سرمقاله شماره 24-25 آسمایی - مارچ 2003


طالبانیزم بدون طالبان...

 

 اسلام و اسلامیت و افغان و افغانیت  را دیگر بدنام نسازید
در مورد عمق اعتقاد و  استواری  مردم افغانستان به دیانت اسلامی و ارزش های ملی ، نیاز به بحث نیست -  این حقیقتی است آفتابی.
و امّا ، این نیز رخ دیگر عین حقیقت است كه درك  و تعبیر مردم افغانستان از اسلام ، هیچ وجه مشتركی با اسلام سیاسی  ندارد . یكی از عوامل  اصلی شكست حكومت های تنظیمی و طالبی نیز  همین است .
امروز نیز  نه علمای واقعی دینی و روحانیون پاك طینت ، بل همین تنظیم سالاران -در واقع پدران معنوی طالبان -  و بقایای طالبان كه می خواهند طالبانیزم بدون طالبان را دوباره بر افغانستان حاكم سازند اند در پس پرده ، نیمچه ملاها و نیمچه علما را تحریك می كنند و  سخنان خود را از زبان آنان بیان می دارند.
از این نیمچه ملا ها و نیمچه علما می توان پرسید :
- زمانی كه تنظیم سالاران و جنگ سالاران ، به قصد نابودی همدیگر  وارد جنگ شدند ، شما كجا  تشریف داشتید ، تا از این  روند تباهی آور جلوگیری كنید؟
- زمانی كه تنظیم سالاران  ، بی باكانه  قسم به قران  را شكستند ، شما چه كردید ؟
- زمانی كه  هرج و مرج تنظیم سالاری ، قانون جنگل را در  افغانستان حاكم  ساخته بود و  ناموس ، جان و مال هزاران افغان و دارایی ها و اعتبارات ملی برباد داده شدند ، شما  كجا بودید تا حرف تان را بگویید ؟
- در زمان آفت  طالبی،  شما كجا تشریف داشتید و چه كردید ؟
- زمانی كه " طالبان " تعلیم و تحصیل و كار زنان را منع و منبع روزی حلال را بر روی مردم بسته بودند ، و " شورای علما " بر چنین حالتی مهر تایید می كوبید و  فقر و بیچاره گی  هزاران افغان را در ورطه ی آنچه كه نباید ، سوق می داد ، شما كجا بودید  تا برای افغان و افغانیت و اسلام و اسلامیت دلسوزی بكنید ؟
- وقتی كه مقامات رسمی برخی كشورها ،  این و یا آن منطقه ی افغانستان را زون منافع حیاتی خود اعلام می كردند و كسانی هم سر بر آستان اینان می نهادند ، شما كجا تشریف داشتید و  عكس العمل تان  چه بود ؟
-   شما چرا به كسانی كه  از  مدرك ننگین ترین  سواستفاده ها  صاحب ده ها میلیون دالر شده و به نام وجاه رسیدند و در فرجام به  خون   صدها هزار هموطن خویش و  امیدها و آرزوهای یك ملت خیانت كردند ، تا هنوز نگفته اید و نمی گویید كه  دیگر سواستفاده از نام اسلام و مردم مسلمان افغانستان  ، بس است ؛ مردم فریبی و بدنام ساختن اسلام و مسلمان و افغان و افغانستان ، دیگر بس است؟
- زمانی كه افغانستان از بس فقر و ناچاری كجكول گدایی به سوی همه ی دنیا دراز كرده و  مردمان دنیا از مسلمان تا نصارا ، هندو  ، بودایی  و  یهودی و از  مومن و ملحد گرفته تا هر قوم و قبیل دیگر ، دست مساعدت دراز نموده اند  تا  به مردم بیچاره ی افغانستان كمك كنند ، شما " علمای كرام " چرا  به متقاضیان حج نمی گویید كه  آقایان در شرایط امروز افغانستان ،  نه حج  ، بل كمك به صدها هزار كودك یتیم ، بیوه زنان  و پیر مردان و پیر زنان و  گرسنه  گان و بی نوایان هموطن و كمك به بازسازی ساختارهای حیاتی میهن فرض است؟
شما  آقایان بدون این كه یكی از وظایف و و جایب یاد شده را انجام داده باشید ، نشسته و تمام توجه تان را متمركز كرده اید  كه چه گونه زنان را در انزوا نگهدارید ، چه گونه جلو آزادی بیان و گسترش دانش و فرهنگ و آزادی های مشروع  فرهنگی را بگیرید و  حتی القدور مردم افغانستان  را از جهان بیرونی بی خبر نگهدارید- آقایان ! آیا همه ی  علم شما همین و برای همین است ؟
آقایان !  از عرصه های دیگر كه بگذریم ، آیا شما زبان عربی ، علوم دینی ، تاریخ تفكر ، فرهنگ و مدنیت اسلامی و تاریخ كشور خود تان را خوب فرا گرفته اید  و آیا حاضر هستید تا یك كمیسیون با صلاحیت در این رابطه از شما امتحان  بگیرد ؟
***


این تنها نیمچه ملایان و نیمچه علما نیستند كه در آسیاب تنظیم سالاران و جنكگ سالاران آب می ریزند. بدبختانه ، نیمچه روشنفكران و شبه روشنفكرانی نیز هستند كه هیزم رسانان بحران اند - اینان كه حتاّ در رشته های تعلیم و كار خود شان نیز از خود هیچ كمالی متبارز نساخته اند ، می كوشند خود شان را در لباس نخبه گان فكری جا زده و از این مقام سخن بگویند.  اینان به جای كار روشنگرانه و  مقابله با افكار و برنامه های جاهلانه و تندروانه ی تنظیمی و طالبی و خودخواهی های بی حد و حصر جنگ سالاران  ، برای این موجودات نامشروع ، لباس مشروعیت می دوزند. اینان می كوشند تا بحث سالم در باره ی آینده ی افغانستان و از جمله ماهیت نظام سیاسی و قانون اساسی را به بیراهه بكشانند. از این شمار كسانی حاضرند تا بدون سنجش ، با شیطان هم بر ضد احیای نظام شاهی متحد شوند. كسانی هم برای احیای نظام شاهی حاضر اند عین كار را بكنند.  كسانی  می خواهند به هر قیمتی كه شده طرح فدرالیزم  را  تحقق ببخشند. كسانی دیگری  حتاّ  حاضر نیستند تا  در مورد لزوم تقسیم سالم وظایف و صلاحیت های ارگان های مركزی و محلی قدرت و اداره ی دولتی اصلاً  هیچ حرفی را بشنوند. كسانی امر به همسان سازی اجباری و زدودن جبری تنوع موجود در تركیب اتنیكی و فرهنگی فرمان می دهند و كسانی كار را به انكار  و حتاّ جعل تاریخ و جغرافیا می كشانند و  مشتركات مردم افغانستان را بیخ و بن انكار می ورزند.
در این میان ، روشن است كه اكثریت قاطع مردم افغانستان ، نه از تنظیم سالاران و جنگ سالاران و طالبان و  نه هم از نیمچه ملاها و نیمچه علما و  نیمچه روشنفكران خدمتگزار آنان ،  پشتیبانی  می نمایند.  و امّا ، از آن جا كه این گروهگ ها بر زور  اسلحه و پول وافر  و كمك خارجی ،  اتكا داشته و  نه تنها در محلات  قدرت را زورگویانه در دست دارند ، بل بر مبنای تقسیمات سهمیه یی در اركان قدرت در مركز نیز حضور قوی و نیرومند دارند ،  عملاً    بر صحنه ی سیاسی افغانستان انحصار خود را برقرار ساخته  اند.
اگر آقای كرزی  كه لویه جرگه ی اضطراری به او  اعتبار و صلاحیت قانونی كافی اعطا كرده است ، بخواهد به تعهد در مورد  حركت افغانستان در مسیر دموكراسی  عمل كند و  منافع و مصالح علیای ملی را برتر از  منافع آزامندانه ی  تنظیم سالارن و جنگ سالاران قرار  دهد ،  برای پایان دادن به  انحصار سیاسی تنظیم سالاران و جنگ سالاران ، راه های قانونی و دموكراتیك وجود دارند :
1- باید به همه احزاب ، سازمان ها و گروه های سیاسی ، بر اساس قانون مبتنی بر موازین و ارزش های شناخته شده ی دموكراسی ، اجازه ی فعالیت داده شود .
2- گروه های سیاسی - نظامیی كه تن به خلع سلاح و عدم دخالت در امور نظامی ندهند ،  باید غیرقانونی اعلام شوند.
3- همه رهبران و احزاب و گروه های سیاسی باید میزان دارایی ،  منابع حصول این دارایی ها و منابع  تمویل فعالیت های شان را ، مبتنی بر قانون منظماً به مرجع ذیصلاح قانونی اطلاع دهند و  مراجع ذیصلاح قانونی نظارت و كنترول دقیق بر این عرصه را قایم سازند. 
4- نیروهای طرفدار صلح ، وحدت ملی و حركت افغانستان در مسیر بازسازی معاصر  و دموكراسی   ، باید بدانند كه بدون تبارز نیرومند در عرصه ی ملی و بدون پشتیبانی فعال مردم ،  نخواهند توانست جلو گرایش های منفیی را كه روز تا روز ابعاد نگرانی آور كسب می كنند بگیرند.  این نیروها باید بر اختلافات  میان خودشان  فایق آمده و  برای تحقق این آرمان های مشترك صف واحدی را تشكیل بدهند.
5- علمای واقعی دینی ، روحانیون پاك طینت ، روشنفكران ، اهل فرهنگ و مطبوعات ، بدون هراس باید سیما و ماهیت  همه كسانی را كه مانع رفع بحران و مانع ورود افغانستان به مرحله ی صلح و سازنده گی می شوند ،  افشا سازند و در  مباحثاث در باره ی مسایل امروز و فردای افغانستان  فعالانه سهم گرفته و این مباحثات  را در مسیر  سالم رهنمایی بكنند.
اگر چنین نشود  و جلو گرایش های مخرب گرفته نشوند ، در آن صورت  در افغانستان پسا طالبی ، دیر یا زود  طالبانیزم بدون طالبان حاكم خواهد شد . بر جلوگیری از این خطر امروز باید وارد میدان شد ، زیرا  فردا دیگر دیر خواهد بود .