مينياتور های طلايی *

تهيه کننده : حمیدالله عبیدی



بهترين فرمانروايی ، حکومت بر  دل ها است

***

اگر کسی ارزشهایی را در خود نداشته باشد ، در بيرون از خود هم آن را نخواهد يافت ، يا درک نخواهد کرد. اگر انسان در خود انسانيت داشت ، حيثيت و کرامت انسانی هر انسان ديگر را نيز رعايت خواهد کرد

***

علم از شگفتی آغاز ميگردد و به هر پيشرفتی که برسد ، شگفتی تازه یی را کشف خواهد کرد

***

در اموری که جنبه های گوناگون دارد ، نبايد فوراً قضاوت نمود

***

انتقام گرفتن همسنگ شدن با دشمن است و گذشت و بردباری برتری بر او و غلبه بر دشمنی

***

کار انسان را از سه بلای بزرگ ــ تنبلی ، نياز و فساد ــ نجات ميدهد

***

خواندن و عمل نکردن در حکم قلبه کردن و بذر نپاشيدن است

***

آدم اگر ناجور باشد و کار کند ، بهتر از آن است که تندرست باشد و بيکار بنشيند

***

خسارت را نميتوان با خسارت وارد کردن جبران کرد

***

يا چنان بنما که هستی ، يا چنان باش که مينمايی

***

مردمی که با ستمکش عادت کنند ، ستم پرور اند

***

مادر شاهکار هستی است

***

ظرف چوبی را تنها يکبار ميتوان روی آتش گذاشت

***

در عالم عشق و خيال هيچ چيزی محال نيست

***

جوانان سال خود را فراموش ميکنند و پيران آن را پنهان ميکنند

***

عفت بهترين حجاب ها است

***

همه خوب اند ، اما نه برای هر کار

***

آدم بی شخصيت جسد متحرک است

***

اگر کوزه را به سنگ بزنی ، يا سنگ را به کوزه ، در هر دو صورت شکست با کوزه است

***

توده مردم هم وقتی که خواب باشد خطرناک است و هم زمانی که از فرط تحريک فعاليت تدريجی را نپذيرد

***

سياستی که رو به گذشته و پشت به آينده حرکت کند ، حامل و عامل فاجعه است

***

با مرگ مردان بزرگ چشم تنگی رقيبانش نيز ميميرد

***

چنان که دزد و جنايتکار برای جلوگيری از فرياد استمداد ، دهان قربانی را ميبندد ، مستبدين نيز به آزادی بيان اجازه نميدهند

***

نيروهای سياسی که به درستی انديشه ها و برنامه های خود اطمينان داشته و هدف واقعی شان خدمت به مردم باشد ، از انتخابات و رای مردم هراس نميداشته باشند

***

گاهی يک لقنه نان بيشتر از يک ضيافت مفصل بيشتر ارزش دارد

***

تنها خوشبخت بودن کافی نيست ، اين هم مهم است که خوشبخت بودن خود را درک کنيم

***

خوشبخت کسی است که در گذشته نماند ، گذرا بودن حال را بداند و اميد به آينده نيز اميد داشته باشد

***

در ماديات از خود فرودست تر و در معنويات از خود فرزانه تر ببين

***

کار های بزرگ هميشه در ابتدا محال به نظر ميرسند

***

انسان بايد شايسته ستايش باشد ، اما از ستايش شدن بگريزد

***

مدح ، مداح و ممدوح هر دو را فاسد ميسازد

***

عشق شيرينتر از ازدواج است چنان که رومان جذابتر از تاريخ است

***

عشق اکسيری است که تمام دردسر های کوچک را به يک درد سر بزرگ ، اما دلخواه معاوضه ميکند

***

عاشق و معشوق از سخن گفتن باهم خسته نميشوند ، چون از خود سخن ميگويند

***

عشق و سرما خورده‌گی را نميتوان پنهان نمود

***

عمر لحظه کوتاهی است و هر آدمی دير يا زود ميميرد ، پس معلوم نيست چرا بعضی ها عجله دارند

***

* برگرفته از مجلهء آسمایی

* شماری از این گفته ها را از نشریه های گوناگون جمع آوری کرده و شماری نیز حاصل تفکرات خودم اند که بیشتر شان در نخستین شماره های مجلهء سباوون در کابل به نشر رسیده اند. متأسفانه آن زمان منابع و مأخذ را یادداشت نکرده بودم و حتا نوشته های خودم و یادداشت ها از نشریه ها و کتاب ها را نیز تفکیک نکرده بودم و حالا پس این همه سالیان اصلاح این کمبود به نظرم ناممکن می رسد. به هر رو، به باور من حیف بود اگر این «مینیاتور» ها را جهت استفاده به خدمت خواننده گان سایت آسمایی نیز پیشکش نمی نمودم