چند نکته کوتاه در مورد نوروز


نوروز به معنی روزنو و روز نخست سال نو است‌. نوروز کهنسالترين و با معـنيترين جشن در فرهنگ باستانی ما ميباشد. پيشينه نوروز تا اساطير آريايی و دوره پادشاهی يما ، که بنابر برخی روايات هفتهزار و چندصديال پيش بوده ميرسد‌.

نوروز فراز‌و‌نشيبهای زيادی را در زنده‌گی چندين هزار ساله‌ خود پشت سرنهاده و اما برغم همه‌ دگرگونيها و مصيبتها که بر آن گذشته نتوانسته آن را در مغاک فراموشی و نابودی بيندازد‌.

قراينی در دست است که اين جشن در هنگام تدوين گاتهای زردشت‌(‌بخش کهن‌اوستا‌) نيز در اول حمل برپا ميشده است‌. و اما پسانها روز برپايی جشن نوروز تغيير کرد‌. در عهد ساسانيان نوروز به جای رسم نخستين که بايد در اولين روز سال نو يعنی اول حمل ميبود‌، مانند عيد سعيد فطر و عيد سعيد اضحی در ماهها و فصول گوناگون دوره‌ميکرد ، اما نه با سرعت اعياد مذکور‌. مثلاً در سال يازدهم هجری‌ ــــ مبدأ تاريخ يزدگردی يعنی زمان جلوس آخرين پادشاه ساسانی نوروز در اول ماه جون عيسوی يعنی نزديک به آغاز تابستان تصادف نمود‌. از آن تاريخ هر چهار سال يک روز پستر رفت ، تا اين که در حدود سال ۳۹۲ هجری قمری به اول حمل رسيد‌. به سال ۴۶۷ ه . ق‌. نوروز به ۲۳ حوت رسيد. در اين هنگام جلال‌الدين ملکشاه سلجوقی‌(‌۴۶۵ ــ ۴۸۵‌ه .‌ق‌) تقويم جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار‌ــ تحويل خورشيد به برج حمل‌ــ قرار داد و همين ترتيب ثابت ماند‌. اين کار به ترتيبی عملی ميشد‌، که هر چهار سال يکبار سال را ۳۶۶ روز حساب ميکردند و پس از هفتبار تکرار ـــــ‌‌يعنی پس از‌۲۸‌‌سال‌‌ــــ در بار هشتم به جای چهار سال در سال پنجم ۳۶۶روز محاسبه ميکردند‌. در واقع تقويم جلالی سال خورشيدی را در نزديکترين حد با سال خورشيدی واقعی که ۳۶۵ روز و ۵‌ساعت و ۴۸ دقيقه و ۶۴ ثانيه است‌قرار داد‌*.

نوروز منطقيترين مبدأ برای سالشماری و روزشماری است‌‌، زيرا در اين روز در طبيعت نيز با تکميل يک دور زمين بدور خورشيد‌، سال نو و دور نو زنده‌گی آغاز ميگردد‌، زمستان پايان ميپذيرد و بهار دل‌انگيز و جانپرور که فصل رويش و زايش و اميد است آغاز ميشود‌.

نادرست است اگر کسی بپندارد ، که چون نوروز رسم و رواج پيش از اسلام است ، ضد اسلامی ميباشد‌.

نوروز صدها و بل چند هزار سال پيش از ظهور زردشت سپينتمان رواج داشت‌. بعلاوه‌متفکرين بزرگ و دانشمندان و متخصصين ديانت زردشتی را چرخشی از پرستش عناصر طبيعی و ارباب‌النواع بسوی يکتا پرستی ميدانند‌. ديانت زردشت اولين مبشر باور به خداوند يکتا‌، تقوا‌، اخلاق‌ و اجتناب از گناه و ستم و وجود زنده‌گی پس از مرگ ، روز رستاخيز و حساب و بازخواست و پل‌صراط در سرزمين ما بود و نيکوکاران را از پاداش بهشت برين و بدکاران را از عذاب دوزخ خبر داد‌.

به هر رو نوروز رسم زردشتی نيست‌. اين رسم پيش از زردشت وجود داشته است‌. نوروز رسم آريايی است و همه باشنده‌گان سرزمين ما از هر نژاد و تبار که استند‌، آن را به حيث جشن ملی و افغانی و يادگار گرامی گذشته‌گان و تاريخ و فرهنگ ملی پذيرفته اند‌.

اگر به مراسم نوروزی از جمله بلند کردن جهنده‌ها بر نظر‌گاه و مزار حضرت علی و دگر مراسمی که در نوروز انجام ميشود بنگريم‌، درخواهيم يافت‌‌، که نوروز نه تنها منافی اسلام نيست، بل با باورها و احساسات اسلامی مردم افغانستان ژرف و جدايی‌ناپذير عجين شده است‌. همان سان که لباس‌ملی ما با آن که از لباس اعراب متفاوت است اما با احکام اسلامی مغايرتی ندارد‌. به همين سان رسم جرگه و دهها عنصر ديگر فرهنگ باستانی ما و رسوم و عنعنات نيک نياکان ما ، که رعايت و برگزار‌کردن شان نه تنها به ديانت اسلامی خللی وارد نه ميسازد‌، بل به تهذيب اجتماعی‌، رشد معنويت و حل سالم مسايل جامعه و کشور‌ما کومک ميرسانند‌. به همين دليل نيز است ، که ميراثهای فرهنگ باستانی ما در طول بيش از هزار و سه‌صد سال تاريخ اسلامی کشور ما تداوم يافته و برخلاف بسياری ملل و کشورهای ديگر ، که هويت ملی خود را از دست دادند‌، هويت ملی ما با ديانت اسلامی تداوم يافت‌. همچنان شايان يادهانی است ، که در پيريزی و شگوفايی مدنيت جهانی اسلامی فرهنگ پربار سرزمين ما نقش روشن و سازنده داشته است‌. در رابطه به ديانت و استقلال و هويت ملی بايد گفت ، که مردم سرزمين ما با وجود پذيرش اسلام سلطه بيگانه را نپذيرفتند. همين است که نخستين قيامهای آزاديخواهانه از سرزمين ما بلند شد‌‌، که موجب افتخار و سربلندی ميهن و مردم ما ميباشند.

البته استند رسم و رواجها و خرافاتی که به ناحق به نام دين معرفی شده و به سلامتی و تهذيب و پيشرفت جامعه نيز نه تنها کومکی نه‌ميکنند‌، بل بر آنها صدمه هم وارد ميسازند‌. بر آگاهان و دانشمندان از جمله علمای با صلاحيت دينی است ، تا ناسازگاری همچو رسم و رواجها و مزخرفات را با ديانت اسلامی و منافع و مصالح امروز و فردای جامعه روشن بسازند و از راه تنوير افکار عامه به ترک آن کومک کنند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* راجع به اسطوره‌ها و روايات در باره پيدايش جشن نوروز در شماره نوروزی سال پار آسمايی ــ شماره‌مسلسل ۲‌ــ مطالب جالبی آمده ، که علاقمندان ميتوانند به آن مراجعه بفرمايند‌.ُّ{کگگرامی گذشته‌گان و تاريخ و فرهنگ ملی پذيرفته اند‌.

اگر به مراسم نوروزی از جمله بلند کردن جهنده‌ها بر نظر‌گاه و مزار حضرت علی و دگر مراسمی که در نوروز انجام ميشود بنگريم‌، درخواهيم يافت‌‌، که نوروز نه تنها منافی اسلام نيست، بل با باورها و احساسات اسلامی مردم افغانستان ژرف و جدايی‌ناپذير عجين شده است‌. همان سان که لباس‌ملی ما با آن که از لباس اعراب متفاوت است اما با احکام اسلامی مغايرتی ندارد‌. به همين سان رسم جرگه و دهها عنصر ديگر فرهنگ باستانی ما و رسوم و عنعنات نيک نياکان ما ، که رعايت و برگزار‌کردن شان نه تنها به ديانت اسلامی خللی وارد نه ميسازد‌، بل به تهذيب اجتماعی‌، رشد معنويت و حل سالم مسايل جامعه و کشور‌ما کومک ميرسانند‌. به همين دليل نيز است ، که ميراثهای فرهنگ باستانی ما در طول بيش از هزار و سه‌صد سال تاريخ اسلامی کشور ما تداوم يافته و برخلاف بسياری ملل و کشورهای ديگر ، که هويت ملی خود را از دست دادند‌، هويت ملی ما با ديانت اسلامی تداوم يافت‌. همچنان شايان يادهانی است ، که در پيريزی و شگوفايی مدنيت جهانی اسلامی فرهنگ پربار سرزمين ما نقش روشن و سازنده داشته است‌. در رابطه به ديانت و استقلال و هويت ملی بايد گفت ، که مردم سرزمين ما با وجود پذيرش اسلام سلطه بيگانه را نپذيرفتند. همين است که نخستين قيامهای آزاديخواهانه از سرزمين ما بلند شد‌‌، که موجب افتخار و سربلندی ميهن و مردم ما ميباشند.

البته استند رسم و رواجها و خرافاتی که به ناحق به نام دين معرفی شده و به سلامتی و تهذيب و پيشرفت جامعه نيز نه تنها کومکی نه‌ميکنند‌، بل بر آنها صدمه هم وارد ميسازند‌. بر آگاهان و دانشمندان از جمله علمای با صلاحيت دينی است ، تا ناسازگاری همچو رسم و رواجها و مزخرفات را با ديانت اسلامی و منافع و مصالح امروز و فردای جامعه روشن بسازند و از راه تنوير افکار عامه به ترک آن کومک کنند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* راجع به اسطوره‌ها و روايات در باره پيدايش جشن نوروز در شماره نوروزی سال پار آسمايی ــ شماره‌مسلسل ۲‌ــ مطالب جالبی آمده ، که علاقمندا۰ن ميتوانند به آن مراجعه بفرمايند‌.{ثگسرعت اعياد مذکور‌. مثلاً در سال يازدهم هجری‌ ــــ مبدأ تاريخ يزدگردی يعنی زمان جلوس آخرين پادشاه ساسانی نوروز در اول ماه جون عيسوی يعنی نزديک به آغاز تابستان تصادف نمود‌. از آن تاريخ هر چهار سال يک روز پستر رفت ، تا اين که در حدود سال ۳۹۲ هجری قمری به اول حمل رسيد‌. به سال ۴۶۷ ه . ق‌. نوروز به ۲۳ حوت رسيد. در اين هنگام جلال‌الدين ملکشاه سلجوقی‌(‌۴۶۵ ــ ۴۸۵‌ه .‌ق‌) تقويم جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار‌ــ تحويل خورشيد به برج حمل‌ــ قرار داد و همين ترتيب ثابت ماند‌. اين کار به ترتيبی عملی ميشد‌، که هر چهار سال يکبار سال را ۳۶۶ روز حساب ميکردند و پس از هفتبار تکرار ـــــ‌‌يعنی پس از‌۲۸‌‌سال‌‌ــــ در بار هشتم به جای چهار سال در سال پنجم ۳۶۶روز محاسبه ميکردند‌. در واقع تقويم جلالی سال خورشيدی را در نزديکترين حد با سال خورشيدی واقعی که ۳۶۵ روز و ۵‌ساعت و ۴۸ دقيقه و ۶۴ ثانيه است‌قرار داد‌*.

نوروز منطقيترين مبدأ برای سالشماری و روزشماری است‌‌، زيرا در اين روز در طبيعت نيز با تکميل يک دور زمين بدور خورشيد‌، سال نو و دور نو زنده‌گی آغاز ميگردد‌، زمستان پايان ميپذيرد و بهار دل‌انگيز و جانپرور که فصل رويش و زايش و اميد است آغاز ميشود‌.

نادرست است اگر کسی بپندارد ، که چون نوروز رسم و رواج پيش از اسلام است ، ضد اسلامی ميباشد‌.

نوروز صدها و بل چند هزار سال پيش از ظهور زردشت سپينتمان رواج داشت‌. بعلاوه‌متفکرين بزرگ و دانشمندان و متخصصين ديانت زردشتی را چرخشی از پرستش عناصر طبيعی و ارباب‌النواع بسوی يکتا پرستی ميدانند‌. ديانت زردشت اولين مبشر باور به خداوند يکتا‌، تقوا‌، اخلاق‌ و اجتناب از گناه و ستم و وجود زنده‌گی پس از مرگ ، روز رستاخيز و حساب و بازخواست و پل‌صراط در سرزمين ما بود و نيکوکاران را از پاداش بهشت برين و بدکاران را از عذاب دوزخ خبر داد‌.

به هر رو نوروز رسم زردشتی نيست‌. اين رسم پيش از زردشت وجود داشته است‌. نوروز رسم آريايی است و همه باشنده‌گان سرزمين ما از هر نژاد و تبار که استند‌، آن را به حيث جشن ملی و افغانی و يادگار {لله

گچند نکته کوتاه در مورد نــوروز

ــــــــــــــــــــــــ به قلم باغبانيوال



















نوروز به معنی روزنو و روز نخست سال نو است‌. نوروز کهنسالترين و با معـنيترين جشن در فرهنگ باستانی ما ميباشد. پيشينه نوروز تا اساطير آريايی و دوره پادشاهی يما ، که بنابر برخی روايات هفتهزار و چندصديال پيش بوده ميرسد‌.

نوروز فراز‌و‌نشيبهای زيادی را در زنده‌گی چندين هزار ساله‌ خود پشت سرنهاده و اما برغم همه‌ دگرگونيها و مصيبتها که بر آن گذشته نتوانسته آن را در مغاک فراموشی و نابودی بيندازد‌.

قراينی در دست است که اين جشن در هنگام تدوين گاتهای زردشت‌(‌بخش کهن‌اوستا‌) نيز در اول حمل برپا ميشده است‌. و اما پسانها روز برپايی جشن نوروز تغيير کرد‌. در عهد ساسانيان نوروز به جای رسم نخستين که بايد در اولين روز سال نو يعنی اول حمل ميبود‌، مانند عيد سعيد فطر و عيد سعيد اضحی در ماهها و فصول گوناگـــــــون دوره‌ مـــيکــرد ، اما نـــه بــــا