شین شیرآغا

 

تو نیکی میکن و ...*

 

کمپيوترم ناچاپی خراب شد‌. صبح که با آن کار کردم ، درست و سرحال بود‌. ظهر موشواره و چاپگر از کار افتاد‌. ساعتی کوشيدم تا مگر خودم نقص را پيدا کنم ، اما نه شد‌. ناچار به دوستم انجينير توانا دانشمند که در رشته برنامه‌ريزی کمپيوتر درس خوانده تيلفون کردم‌. اول کوشيد تا از طريق تيلفون کومکم کند، اما نه شد‌. گفت که اگر خواسته باشم ميتواند نزدم بيايد و کومکم کند‌. دستم را روی گوشی گذاشتم و به هر عذر و زاريی که بود اجازه مادر اولادها را گرفتم‌.

دوستم انجينير گمان ميکرد که شايد برنامه‌های مربوطه از نزدم خراب شده و يا هم کدام ويروس کمپيوتری از طريق کدام دسکت داخل کمپيوتر شده است‌. بواسطه برنامه‌يی که آورده بود نخست ويروس را جستجو کرد و آخر کار هم برنامه موشواره و چاپگر را دوباره نصب کرد‌. متأسفانه گويی خرابی جديی رخ داده بود‌، که دوست کمپيوتردانم نيز نتوانست کاری بکند‌.

مادر اولادها سخت نگران و ناراحت بود‌. او به خواهرخوانده خود وعده داده بود که من کارت دعوت عروسی دخترش را در کمپيوتر خواهم نوشت و چاپ خواهم کرد‌. کار بايد همين امشب انجام ميشد ، تا به فردا که مادر اولادها وعده کده بود آن را به خانه خواهر خوانده اش ميرساندم‌.

با آن که مادر اولادا سخت علاقه‌َّند بود تا کمپيوتر هرچه زودتر جور شود ، اما از اين که دوست انجينيرم درمانده بود‌، لذت ميبرد‌، چون ناتوانی دوستم موجب سرافگنده‌گی من هم ميشد‌، که هميش در غياب از او توصيف ميکردم ، اما مادر اولادها او را جلمبر لافوک، نام داده بود.

بالاخره دوستم به يک دوست آلمانی خود که انجينير کمپيوتر بود تيلفون کرد‌. او هم خلاف عادت معمول آلمانها کار و بار و تفريح شب شنبه خود را رها کرد و آمد‌. راستش اين که دوستم برای اين که او را وادار به آمدن بسازد‌، بهانه‌يی پيش که که ميخواهيم برای حمايت از حيوانات که در زلزله اخير در افغانستان صدمه ديده اند‌، کومک جلب کنيم‌. من اول تعجب کردم ، اما وقتی دوستم مسأله را توضيح داد‌، فهميدم‌. بلی دوست آلمانی اش از جمله طرفداران حمايت از حيوانات است‌ و آنها را بيشتر از انسانها مستخق کومک ميداند‌. دليلش هم ای است ، که مصيبتی که بر انسانها ميگذرد از دست خود انسانها است‌. و اما اگر صلح باشد يا جنگ حيوانات به ناحق از دست انسانها صدمه و آزار ميبينند‌ و ميگويد که هر وقت انسانها به حقوق حيوانات احترام کذاشتند‌، به حقوق همدگر هم احترام خواهند گذاشت‌. جناب ايشان به همين دليل گوشخواری را ترک گفته و گياهخوار شده است‌.

به هر رو حال که گوشخوارها درمانده شده بوديم ناگزير به اين گياهخوار مراجعه کرديم و عجب اين که او چنان پابند عقيده و مسلک خود بود‌، که پس از شنيدن حرف دوستم که حيوانات هم در زلزله سخت صدمه ديده اند‌، يک لحظه هم تأخير را روا ندانست و آمد تا با ما در جلب کومک به حيوانات مصدوم کومک کند‌.

متأسفانه آقای حيواندوست هم با وجود همه علم کمپيوتری اش و همه تپ و تلاش و اخلاص و نيت نيک نه توانست نقص کمپيوتر را پيدا کند‌. خلاصه وقت نان شب شد و مادر اولادها ناگزيرکچری‌قروت پخت و حتی برای رعايت آقای حيواندوست برای ديگران هم نيز قورمه و کوفته (‌گرچه در يخچال تيار و آماده بود‌) نياورد‌.

پس از نان شب نيز گوشش دسته جمعی ادامه يافت . مادراولادا نذر مشکل کشا را که همانا کشمش‌نخود بود با چای آورد و مرا مجبور ساخت تا مفهوم آن را توضيح کنم و آقای حيواندوست‌هم آن را با حوصله شنيد و به عنوان تفاهم سری هم به طرف مادر‌اولادها تکان داد. هنوز در بحث نذرها بوديم که پسرم از خانه مامای خود برگشت و وقتی قضيه خراب شدن کمپيوتر را شنيد‌، اجازه خواست تا او هم کوششی بکند‌. من از اين ديده‌درايی او که در برابر يک انجينير افغانی و مهمتر از آن يک انجينير و متخصص آلمانی ميخواست بکند‌، چنان بر افروخته شدم که آقای حيواندوست با آن که معنی حرفای رد و بدل شده را نفهميده بود ، با وجود کوشش در حفظ خونسردی مثل لبلبو سرخ شد‌. دوستم که اين حالت را ديد بهتر دانست مسأله را به او بگويد تا سؤتفاهمی پيش نيايد‌. عجب آن که انجينير آلمانی اين جسارت بچيم بسيار خوش شد و از چوکی چرخدار کمپيوتر خيست و از بچيم دعوت کد تا کار ترميمه به دست بگيره‌. بچيم وقتی که ديد برنامه نقصی ندارد از جای خيست و به طرف دگی ميز رفت و ده پشت کمپيوتر دستک زد و با قواری راضی گفت يافتم‌. بلی کسبل اتصالی موشواره و کمپوتر خطا خورده بود‌. وقتی که کيبلها ره جايبجای کد ده يک لحظه نقص برطرف شد‌.

هر دو انجينير از اين که ايتو يک چيز ساده ده فکرشان نرسيده بود ، پيش خود خجالت بودن ، مگرم ده روی خود نه‌می آوردن .

به خصوص آقای حيواندوست بچيمه زياد تشويق کد‌. آقای حيواندوست با وجود خجالتی‌ی که به خاطر کمپيوتر داشت ، مسأله جلب کومک به حيوانات مصدوم در زلزله ره فراموش نکد و يک پيامی به زبان آلمانی ، انگليسی و فرانسوی نوشته کد و گفت که همی امشو پيامه از راه انترنت به تمام دنيا مخابره خات کد‌و به ما اطمينان داد که از طريق اتحاديه حيواندوستان شهر ما که عضو هيئت مديره آن است در کار هماهنگی جلب و ارسال کومک به حيوانات مصدوم اقدام خات کرد‌ و بر اطميان بيشتر ما تأکيد کد که تمام تجاويز گرفته خات شد تا کومک به حيوانات مستحق برسد و توسط انسانها مورد سؤاستفاده قرار نگيره‌.

مادر اولادا که ده جلب کومک استعداد به خصوص داره ، از احساسات حيواندوستانه آقای حيواندوست بسيار تقدير کرده خود و بچيمه هم حيواندوست معرفی کد و بالاخره از او وعده گرفت که از ای پس هفته يک روز بچيمه ده حل مشکلات زبان آلمانی و مضامين ساينس کومک کنه‌.


  آقای حيواندوست با وجود خجالتی‌که به خاطر کمپيوتر داشت ، مسأله جلب کومک به حيوانات مصدومه فراموش نکد و يک پيامی به زبان آلمانی ، انگليسی و فرانسوی نوشته کد و گفت که همی امشو پيامه از راه انترنت به تمام دنيا مخابره خات کد ‌و به ما اطمينان داد که از طريق اتحاديه حيواندوستان شهر ما که عضو هيئت مديريش اس بر کار کومک به حيوانات مصدوم اقدام خات کد‌ و بر اطميان بيشتر ما تأکيد کد که تمام تجاويز گرفته خات شد تا کومک به حيوانات مستحق برسه و توسط انسانها مورد سؤاستفاده قرار نگيره‌.

رفيقم که آدم موقع شناس اس پيشنهاد کد که بر کومکهای آينده بر حيوانات افغانستان يک اتحاديه ساخته شوه‌. آقای حيواندوست ازی پيشنهاد بسيار خوش شد و مادر اولادا که وضيعته ايتو ديد پيش ازی که رفيقم دان واز کنه خوده به حيث ريس اتحاديه و آفای حيواندوسته به حيث معاون پيشنهاد کد. آقای حيواندوست که از وضع زنها هم ده افغانستان خوب باخبر بود، گفت که ايتو اتحاديه که رياستشه يک زن افغان داشته باشه بسيار طرف توجه محافل ذيعلاقه قرار خات گرفت‌. دوستم که دانست چوکی رياست از دستش رفته‌، ميخاست مه او ره به حيث مسوول امور مالی اتحاديه پيشنهاد کنم ، اما مادر اولادا پيشدستی کد و چند خواهر و خواهر خوانده خوده ده پُستهای مهم پيشنهاد کد‌، که مورد تأئيد آقای حيواندوست واقع شد.

مادر اولادا که ده جلب کومک استعداد بخصوص داره‌، از احساسات حيواندوستانه آقای حيواندوست بسيار تقدير کد و علاوه از امور رسمی و اجتماعی از او وعده گرفت که از ای پس هفته يک روز بچيمه ده حل مشکلات زبان آلمانی و مضامين ساينس هم کومک کنه‌.

مه ده اول ای گپا ره چندان جدی نه‌گرفتم، مگرم حالی که از او روز سه سال تير شده‌، کل خوها و خيالهای مادر اولادا تحقق يافته‌.

اتحاديه حمايت از حيوانات مصدوم در افغانستان ، که ده اول زيرپوشش اتحاديه حيواندوستان شهر ما فعاليت ميکد ، حالی اتحاديه مستقل اس ، که عيالداری بنده ریيسش اس. مادر اولادا و خواهرخوانده های همکارش ده اتحاديه کورسهای زبان آلمانی ، کمپيوتر و انسجام کومکهای حيواندوستانه ره به کومک اتحاديه حيواندوستان شهرما خاندن‌. ده پيشاور و کويته و چند جای دگه ده داخل افغانستان و کشورهای همسايه شاخه‌های اتحاديه کومک به حيوانات مصدوم در افغانستان (‌اکحما‌)‌ به کومک اعضای خانواده و خيشاوندان خانمم فعال شده و اونا هم کورسهايی مربوطه ره سپری کدن‌.  کار‌ و ‌‌بار اکحما حالی بسيار چوک اس‌. عيالداری بنده و چند نفر از خوارخوندايش ده ايجه و هم چند نفر از خوارها و برادرا و اقاربش ده پاکستان به عنوان کارمندای حرفوی معاش ميخورن.

آقای حيواندوست و همکارهايش بر مطالعه وضع ده محل چند دفعه به پاکستان سفر کدن و از طريق مصاحبه با مهاجرای افغان و هم اسناد و فلمهای که همکارای اکحما ده اوجه بر‌شان نشان دادن ، به مطالعه وضيعت پرداختن و راپورهايی تهيه کدن و با تلويزيونها‌، راديوها ، اخبارها و مجله ها مصاحبه‌ها کدن‌.

گرچه که از مادراولادا هم چند دفعه دعوت شد که در سفرها همکاران آلمانی ره به محل همراهی کنه ، اما با توضيح دلايل پناهنده‌گی خود و هم ای که با وجود شناختی که از مسايل ، مشکلات و امکانات محلی‌ داره، افغانها بيشتر گپ متخصصين خارجی ره ميشنون‌، خوده از شر ای سفر ها خلاص کد‌. و اما هر وقت که سفر به امريکا و کشورهای اروپايی پيش بيايه عيالداری بنده يا ريس هيت اس و يا هم عضو هيت‌. او بر ازی کار دليل قوی ده دست داره و ميگه که مسايل و مشکلات محلی ره خوب ميشناسه و ميتانه بهتر از هر کس دگه از حيوانات افغانستان نماينده‌گی کنه‌.

آقای حيواندوست نتيجه مطالعات و تحقيقات خوده ده مورد وضع حيوانات در افغانستان به شکل کتاب نوشته و چاپ کد‌، که فروش بسيار خوب داشت و سبب شهرت بسيار آقای حيواندوست شد‌. از برکت همی کار و فعاليت آقای حيواندوست اول رئيس اتحاديه حيواندوستان شهر ما شد و وقتی که شهرت جهانی کسب کد ، او ره به رياست فدراسيون جهانی حيواندوستان انتخاب کدن‌. حالی به‌‌خير

به پيشنهاد عيالداری بنده ده‌ همی فدراسيون معاونت کومک به حيوانات جنوب تأسيس خات شد‌ه که پيشنهاد کننده خوده بهترين شخصيت بر ای مقام ميدانه و از همی خاطر شب و روز مصروف ياد گرفتن زبان انگليسی اس‌.

گرچه که حالی تَوَر مادر اولادا دسته يافته‌، اما غنيمت اس که ايقه مصروف اس که بر غرغر و نق‌نق وخت بسيار کم داره‌. وختی که او ده خانه باشه مه کوشش ميکنم کم گپ بزنم‌.  ده وختهای اول که يگان وخت به خود اجازه ميدادم يگان چيز بگويم ، مادر اولادا به عصبانيت ميگفت‌: بيچاريش تو هم خوده سياستمدار ميگی‌. از ای سياست شما نه خودتان خير ديدن ، نه مردم افغانستان و نه هم حيوانات معصوم و بيچاره‌. امروز هرمصيبتی که اس از دست همی سياستمدار ها اس‌. راس اس که گفتن سياست شغل کثيف اس‌...

فکر که ميکنم گپ مادر اولادا چندان غلط هم نيس‌. اول که ايجه آمديم چون مه خوده سياستمدار ميدانستم ده وخت مصاحبه بر پناهنده‌گی مه گپ زدم و اولادا و مادر اولادا گپ مره تأييد کدن‌. مه مطمين بودم و وکيل ما هم مطمين بود که حتماً قبول خات شديم‌‌، مگرم يک ماه تير نشده بود ، که جـواب رد ما آمد‌ و کار ما به دعوا ده محکمه رسيد‌. امسال سر سال از کوشش مادر اولادا محکمه مجبور شد ما ره بخايه . مادر اولادا پيش از پيش مره فامانده بود که ای دفعه او گپ خات زد‌.  ده محکمه مادر‌اولادا نه بر قاضی وخت گپ زدن ماند و نه بر وکيل‌. ايتو نطقی ده باری وضع افغانستان و اثرش سر حيوانات کد‌، که قاضی نزديک بود گريان کنه‌. قاضی که معلوم ميشه مثل مادر اولادا حيواندوست بود ، قبولی ما ره هموجه جای‌به‌جای اعلام کد‌.
الحمد لله سارنوالی هم کدام اعتراض نکد. خلاصه ای که از بيسرنوشتی نجات يافتيم‌. از برکت اکحما‌، مادر اولادا صاحب معاش دبل شد و از غم سوسيال خلاص شديم‌. حالی از کسی به خاطر داشتن موتر ‌ترس نداريم . سال يک دفعه هم بر بيست روز يا يکماه بر تفريح ــ که آلمانها برش اورلاب ميگن‌ــ خارج ميريم‌.  مه هم از کار تايپستی و کارهای دگی که از طرف اتحاديه برم ميتن حق‌الزحمه خوب ميگيرم‌.  هفته يک دفعه هم بر آلمانيها درس آشپزی ايکولوژيک افغانی ميتم‌.  ده همی باره نوشتن يک کتابه هم شروع کديم‌.  خلاصه کار و بار ما چوک اس‌. دوستای آلمانی ما ره فاميل فيمينيست و حيواندوست و طبيعت پرور ميدانن . يگانه جنجال ما همرای وطندارای خودماس که از روی تعصب و حسادت گپای رقم رقم ميگن‌ و يگان تای شان کوشش ميکنن ما ره پايپچلک بتن و ده زمين بزنن . مگرم الحمدالله‌ شهرت‌‌نيک ما ره پيش همفکرای فمينيست ، حيواندوست و طبيعت‌پرور ما کسی خراب کده نميتانه‌.

تا جايی که به کومک بر حيوانات مصدوم مربوط ميشه مطالعات و تحقيقات ادامه داره ، تا راه درست کومک و تأمين حقوق حيوانات ده افغانستان کشف شوه‌.  ده مرحله فعلی اکحما و دوستان بين‌الملليش استعمال سلاحهای جنگی عليه حيواناته بزرگترين منبع مصيبت تشخيص دادن و از همه حکومتها و مردم جهان آزاد و سازمانهای بين‌المللی تقاضا کدن تا زمانی که طرفهای درگير ده افغانستان منع استعال سلاحهای جنگی عليه حيواناته قبول و عملی نه‌کنن، از روان کدن هررقم کومک به شمول کومک انساندوستانه به افغانستان جلوگيری کنن‌. دليل عمده‌ تقاضا ای اس که ده کشف‌، ساختن‌، فروش و استعمال ای سلاحها برخلاف انسانها هيچ حيوانی کوچکترين سهم نداره‌، پس هيچکس حق نداره ای سلاحها ره عليه حيوانات بکار ببره‌. حالی کل کوشش اکحما و دوستای بين‌الملليش روی همی شعار متمرکز اس و متخصصين به ای نظر استن که اگه ای شعار عملی شوه ۹۵ در صد مشکل حيوانات افغانستان حل خات شد‌.

 

***

* برگرفته از شماره 6 آسمایی ، منتشره  مارچ سال 1998