رسیدن:  27.04.2013 ؛ نشر :  28.04.2013

محمد سرور

پاکستان در پرتگاه

احمد رشيد ، ژورناليست پاکستانی ، در اين اواخر کتابی را تحت عنوان « پاکستان در پرتگاه، آينده امريکا ، افغانستان و پاکستان »  در ۹ فصل (۲۳۴ ص) به چاب رسانيده است که در آن اوضاع داخلی پاکستان ، سیاست پاکستان در قبال افغانستان و مناسبات پاکستان با امریکا را مورد تحلیل قرارداده است. فشرده ی نکات مهم این اثر به خدمت خواننده گان ارایه میشود.

اوضاع پاکستان به وخامت بيشتر گرايیده و شورش طالبان به جنبش سراسری در کشور مبدل شده است. اداره کشور هنوز هم از ناحيه فقدان ستراتیژی سياسی رنج ميبرد. انکشافات افغانستان و پاکستان در مقايسه با تحولات ساير نقاط جهان تاثير شگرفی بر تامين صلح و امنيت بين المللی دارند.

بر اساس ارقام دانشگاه برون ، منازعات افغانستان ، عراق و پاکستان از سال ۲۰۰۱ بدينسو منجر به مرگ ۲۲۵۰۰۰ هزار انسان به شمول عساکر و بی خانمان شدن ۷،۸ مليون نفر شده اند. مصارف کلی اين جنگها به ۴ تريليون دالر بالغ ميگردد.

پس از حوادث سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده شبکه اش را توسعه بخشيد. در اوضاع و احوال پس از بهار عربی ، که در اثر آن جنبشهای مردمی، رژيمهای خودکامه را در تونس ، مصر و ليبيا از پا در آوردند ،مهمترين چالش در اين امر تبارز يافت که مبادا القاعده در اين جوامع نفوذ نموده و سرنوشت سياسی مردمان را تعين نمايد.

مرگ بن لادن نقطه عطفی بود که بيک دوران پايان بخشيد ولی اين امر به مفهوم نابودی القاعده نبود. پيامدهای سياسی مرگ بن لادن به خصوص در پاکستان برازنده بود. رهبران آن کشور برای ساليان متمادی از موجوديت بن لادن در پاکستان انکار مينمودند. حالا جهانيان به رهبران آن کشور به مثايه دروغگويان و حتی بدتر از آن مينگرند.

در طی شصت و چهار سال موجوديت پاکستان ، نظاميان سی و نو سال بر آن حکمروايی داشته و چهار مرتبه حکومت منتخب را از قدرت بر انداختند.

پاکستان بی ثبات ترين کشور محسوب شده ، در برابر تشدد تروريستی،تحولات سياسی و بحران اقتصادی خيلی آسيب پذير ميباشد. نظاميان این کشور چارمين ذخيره گاه بزرگ تسليحات اتمی را که مشمول صد سلاح اتمی است ، تحت اداره خويش دارند.

ثلث پاکستاني ها (مجموعآ ۱۸۵ ميليون) به آب آشاميدنی صحی دسترسی نداشته ، ۷۷ ميليون از منبع مطمين غذايی محروم ، نصف اطفال دارايی سن مکتب از تحصيل بی بهره و سطح بيسوادی به ۵۷ فيصد بالغ ميگردد.

اکثريت اعضای جنبش طالبان اعم از افغانی و پاکستانی از مناطق قبايلی پشتونها بوده ، افغانستان دارايی ۱۲و پاکستان دارايی ۳۰ ميليون پشتون ميباشد.

مبرهن است که غربی ها تحمل تداوم جنگ را در افغانستان ندارند. کشورهای اروپايی ۳۰فيصد بودجه نظامی شان را کاهش ميدهند. در امريکا مخالفت با جنگ به ۶۰فيصد ارتقا يافته است.

ايالات متحده از سال ۲۰۰۹ به اين سو صد بمیلیارد دالر را صرف تقويت قوايش در افغانستان نمود. به طور کل مجموع مصارف امريکا در افغانستان به ۴۴۴ میلیارد دالر بالغ ميگردد. کساد اقتصاد در داخل و عدم دستيابی به پيروزی قابل ملاحظه در جنگ عواملی اند که پايان جنگ را در افغانستان رقم ميزند.

چند دسته گی منطقه در سال ۲۰۱۱ نسبت به يک دهه قبل بيشتر متبارز است.

پاکستان منجمله نظاميان اش با پروبلمهای عديده دست و گريبان اند. اين کشور مساعدت های نظامی اش را به طالبان افغانی نه تایيد و نه هم به آن نقطه پايان ميبخشد. طالبا ن ضد دولتی پاکستان در حال گسترش اند. نظاميان از دستيابی به حل سياسی مساله جدايی طلبان بلوچ ابا ميورزند. تقويت بنياد گرايی در صفوف ارتش و عدم مصئوونيت تسليحات اتمی پاکستان نگرانيهای را در سطح بين المللی به وجود آورده است. رهبری ارتش از آن نگران اند که احساسات ضد امريکايی در  ميان ارتش به شمول عساکر افزايش يافته و آنان در برابر تبليعات افراطگرايان آسيب پذير شده اند. پاکستانيها از انزوايی بين المللی، انارشيزم ، جنگ داخلی و کودتا نظاميان اسلامگرا نگران اند.

در سال ۲۰۱۱ طالبان پاکستانی در تناسب به طالبان افغانی خيلی خطرناکتر گرديدند. علاوه بر پشتونهای قبايلی رزمنده گانی از پنجاب ، کراچی و ساير نقاط که مصروف نبرد در کشمير بودند،به صفوف آنان پيوستند.

از ديدگاه بعضی نظاميان ، پاکستان اکثراً از جانب دشمنان خارجی خاصتاً هند و بعضاً هم افغانستان ، ايران و ايالات متحده مورد تهديد قرار گرفته است. جهت مقابله با چنين ماحول تصوری تهديد آميز، پاکستان دارايی ارتش ۶۰۰۰۰۰ نفری که هفتمين ارتش بزرگ جهان محسوب ميگردد ، ميباشد. مجموع نيروهای امنيتی ان کشور به اضافتر از يک میليون نفر بالغ ميگردد که با يکصد سلاح اتمی تجهيز ميباشند.

پاکستان از اهميت بزرگ ژيو-ستراتژيک برخوردار است. اين کشور با آسيای مرکزی ، جنوبی و غربی همسرحد بوده ، در دهانه خليج موقعيت و راه بحری برای چين محسوب ميشود.

ارتش و نخبه گان سياسی متداوماً کشور شان را آسيب پذير و غير قابل دفاع پنداشته و ساير حکومات را تهديد بالقوه تصور مينمايند. در راستا همين وهم و ارعاب است که آنان خواهان تآمين عمق سترتژيک و ايجاد حکومت دلخواه در افغانستان اند، تا بتواند آنان را حين جنگ با هند حمايت نمايد.اين نظريه احمقانه هنوز هم تداوم يافته و نظاميان را از آن واميدارد تا مشی منظقی را در قبال افغانستان تعقيب نمايند.

پنجاب ، دومين ايالت ستراتژيکی، شصت فيصد نفوس را در خويش جا داده است. هفتاد فيصد نيروی ارتش و بخش عمده کادرهای دولتی از اين ايالت سر چشمه ميگيرند. ايالات بلوچستان، سند و خيبر پشتونخواه که از امتيازات مشابه برخوردار نيستند ، در برابر پنجابيها حساسيت دارند.

عدم موجوديت هويت ملی که بر مناسبات قبيلوی ، مذهبی و زبانی تفوق و رجهان داشته باشد ، از چالشهای جدی در برابر پاکستان امروزی محسوب ميشود. احزاب بزرگ سياسی نه بر اساسات و ضوابط دموکراتيک بل بر مبنای علايق و روابط فاميلی تشکل يافته اند.

پرويز مشرف و ريس جمهور بوش توافق نمودند تا «آی اس آی»  اطلاعات سری را در مورد القاعده به دسترس آنان بگذارد. ليک چنين توافقنامه و يا تعهدی پيرامون فعاليتهای طالبان صورت نگرفت.

علی الرغم آن که تعداد کثير طالبان خواهان دستيابی توافق صلح با دولت کرزی اند ، ليک «آی اس آی»  از آن جلوگيری مينمايد.

«آی اس آی»  و «سی آی ای» در مورد روي دست گرفتن حملات راکتی طيارات بی سر نشين عليه افراد سر شناس القاعده و بعدها طالبان پاکستانی به توافق رسيدند. آغاز چنين حملات به دوران بوش ، جون ۲۰۰۴ ميرسد. در آن زمان جمعاً ۲۴ راکت فير گرديد. اوبا ما چنين تسليحات را سترتژيک نه تاکتيکی خوانده و هدايت داد تا چنين حملات چهار مرتبه يعنی يک حمله در هر چهار روز افزايش يابد.

منتقدين پاکستان بر این نظر اند که حملات طيارات بی سر نشين نتنها منجر به مرگ شورشيان مسلح بلکه ضمناً صدها تن از افراد ملکی ميگردد. ۲۵۰ حمله براه انداخته شده تا ماه جولای ۲۰۱۱ سبب مرگ ۱۵۰۰ تا ۲۳۰۰ نفر شد که از  آن جمله ۳۳ تن آنان ترورستان سر شناس بودند.

تلاشهای پاکستان در ۲۰۰۶ در اثنای قاچاق تجهيزات تاسيسات اتمی به ليبيا افشا گرديد. بر اساس شواهد «سی آی ای» و ام آی شش انگليس، پاکستان تجهيزات اتمی را در بدل پول نقد به ایران و در برابر تکنالوژی راکتهای بالستيک با کوريای شمالی تبادل نموده است. حد اقل هفتاد هزار نفر در تاسيسات اتمی پاکستان به کار  مشغول بوده اند.

اداره بوش ، بين ساليان ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ مبلغ ۱۰,۷ بليون دالر را غرض رشد اقتصادی افغانستان اختصاص داد.اوباما در سال ۲۰۰۹ مبلغ هفت و در ۲۰۱۰ مبلغ ده بیليون دالر را به این منظور اختصاص داد. ليک در اثر کساد اقتصادی اين وجوه در سال ۲۰۱۱به ۳,۲ بليون دالر تخفيف يافت.

حامد کرزی ، بدون شک ، به چالش بزرگی برای اوباما مبدل شده است. شخصی که زمانی به حيث رهبر ميانه رو ، منطقی و محبوب غربيها پنداشته شده و تصور ميرفت که قادر به رهايی افغانستان از  ورطه جنگ سی ساله ميباشد،راه خويش را گم نموده است.

از ديدگاه کرزی برخورد واشنگتن با وی ترکيبی از توهين و سردرگمی بود. برای امريکايیان نيز مصارف جنگ در افغانستان که در سال ۲۰۱۰ به ۱۰۹ میلیارد و در سال ۲۰۱۱ به ۱۲۰ میلیارد دالر بالغ ميگردد، تحمل ناپذير شده است. پس از کنفرانس ناتو در لیزبن،که محدوديت زمانی را برای خروج قوای غربی تثبيت نمود، مساله بره انداختن مذاکرات به امر داغ مبدل گرديد

طالبان نيز از جنگ طويل خسته شده خواهان رهايی از چنگال پاکستان و دور انداختن يوغ «آی اس آی»  که اکنون عميقاً از آن نفرت دارند ، ميباشند. مذاکره با طالبان امر تازه نيست.ابراهيمی و فرانسيس و ندريل ، ميانجيگران سازمان ملل متحد که امضای توافقنامه بن را تسهيل نمودند، به زودی ا ذعان داشتند که بزرگترين اشتباه در عدم دعوت از طالبان نهفته بود.

در کنفرانس بين المللی لندن منعقده ۲۸ جنوری ۲۰۱۰ ، جامعه بين المللی تخصيص وجوه ۱۴۰ مليون دالری را جهت تآمين صلح و ادغام مجدد طالبان در اين روند اعلام داشتند.

زماني که جلسه سران ناتو در لیزبن جدول زمانی را جهت خروج قوای شان تا سال ۲۰۱۴ از افغانستان اعلام داشت ،کليه کشورهای همسايه تلاشهایی را که همه از آن ترس و واهمه داشتند، غرض تقويت نفوذ شان در افغانستان رويدست گرفتند.

«آی اس آی»  در هشتم فبروری ۲۰۱۰ ملا برادر و عده یی از هوا خواهانش را در کراچی زندانی نمود که اين امر خشم کرزی را بر انگيخت. اين امر عمليات مشترک «آی اس آی»  و «سی آی ای» خوانده شد. ليک مامورين عاليرتبه پاکستانی بعدها به نويسنده اذعان داشتند که علت اصلی زندانی شدن ، نه جلب رضايت «سی آی ای» ، بلکه به خاطر آن صورت گرفت که به قول سازمان اسخباراتی پاکستان ملای متذکره با امريکايیان به طور سری ملاقات و پنج مليون دالر رشوه را از «سی آی ای» بدون آن که «آی اس آی»  را در جريان قرار دهد، اخذ نموده بود.

تلاشها جهت انزوای هند از افغانستان ، زماني که کشور مذکور 1,5 بليون دالر کومک انکشافی را در افغانستان به مصرف رسانيده است ، کوتاه نظرانه ميباشد. ايالات متحده ، اروپا و جاپان ، هند را به حيث متحد ستراتژيک و يکی از کشورهای عمده ياری رسان به افغانستان ميپندارند.

پاکستان هنوذ هم کارتهای عديده ی طالبان را در اختيار دارد. کشور مذکور ضمناً بر کارت مطمينی ، يعنی شبکه جلا الدين حقانی که از ميرانشاه در وزيرستان شمالی فعاليت مينمايد ،دسترسی دارد.

به گفته بروس ريدل ، کارآگاه «سی آی ای» :«دلسردی با پاکستان به نقطه غليان رسيده است.»

هايدر موليک ، مشاور نظامی امريکا مينويسد: « احساسات ضد امريکايی در ميان نظاميان پاکستانی به ويژه افسران پایين رتيه به طور بی سابقه در حال صعود است. اين امر به خاطر  آن است که افسران جوان از زدو بندها و معاملات گذشته ميان جنرالان شان با امريکايیان اگاهی ندارند. بعضی از آنان به طور مستقلانه با روپوش قراردادن افتخارات ملی بر ضد کارکردهای امريکا عليه جنگجويان در پاکستان عمل مينمايند

ارتش پاکستان در دهه گذشته خسارات بزرگی را متحمل گرديد. در اين راستا جنرال کيانی اذعان داشت که بين ساليان ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ تقريبآ ۲۲۷۳ سرباز پاکستانی به قتل و ۶۵۱۲شان جراحت برداشته اند. رقم افسران کشته شده «آی اس آی»  به ۷۳ بالغ ميگرديد. اين ارقام خيلی اضافتر از تعدا د تلفات قوای امريکايی و ناتو در افغانستان ميباشد. ارقام تلفات و نفوذ شبکه های جنگجويان در ارتش بستر احساسات ضد امريکايی را دامن زد.

افشای ۹۲۰۰۰ سند محرم حکومت امريکا پيرامون پاکستان و افغانستان توسط ويکی ليکس ضربه ی مهلکی را بر جنرال کيانی و پاشا ، ريس «آی اس آی»  وارد نمود. ويکی ليکس از همياری ارتش پاکستان با امريکا در جهت کاربرد راکتهای طيارات بی سرنشين در قلمرو پاکستان و همکاری متداوم ارتش با «سی آی ای» زمانی پرده برداشت که حکومت سعی مينمايد موضعگيری سخت گير در برابر امريکايیان را به نمايش گذارد.

در حالي که ايالات متحده خواهان محو و نابودی کليه گروهای تروريستی در قلمرو پاکستان ميباشد، نظاميان پاکستانی بر حفظ و نگهداشت شبکه طالبان و حقانی تا زمانی تآکيد ميورزند که حل مساله افغانستان در تبانی با اميال آنان تحقق يابد. هيچيک از طرفين جهت رفع اين خلای فزاينده ژيو_استراتژيکی راه حلی سراغ ندارند.

پاکستان هنوز هم نميخواهد اقدامی را عليه به اصطلاح پايگاهای مطمين رويدست گيرد. به گفته آنان اين پايگاه ها نه علت بلکه معلول شورشها اند.

نظاميان پاکستانی از درک اين امر عاجز اند که گزينه ی انتخاب شان ، در اثنایی که کشور را بحران فرا گرفته است ، خيلی ناچيز ميباشد. نظاميان سرهای خويش را در ريگ فروبرده و چنان وانمود ميسازند که عملکردهای دست بالاي آنان با امريکايیان به طور نامحدود تداوم خواهد يافت. موضعگيری نظامیان پاکستان مبين آن است که اگر آنان قادر به دستيابی به اميال شان در جهت تآمين صلح در افغانستان نباشند ، ديگران نيز به صلح نايل نخواهند شد. آنان ، با نابينا شدن از ناحيه ايدیولوژي ،در برابر هر نوع تفکر پيشرونده ی ايدیولوژيک مقاومت و پايداری مينمايند.

رويارويی و تقابل با امريکا به این مفهوم است که پاکستان از کومک سالانه خارجی ۴,۸ بليون دالری بی بهره خواهد شد. به گفته اجمل حسين ، اقتصاد دان ، سرمايه های کشور به خارج فرار خواهند نمود.

در راپور  کنگره به قصر سفيد (اپريل ۲۰۱۱) تصريح شده است : «نابسامانی اقتصادی و رشد ناکافی اصلاحات اقتصادی تهديد جدی را  متوجه ثبات پاکستان  ميسازد.

رويارويی با ايالات متحده به مثابه روپوشی جهت گريز از واقعيت به کار گرفته شده است. نظامیان علت ناکاميهای دولت پاکستان را به ستراتیژی امريکا در افغانستان و فشارهای امريکا بر پاکستان حواله مینمایند.

به قول رابرت بلک ويل ، سفير اسبق امريکا در هند: «ارتش پاکستان نه متحد ، نه شريک و نه هم دوست امريکا است».

ادميرال مايک مولن به کميته ی قوای مسلح سنای امريکا در ۲۲سپتامبر اذعان داشت: «پاکستانی ها در حال باخت اند. آنان با صدور وحشت به امنيت داخلی و موقف شان در منطه صدمه وارد نمودند. آنان اعتبار بين المللی خويش را از دست داده و بهبود اقتصادی شان را تهديد نمودند».

تا زماني که «آی اس آی»  از گروهای عمده شورشی حمايت نمايد، نميتوان از حل صلح آميز مساله افغانستان سخن راند.

اگر پاکستان سياست روان خويش را داير بر منازعه و تقابل با امريکا و تلاش در جهت دستيابی به تفوق بر افغانها و ناديده گرفتن منافع ساير کشورهای همجوار را تعقيب نمايد، اين کشور همه چيز را در افغانستان از دست خواهد داد. ضمناً اهداف و خواستهای غير واقعبينانه نظاميان پاکستان در قبال افغانستان ، کشور را بار ديگر مانند سالهای نود (دوران طالبان) به انزوا کشانيده است.

منطقه ما با بحرانهایی دست و پنجه نرم ميکند که به طور فزاينده به وخامت ميگرايند. ليک قبل از فرارسيدن ۲۰۱۴ هنوز هم فرصت باقيست تا او ضاع را بهبود بخشيد.