نیز شکی نیست که هنوز مسایل حل ناشده در مناسبات افغانستان و روسیه موجود اند- بخشی از این مسایل برمی گردند به میراث های حل ناشدهء دوران شوروی و برخی دیگر هم به دورهء پس از فروپاشی شوروی تا امروز.  د راین رابطه دو مسألهء بسیار مهم و کلیدی عبارت اند از :

- عدم اعتماد و بدگمانی گسترده  میان افغان ها در رابطه به نیات روسیه در قبال افغانستان

- مسوولیت های  روسیه به حیث وارث شوروی در قبال افغانستان

شاید  برخی ادعاهایی که در مورد شوروی و روسیه از سوی افغان ها- منجمله بخشی که از همان ابتدا با تنظیم های مجاهدین مخالف بوده اند-  مطرح می شوند، دقیق و یا هم حتّا  درست نباشند؛ ولی تا زمانی که روسیه همه اسناد موجود در رابطه به افغانستان را علنی نسازد و زمینهء آن را که افغان ها باور کنند و مطمین شوند که در رابطه به مناسبات افغانستان و شوروی و افغانستان و روسیه دیگر چیز پنهانیی باقی نمانده است و  تا روسیه حاضر نشود به حیث وارث شوروی ، مسوولیت های خویش را در برابر افغانستان بپذیرد و برای جبران گذشته گام های لازم را بردارد،  عدم اعتماد و بدگمانی در مورد نیات امروز و فردای روسیه در افغانستان نیز باقی خواهند ماند. زخمی را که هنوز از آن خون می ریزد نمی توان فراموش کرد.  بدون حل عادلانهء مسایل یاد شده و  با حضور هزاران پرسش گزنده در ذهنیت عامهء افغانی دشوار است تصور نمود که « زخم خونین» در مناسبات دو کشور التیام یابد. 

***

تراژیدیی که مداخله و تجاوز شوروی در افغانستان آفریده است چنان عظیم است که نمی توان آن را در چهارچوب آمار و ارقام و محاسبهء خسارات وارده بر اقتصاد، شمار کشته ها و مصدومین جنگ ، رقم مهاجران و امثالهم بیان کرد. این مداخله و تجاوز بر  بنیادهای موجودیت افغانستان چنان ضربات مخربی وارد کرده است که جبران آن با پرداخت غرامات - ولو غرامات بسیار سنگین مالی- ناممکن است.

چنان که تجربه نشان داد سیاست شوروی در قبال افغانستان همانا ادامهء سیاست روسیه در قبال آسیای میانه بود- با شیوه ها و ابزار دیگر. راه رشد غیر سرمایه داریی که کرملین تبلیغ می کرد، در واقع به پوشش ایدیولوژیک گسترش ساحهء نفوذ شوروی در جهان مبدل شده بود. انترناسیونالیزمی هم که کرملین تبلیغ می کرد چیزی نبود جز تنیدن تور وابسته گی.

در واقع شوروی شکل دیگری از امپراتوری استعماری روسیه بود. پانزده جمهوری متحده و جمهوری ها و مناطق خودمختار و چیزی های از این دست در  واقع جز نمای بیرونی فریبنده نبودند.

و این تنها بخشی از نیروهای افغانی نبودند که شکار این دام های تبلیغاتی شدند. بدتر از آن زمانی هم که رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان با  حقایق برهنهء سیاست شوروی در افغانستان مواجه شدند،  نتوانستند و یا هم شهامت آن را نیافتند تا از خط تبعیت از کرملین دور شوند و برخی از آنان تا به امروز نیز حاضر نیستند در این مورد سخن بگویند.

 آقای والیری ایوانوف با سابقهء مشاغلی که در دورهء شوروی داشت  و  اکنون نیز دارد ، نمی تواند بر حقایق بالا واقف نباشد؛ و امّا، این که وی هنوز هم به شیوهء دوران شوروی سخن می گوید، نشان می دهد که اهداف کرملین در قبال افغانستان تغییر نکرده اند - اگر در این میان چیزی تغییر کرده است تغییر تناسب قوا در سطح جهان و منطقه است و متناسب با آن تغییر شیوه ها و ابزار سیاست روسیه در قبال افغانستان.  

***

پیوندهای مرتبط به موضوع:

روسیهء رو سیه

افغانستان ،روسیه و پاکستان

روسيه قرض افغانستان را بخشيد