رسیدن:  13.08.2013 ؛ نشر :  14.08.2013

نشر مطابق نسخه اصلی  و بدون ویرایش املایی

 

دکتورسیدخلیل الله هاشمیان                                                

پیرامون نوشتۀ آقای فرید افغانیار

بتاریخ 30 جولای 2013 نوشته ای بقلم آقای ( فریدافغانیار) تحت عنوان  : «این هم نظر من، دیگران چه میگویند؟ » درپورتال وزین (افغان – جرمن آنلاین) نشرشد که بالای طرح اینجانب برای نجات افغانستان بعنوان (کمیساریت ملی) تبصره کرده بود. من آن طرح را بقسم یک مسوده و پیشنهاد برای تبصره واظهار نظرهموطنان محترم نوشته بودم وخوش شدم آقای افغانیاربالای آن طرح تبصره نمود، ولواینکه با نظرات من موافق نبودکه حق مسلم شان است . بانام وتخلص (فریدافغانیار) باراول آشناشدم ، زیرا درین پورتال بقلم اونوشته ای قبلا نخوانده ام ، ولی چه این نام اصلی باشد یا مستعار، بی تفاوت میباشم ، چونکه نظراورادربارۀ طرح مذکور بحیث نظر یک هموطن تلقی واستقبال میکنم. ولی ایکاش آقای افغانیارنظرخود راتنها پیرامون همان طرح معطوف میداشت و بیک سلسله مسایل دیگر، خارج ازساحۀ صلاحیت ومعلومات خود، تماس نمیگرفت که درآنصورت نوشته اش بحیث نظر یک افغان درآرشیف پورتال ثبت میشد و من مجبور بجواب نوشتن نمیبودم.

آقای افغانیار خود را بحیث " یکقلمبدست دارای رسالت" معرفی و از من مصرانه تقا ضاکرده تا مقالۀ او را "بدقت " بخوانم ونکاتی را که او درمقالۀ من ناقص وقابل اعتراض یافنه متوجه شوم . نکات ناقص و قابل اعتراضیکه اقای افغانیار درمقالۀ من یادداشت نموده ازینقراراست :

هاشمیان نوشته است "" ... من با جناب مایار صاحب موافقم که کرزی به مقایسۀ بسیاری از رهبرهای گذشتۀ افغانستان مزیت داشته و در یک مورد بخاطری چربی میکندکه این شخص به چهار زبان زندۀ دنیا (دری، پشتو، انگلیسی و اردو) مسلط و تقریرگرمیباشد...""                  تبصره واعتراض آقای افغانیار بالای عبارت فوق قرارذیل نشرشده است : "" اگر جناب مایارصاحب  هم مانند داکتر صاحب هاشمیان به این عقیده هستند که دری وپشتو وبخصوص اردو از جملۀ زبانهای زندۀ دنیا است، نمیدانم چند زبانشناس و داکتردیگر درجهان این ادعا را قبول خواهندکرد و بالای ریش این چنین مدعیان نخواهند خندید ( البته باحفظ حرمت زبان دری و پشتو وقدامت تاریخی این دو زبان که هردوی آن زبان ملی ما بوده و برای من مانند دوچشم گرامی و عزیز اند. اما حقیقت اینست که اینها زبانهای زندۀ دنیا محسوب نشده اند.)

مقوله ای تداعی شد که "مرد تا سخن نگفته باشد – عیب و هنرش نهفته باشد !" نکتۀ اول دراعتراض آقای افغانیارکه نوشته ""اگرجناب مایارصاحب هم مانندداکترصاحب هاشمیان به این عقیده هستند""یک تخطی مخابراتی میباشد، زیرا اقای افغانیار باانجنیرصاحب مایارصحبت ومشوره نکرده که آیا ایشان باین موضوع هم عقیده میباشند یاخیر؟ نام یک شخص محترم رابدون مشوره با او دریک موضوع شامل ساختن دور از آداب نگارش است . نکتۀ دوم اینکه ایکاش آقای افغانیار باین ادعای بکلی ناقص و غلط متوسل نمیشد، چونکه با چنین ادعایی  این احتمال وجود دارد که دانشمندان  واهل خبره مشکوک  شوند که شاید آقای افغانیار دپلوم بکلوریا راهم کمایی نکرده باشد، و اگرکمایی کرده باشد، حتما شاگرد هوش پرک و تنبلی بوده که به نمرۀ خیراتی کامیاب شده است، زیرا درصنوف 11 و  12 لیسه هادرمضامین ادبیات دری وزبان خارجی  مفاهیم زبان "زنده" و زبان "مرده" توضیح وتدریس میشود. اکنون ، بعداز نشرنوشتۀ آقای افغانیارکه بتکرار واصرارمدعی شده که زبانهای دری، پشتو واردو زبانهای زنده نمیباشند، شاید یکعده هموطنان  مفشوش و متردد شده باشند، لهذامنخود رامکلف میشمارم بحیث محصل وبعدآ استاد مضمون زبانشناسی، پیرامون موجودیت زبان و زندگی ومرگ زبانها واصطلاحات مربوط باین موجودیت معلومات علمی وکتابی ارائه نمایم :

علم زبانشاسی اصطلاحات ذیل عامیانه را تعریف وتفسیرنموده است : زبان زنده – زبان غنی – زبان فقیر-   زبان انکشاف یافته – زبان مرده  :

زبان زنده زبانیست که گوینده داشته باشد – حتی اگر یکنفر گوینده در یک زبان زنده باشد، آن زبان یک زبان زنده است.  این مقوله که  "" تا یکنفر افغان هست – زنده افغانستان است "" یک مقوله علمی است . درجنگلهای انبوه افریقا و امریکایی جنوبی و یخبندان قطب شمال زبانهایی کشف شده که فقط یک قبیلۀ کوچک درحدود بیست نفر گوینده دارد و زبان شان درجملۀ زبانهای زندۀ دنیا قبول و ثبت شده اند. زبان دری درکشورهای ایران، افغانستان وتاجکستان ، بشمول گویندگان متشتت درهندوپاکستان و ترکیه، درحدود 170 ملیون گوینده دارد – زبانپشتو درافغانستان و پشتونستا ن وبلوچستان حدود 80 ملیون گوینده دارد – زبان اردو درهندوستان وپاکستان حدود 300 ملیون گوینده دارد – کدام عقل ناقص قبول کرده میتواند که این سه زبان ، زبان زنده نیستند ؟

زبان فارسی – دری درجملۀ زنده ترین ، مثمرترین و آموزنده ترین زبانهای دنیا شناخته شده است : زنده باین معنی که باستناد تاریخ از سه هزارسال باینطرف گویندگان این زبان بتدریج بیشترشده وبارتباط تمدن نخستین دولتهای سازمان یافته در منطقۀ آریانای باستان ( درکناررودخانۀهای آمو وهیرمند ) از بلخ ، سمرقند و مرو تا سیستان بوجود آمده– مثمر باین معنی که همین مدنیت آریایی باروپا و آسیا منتشرشده است – آموزنده باین معنی که اوستا، کتاب مقدس زردشتیان ، و تعلیمات زردشت : ایمان بخدا، نیکی وعدالت، روشنی و زندگی، یعنی "آهورامزدا" هنگامی درین سرزمین تبلیغ و پیروی میشد که از مدنیت اروپا و زبانهایش اثری وجودنداشت (1).

زبان غنی آن زبانی را مینامیدند که تعداد لغات و ترکیبات ادبی، علمی، صناعتی وتخنیکی بیشتر داشته باشد. درمقابل آن، زبان فقیر آن زبانی را می نامیدند که درتمام ساحه های فوق الذکر دارای لغات و ترکیببات کمتر باشد. اما علم زبانشناسی که درقرن بیستم رونق یافت هر دو اصطلاح – غنی و فقیر- را باساس تعریف فوق رد کرده و غیر علمی  بلکه تبعیضی خوانده است. این دو اصطلاح در قرن هجدهم که قرن کولونیالیزم (استعمار جویی) بود رواج یافته بود – انگلیس، فرانسه وچندکشوراروپایی دیگرکه درآسیا وافریقا مستعمراتی داشتند، زبان مردم  تحت استعماررا"فقیر" خوانده ، گویندگان  زبان فقیررابفراگرفتن زبان خود بحیث زبان "غنی" مجبور میساختند - از نظرعلم زبانشناسی زبان فقیراصلا وجود ندارد– هرزبان زبان غنی است که احتیاجات گویندگان خود را برآورده بسازد !  به مثالهای ذیل توجه فرمائید:

زبان انگلیسی برای مشروبات الکولی زاید از 200 نام دارد، ولی زبان دری فقط دو نام دارد، یکی شراب (که آنهم عربی است) و دیگری  می. زبان فرانسوی برای پنیر 300 نام دارد، اما زبان دری برای پنیرچهارنام دارد(پنیرخام، پنیرشور، پنیرکشمش پنیر، پنیرآشاوه)– افغانها برای خربوزه 20 نام و برای انگور زاید از20 نام  وبرای غذاهائیکه با برنح صرف میشوند (پلو، چلو، بته وکچری) حدود  20 نام و برای قالین حدود 50 نام دارند، درحالیکه زبان انگلیسی برای خربوزه وانگور وبرنج  و قالین فقط یک نام دارد. اسکیموها درالاسکا وقطب شمال برای برف حدود 50 نام دارند، زیرا درآنجا درجریان یکسال  50 نوع برف میبارد، درحالیکه درافغانستان بحیث یک کشور برفگیر برای برف سه نام داریم (تربرف، خشک برف وژاله).آیا عادلانه ومنطقی است که باساس کثرت یا قلت نامها (لغات) یکزبان راغنی یا فقیر بخوانیم ؟؟ باساس توضیحات فوق اصطلاح زبان (فقیر) ساختاراستعماری بوده ، غیرعلمی ومردوداست – وباساس علم زبانشاسی هرزبان یک زبان غنی است که احتیاجات مردم ومحیط خود را رفع کرده بتواند.

"زبان انکشاف یافته" درعلم زبانشناسی یک اصطلاح علمی و قابل قبول شناخته شده است . بطور مثال علم فضانوردی که از 40 سال باینطرف در امریکا و اروپا توسعه یافته صدهاکلمه واصطلاح جدید درین علم درقاموس زبانهای مربوطه اضافه شده که زبانهای آسیایی وافریقایی فاقد آن میباشند. هکذا کشورهائیکه فابریکات موتر(عراده) سازی و دوا سازی دارند، صدها کلمه بارتباط بادی وانجن و پرزه جات موترو انواع گیاه های طبی و ادویه جات درقاموس خود دارندکه زباتهای دیگرندارند، بلکه زبانهای دیگرهریک بحد کفاف اقتباس یا تقلید کرده اند- ما در افغانستان عراده  را (موتر) میگوئیم واین کلمه را اززبان ائگلیسی تقلید کرده ایم  چونکه تماس اول افغانها ازطریق هندوستان با انگلیسها بود – ایرانیها که تماس اول شان با فرانسویها بود، عراده را مانند فرانسویها(ماشین) مینامند و درین اواخرکلمه (خودرو) راهم اختراع کرده اند.اما باید ملتفت بود که زبانهای انکشاف نیافته (که عدم انکشاف آنها نیز مولوداستعمار خارجیان بوده) استعداد و توانایی انکشاف را برابر زبانهای انکشاف یافته دارندمثلاهرگاه درافغانستان یک فابریکۀ موتر سازی یا دوا سازی تاسیس شود ، نامهای مربوط به بادی، انجن و پرزه جات موتر و گیاه های طبی نیز درقاموس زبان دری اضافه خواهدشد، و همینطور از هرعلم وصنعت و تکنالوجی دیگر. مثلا اگردولت افغانستان بخواهد، قاموس اصطلاحات فضانوردی را درفرهنگ خود شامل سازد، میتواندآنرا ترجمه کند وبقاموس زبان دری بیفزاید، اما حیف آنقدروقت ومصرف چونکه تکنالوجی فضانوردی رانداریم .

اکنون میپردازم به اصطلاح زبان مرده واین اصطلاح درعلم زبانشناسی که شاخه ای از علم بشرشناسی( انتروپولوجی) میباشد، قابل قبول بوده وموارداستعمال دارد. کتابیکه توسط بشرشناسان وزبانشناسان بعنوان ""مدنیت های نابود شده"" تدوین شده ، زبانهای گفتار بروی کرۀ زمین را حدود ده هزارزبان تخمین کرده که از آنجمله حدود 6000 زبان زنده مانده ومتباقی مرده ونابودشده اند. ازجملۀ 6000 زبان موجود چونکه اکثرآنها تدریس نمیشوند، احتمال نابودشدن آنها بزودی متصور است – کتاب مذکورنمونه های زیاد اززبانهائی راکه بسرعت درحال مفقود شدن میباشند، داده و اخطار میدهدکه ""هنگامیکه یک زبان ازدنیا نابودمیشود، مثل آنست که بمی درموزۀ لوورپاریس منفلق گردد...زیرا با نابودشدن زبانها، مدنیت ها نیزمیمیرند، درحالیکه متاسفانه اززبانهای مرده به ندرت فوسیل بجا میماند.""  کتاب مذکورپیش بینی میکندکه درمدت یکقرن آینده حدود 3000 زبان دیگر، یعنی مناصفۀ زبانهای گفتارکه هنوزوجود دارند، نابودخواهند شد (2) .

پیش بینی فوق الذکر داکتر(وید) درموردزبانهای افغانستان درحال حاضرمتاسفانه قابل تطبیق میباشد، با یک تفاوت که اونابودی مناصفۀ زبانهای دنیا راتا اخیر قرن 21 تخمین کرده، اما یکعده زبانهای افغانستان شاید تا سنه 2040 میلادی بکلی نابود شوند. زیرا وقوع جنگها وتخریبات فزیکی ناشی ازجنگهایی که منجر بمهاجرتها وفراراز مسکن میشوند، با ارزش ترین غنایم مدنی افغانستان، یعنی زبانهای آنرا شدیدآ متضررساخته و بنابودی آنها می انجامد.

بقول فقید پروفیسر لوی دوپری ، افغانستان درمسیر هزاران سال "کورۀ ذوبان" مدنیتها بوده است: درین سرزمین پارسیها، مردمان آسیای مرکزی، چینائیها وتبتی ها، اروپائیها و رومن ها وهلنستیک ها، هندوها، ترکها ومغول ها نفوذ کردند، مغلوب شدند، ومخلوط و هضم گردیدند (3) .

انستیتوت زبانشناسی درپوهنحی ادبیات پوهنتون کابل تا سال 1960م نمونه های گفتار 22 زبان رادر محلات مختلف افغانستان ثبت کرده و درآرشیف انستیتوت موجود بود، درحالیکه زبانهای دیگرهم وجودداشته وهنوزثبت نشده بودند. درحال حاضرازجملۀ 22 زبان ثبت شده حدود هفت زبان زنده مانده (دری، پختو، ازبکی، پشه ای، بلوچی و دولهجه از زبانهای نورستان) و متباقی درنتیجۀ 30 سال جنگ وفرارومهاجرت افغانها ازوطن شان مرده یا مفقودالاثرگردیده اند. من رساله ای در بارۀ زبانهای افغانستان زیردست دارم که اگرعمر بقا کند شاید تا سال 2014 آمادۀ طبع گردد. 

اعتراض دوم آقای افغانیاربالای یک ترکیبی است که درمقالۀ منتشرۀ من "بسگانه" خوانده میشود : ""... درحالیکه زعمای گذشتۀ ما فضیلت کمترداشته ومانند آقای کرزی برزبان بسگانه مسلط نبوده اند."" آقای افغانیارمی پرسد که مقصد هاشمیان از "پسگانه" چی است ؟هاشمیان احتراما بعرض میرساند که عبارت فوق از هاشمیان نیست. عبارتیکه هاشمیان درمقاله خود نوشته ازینقراراست :    ""درحالیکه زعمای گذشتۀ ما " بیزبان" بوده اند..."عبارت فوق را متصدی محترم(افغان –جرمن آنلاین) بخاطر کنایۀ "بیزبان" تغییرداده، کلمۀ "بیزبان" را حذف نموده و عوض آن ""مانند آقای کرزی برزبان بیگانه مسلط نبوده اند."" را خودشان اضافه کرده اند. قابل تذکر و گله مندی است که متصدی محتر این پورتال سه جای دیگردرمقالۀ مرا نیز حذف کرده : از ترکیب "رستورانجی چلر" کلمۀ "چلر" حذف شده – مقولۀ "از آهن فضله میماند" بکلی حذف وعوض آن یک سطر ازجانب خودشان اضافه شدهاست. متن اصلی مقالۀ من نزد محترمان داکترکاظم، استاد سیستانی، انجنیرمایار وآقای عباسی موجود است، و اگر آقای افغانیار ایمیل خود را برایم بفرستد متن اصلی مقالۀ خود را برایشان ایمیل میکنم.

آقای افغانیار بارتباط کلمۀ "فضیلت" علاوه میکند که "... بایدعرض شود که اولا دانستن لسانهای بیشتر هرگز ملاک صداقت و وطنپرستی یک شخص و یک زعیم شده ئمیتواند و دوم اگر این ادعا درست باشد پس یک پروفیسر زبانشناسی مانند خود آقای هاشمیان باید مادام العمررئیس جمهور یا اقلا صدرعظم یک مملکت خو باشد که باشد. دودیگرایشان درحق آقای کرزی این خوش خدمتی راشاید بخاطری روا داشته اندکه موصوف سرزنده وبرحال است وممکن روزی اجری از این شیرین کلامی خود رادریافت دارند...""

بجواب اعتراض فوق عرض میشود که اقای افغانیار معنی کلمه "فضیلت" رادرک نکره است . درقاموس های ایرانی کلمۀ عربی فضیلت راچنین معنی کرده اند : برتری، مزیت، فزونی، افزونی درعلم ومعرفت. بنابرین کلمۀ "فضیلت" که من استعمال کرده ام با  مفاهیم "صداقت و وطنپرستی" قطعا ارتباط ندارد. به چهار زبان زنده مسلط بودن علم ومعرفت یعنی فضیلت است ، خواه شخص دارای این فضیلت صادق و وطنپرست باشد یا خاین و

اعتراض بسیار جالب آقای افغانیاربالای یک جمله ئوشتۀ هاشمیان  بارتباط دستور زبان دری میباشد. از هموطنان محترم تقاضا میکنم ادعا و استنتاج اقای افغانیار رابدقت بخوانند، اومیگوید :

هاشمیان درمورد برادران کرزی  مینویسد :" اکنون نه تنها درجملۀ ده نفرملیاردرهای درجه اول افغان مقام خوجه اینی دارند..." آنگاه اقای افغانیار درموردجملۀ مذکورچنین ابرازنظرومعلومات میکند:    "" تاجائیکه من دیده و خوانده ام، در ادبیات دری زمانیکه تعداد، قبل ازاسم ذکرمی گردد، از استعمال پسوندجمع صرف نظرمی شود. پس جملۀ مذکور راباید اینطورمی نوشتند : "...درجملۀ ده نفرملیاردر درجه اول افغان ..." با حذف  "ها" . بازهم داکترصاحب اختیار دارند چون متخصص زبان استند.""

اعتراض فوق آقای افغانیار درمورد اسم عدد ""ده نفر" که علامت جمع "ها" را نمیگیرد، کاملا وارد وبجا است. اما این "ها" درمقالۀ من وجود ندارد. درمقالۀ من ""اکنون نه تنها درجملۀ ده نفرملیاردر درجه اول افغان مقام خوجه اینی دارند"" نوشته شده و بعد از کلمۀ ملیاردر علامت جمع "های" وجود ندارد. این اشتباه دستوری نیز از جانب متصدی محترم پورتال اضافه شده ا ست . اشخاصیراکه در بالا نام بردم شهادت خواهند داد ومن حاضرم متن اصلی مقالۀ خودرا به آقای افغانیار ایمیل کنم تا قناعت شان حاصل شود. من قبل ازتحصیل درامریکا مدت هشت سال تا رتبۀ پوهنمل درجملۀ مضامین دیگر مضمون (دستور زبان دری) را بصنوف اول پوهنحی ادبیات تدریس میکردم واکثر شاگردان آن دوره ها هنوز حیات دارند، مطابقت درنگارش بارتباط علامت جمع را میفهمم و هرگزجمله ای از قبیل "ده نفرملیاردرها..." را نمی نویسم .

اما از لحاظ دستور زبان دری اشتباه اقای افغانیار اینست که علامت جمع "ها" را "پسوند" خوانده است . کلمۀ "ها" پسوند نی ، بلکه علامت جمع  زبان دری است. زبان دری دوعلامت جمع دارد، یکی /آن/ ( درخت + آن = درختان -  مرد + آن = مردان ) و دیگری /ها/ ( نوشته + ها = نوشته ها – نان + ها= نان ها– بقه + ها = بقه ها). هرافغان که این مقاله رامیخواند، هرنوع سوالی که در مورد دستورزبان های دری وانگلیسی داشته باشند آزادانه از طریق این پورتال مطرح کرده میتواذند ومن توضیحات ارائه خواهم کرد. 

دربارۀ سایراعتراضات وانتقادات آقای افغانیار بارتباط طرح (کمیساریت ملی)، نظرات شانرا منحیث یک هموطن استقبال میکنم.‏ هرافغان حق دارد برای نجات وطن خود ازین انحطاط وبدبختی طرحی پیشنهاد کند، خدا کند آقای افغانیارنیز طرح خود را نشرکند تاسایرهموطنان درآنباره اظهارنظرکنند.

اکنون کهبمدعیات آقای افغانیار پرداخته شد، رخ سخن من بطرف متصدیان محترم پورتال وزین (افغان – جرمن آنلاین) دورمیخوردکه باید بمنظورحفظ حیثیت وپرستیژ این پورتال از حذف کلمات وجملات صرفنظرکنند، وهرگاه کلمه یا مطلبی را حذف میکنند یا چیزهایی ازخودعلاوه میکنند، باید درپایان مقاله بقسم "فوت نوت" تذکرداد ه شود تا ازمشکلات و سوء تفاهماتی مانند آنکه درمقالۀ (کمیساریت ملی) رخ داده جلوگیری شود. ازجانب دیگر، از نشرمقالات ناقص المدعا وغرض آلود جلوگیری کنند. من اطمینان کامل دارم که متصدیان محترم این پورتال اشخاص دانشمندی استند که مثلا میدانند که زبانهای فارسی ، پشتو واردو درجملۀ زبانهای زندۀ جهان بشمار میروند ، و هم فرق بین پسوند وعلامت جمع  رامیدانند، پس ضرورت به نشرچنین مقالۀ مبتدی المحتوا و  ناقص المدعا، صرفنظر از چند تحقیر وکنایه ایکه بناحق بیک همکارموسفید پورتال متوجه شده، چه بود ؟؟  من نوشته بودم که اقای کرزی بچهار زبان زندۀ دنیا مسلط و تقریرگراست و ثبوت این ادعا هر روز درتلویزیونها دیده میشود، تسلط درچند زبان "فضیلت" است ، اما فضیلت معنی صداقت، پاکنفسی ومبری بودن از معایب دیگر راندارد- یک شخص قاتل وجنایتکار درعین زمان فاضل هم بوده میتواند. آقای افغانیار حتی معنی کلمۀ "فضیلت" را نفهمیده بالای آن طمطراق کرده است . نشر اینچنین مقالات بحیثیت وپرستیژ این پورتال وزین صدمه میرساند. پورتال باید انتقاد پذیرباشد و هرنوع انتقاد معقول ومستند راباید نشرکند، اما از نشر چبوله ها باید خودداری شود.

از آنجائیکه مقدار وفشار کار بالای متصدیان محترم پورتال خیلی زیاد است ، پیشنهاد من اینست که یک بوردمشورتی تاسیس شود : ازاروپا دانشمندانی مانند جناب سیستانی، جناب  نعیم بارز ویکی دوشخصیت دیگربانتخاب جناب آقای ولی نوری – از امریکا دانشمندانی  مانندجناب داکترسیدعبدالله کاظم، جناب انجیراحسان الله مایار وجناب عارف عباسی وشخص خودم نیزحاضر بهمکاری میباشم. متصدیان محترم پورتال بعضی مقالات ناقص المدعا وبی سروپا را بدوسه نفر از اعضای بورد مشورتی محول سازند تا باساس معاییرعلمی واصول نگارش ونامه نگاری ، با درنظرداشت حق آزادی قلم وبیان، در زمینه اظهارنظرکنند وهدف ازینکار حفظ پرستیژ پورتال وهم حفظ آبروی نویسنده، هردو باشد. اگر دریک مقاله نواقص واضح وعلنی از قبیل آنهائیکه درنوشته آقای افغانیاروجود دارد، دیده شود، موضوع بطور دوستانه، بمنظور حفظ آبروی نویسنده،  با نویسندۀ مقاله مطرح و تقاضای اصلاح نواقص گرددکه آنگاه مقاله اش قابل نشرخواهدبود. 

این مقاله بتاریخ 29 ماه مبارک رمضان رقم یافته ویکروزبعدعیداست . بمناسبت حلول عید سعید فطر تبریکات خالصانۀ خودرا به آقای فرید افغانیار ومتصدیان افغان جرمن آنلاین و همه دوستان وهموطنان محترمیکه این مقاله رامیخوانند تقدیم مینمایم. روزه و نماز و طاعتها ی تان قبول دربار رب العالمین باد .  با عرض احترا م

خدمتگار افغانستان – سیدخلیل الله هاشمیان

       7 آگست 2013

 

(1) تاریخ ادبیات ایران – تالیف یان ریپکا، اتاکارکلیما، ایری بچپگا – ترجمه کیخسروکشاورزی – تهران 1370 – صص 21-  27 .

(2) داکتر دیویس وید، نیشنل جیوگرافیک مگازین – آگست  1999 – صص 64- 89.

(3) -  Louis DupreeAfghanistan– 1980 – ص  55

***

لینک های مرتبط با موضوع:

فرید افغانیار : این هم نظر من، دیگران چه میگویند؟

سید خلیل الله هاشمیان: کمیساریت ملی برای یافتن راه نجات افغانستان از بحران فعلی